فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد 3(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

چنین بارانى از تو تقاضا داریم

حضرت سجاد (علیه السلام) در این جا بر آنچه در جمله هاى قبل عرضه داشت تأکید کرده و با عبارت هاى پرمعناى دیگرى آن را تکرار مى کند؛ عرضه مى دارد : «خداوندا! ما را با بارانى کامل و فراوان، پرنفع و موجب رویش گیاهان، وسیع و گسترده و فراوان، سیراب فرما! بارانى که با آن خرّمى و سرسبزى را به زمین ها بازگردانى و کاستى ها و محرومیت ها را جبران نمایى»؛ (اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثاً مُغِیثاً مَرِیعاً مُمْرِعاً عَرِیضاً وَاسِعاً غَزِیراً، تَرُدُّ بِهِ النَّهِیضَ، وَتَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ).
«غیث» (اجوف یایى) به معناى باران است.
ولى «مغیث» از ماده «غوث» (که اجوف واوى است) گرفته شده و معناى آن یارى کننده است، اشاره به بارانى که همگان را یارى دهد.(587 )
واژه «مریع» از ماده «مرع» (بر وزن مشق) یعنى گیاه گرفته شده و مفهوم آن بارانى است که پرگیاه باشد و واژه «ممرع» نیز از همان ماده و تأکید بر پربرکت بودن باران است.
«غزیر» از ماده «غزارة» به معناى کثرت گرفته شده و اشاره به باران فراوان است.
واژه «نهیض» از ماده «نهضت» یعنى قیام و برپایى و در این جا اشاره به گیاهان فراوانى است که از زمین ها سر بلند مى کنند و به آن طراوت و خرّمى مى بخشند.
واژه «مهیض» اسم مفعول است و از ماده «هیض» به معناى شکستن گرفته شده و جمله «تجبر به المهیض» اشاره به بارانى است که کاستى را برطرف سازد و زمین ها را سیراب کند.
546
در واقع امام (علیه السلام) اوصافى براى بارانى که مورد درخواست است بیان کرده که همان کامل بودن و پرنفع و گسترده بودن است و آن را مقدمه اى قرار داده براى رسیدن به دو چیز :
بازگرداندن سرسبزى و خرمى ها، و جبران تشنگى تشنه کامان و درنتیجه کامل ترین نوع باران را با آثار فراوانش از خداوند متعال تقاضا کرده است.
* * *
در ادامه این تقاضاها بار دیگر به سراغ بارانى بسیار پر اثر مى رود و از خدا تقاضا مى کند: بارانى براى ما بباران که داراى ده اثر مهم باشد و از هر نظر کامل و جامع.
نخست عرضه مى دارد: «ما را با بارانى سیراب کن که از کوهساران جارى سازى!»؛ (اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیاً تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ).
واژه «ظراب» (بر وزن کتاب) به معناى تپه یا کوه گسترده و پهن است که وقتى باران مى بارد، نهرها از آن به آرامى جارى مى شود، برخلاف کوه هاى بلند که ممکن است منشأ سیلاب هاى ویرانگر شود. در واقع امام (علیه السلام) از خداوند بارانى تقاضا مى کند که نهرهاى مفید و سودمند از آن جارى شود و به مناطق دور دست برسد.
البته کوه ها جارى نمى شود، بلکه آب ها از کوه ها جریان پیدا مى کند و این در اصطلاح، مجاز در اسناد است که نوعى فصاحت محسوب مى شود.
دومین وصفى که امام (علیه السلام) براى این باران ذکر مى کند این است که چاه ها (وقنوات) از آن پر شود: «بارانى که چاه ها و قنوات را از آن پر سازى»؛ (وَتَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ).
واژه «جباب» جمع «جُب» (بر وزن حب) به معناى چاه است و گاه گفته اند: منظور چاه هایى است که سنگ چین نشده باشد، مانند چاه هاى بیابانى که معمولاً آن را سنگ چین نمى کنند.
547
این جمله اشاره به این است که باران به صورت رگبار زودگذرى نباشد که سطح زمین ها را تر کند، امّا قوّت و قدرتى به چاه ها و قنات ها ندهد، چراکه بعد از نزول باران مردم براى آبیارى در طول سال از آن ها استفاده مى کنند.
در سومین و چهارمین درخواست عرضه مى دارد: «و چشمه ها را بر اثر آن از زمین روان سازى و درختان را با آن برویانى»؛ (وَتُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَتُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ)
واژه «تفجّر» از ماده «تفجیر» و از ریشه «فجر» (بر وزن اجر) گرفته شده که در اصل به معناى ایجاد شکاف وسیع است، چه شکافتن زمین بر اثر چشمه ها باشد و چه شکافتن افق بر اثر نور صبحگاهان.
بنابراین، منظور، روان شدن رودها به وسیله باران نیست، بلکه منظور جوشیدن چشمه ها از نقاط مختلف است که نتیجه باران هاى فراوان و ذخیره شدن آب در اعماق زمین است.
بدیهى است که چنین بارانى سبب رویش درختان و گیاهان مى شود (باید توجه داشت که «شجر» در لغت عرب تنها به معناى درخت نیست، بلکه هر چه از زمین مى روید به آن شجر گفته مى شود).
سپس در پنجمین توصیف این باران عرضه مى دارد: «بارانى باشد که در تمام شهرها قیمت اجناس را به وسیله آن پایین آورى و ارزان کنى»؛ (وَتُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ).
واژه «ترخص» از ماده «رخص» (بر وزن رشد) به معناى ارزانى و فراوانى است و «اسعار» جمع «سعر» (بر وزن شعر) به معناى قیمت و بهاى جنس است.
واژه «مصر» به شهر بزرگ یا کشور یا هر زمینى که محدود به حدودى باشد اطلاق مى شود. ممکن است در این جا اشاره به همه کشورهاى اسلامى باشد و یا همه شهرها.
548
روشن است که هرگاه باران فراوان ببارد، اجناس فزونى مى یابد و هنگامى که اجناس فزونى یافت براساس قاعده عرضه و تقاضا ارزان مى شود و جالب این که امام (علیه السلام) تنها براى شهر خود چنین تقاضایى نمى کند، بلکه براى تمام شهرها این تقاضا را دارد. یعنى باران چنان فراگیر باشد که در همه شهرها چنین اثرى داشته باشد.
آنگاه در ششمین و هفتمین وصف این باران مى افزاید: «بارانى باشد که با آن چهارپایان و خلایق را به نشاط درآورى و حیات تازه بخشى و ارزاق پاکیزه را با آن براى ما کامل گردانى»؛ (وَتَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَالْخَلْقَ، وَتُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ).
واژه «تنعش» از ماده «نعش» در اصل به معناى بلند کردن و یا از فقر نجات بخشیدن آمده، سپس در معناى حیات دادن و شادمان کردن و به نشاط آوردن نیز به کار رفته است و این که به تابوت اموات «نعش» گفته مى شود به این دلیل است که میت را با آن بلند مى کنند و در کلام امام (علیه السلام) به همان معناى حیات بخشیدن و سرزنده کردن مى باشد.
بدیهى است که باران هرگاه فراوان ببارد، همه موجودات از آن استفاده مى کنند. به حیوانات حیاتى تازه مى بخشد و انسان ها از آن بهره فراوان مى گیرند، زمین ها پرمحصول مى شود و جاى تعجب نیست که باران حتى در دریاها نیز اثر مى گذارد و ماهیان فراوان مى شوند وساحل نشینان بهره فراوان مى گیرند.
و در هشتمین و نهمین وصف این باران، امام (علیه السلام) عرضه مى دارد: «(خداوندا!) بارانى نصیب ما کن که زراعت را با آن برویانى و پستان حیوانات را از شیر سرشار سازى!»؛ (و تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ وَتُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ).
واژه «تدرّ» از ماده «درّ» یعنى ریزش فراوان و «ضرع» به معناى پستان چهارپایان است.
بنابراین امام (علیه السلام) در این جا نتیجه نهایى ریزش باران فراوان را بیان فرموده،
549
چراکه وقتى باران فراوان ببارد گیاهان زمین فراوان مى شود و حیوانات از آن استفاده کامل مى برند و شیر آن ها زیاد مى شود.
و جالب این که امام (علیه السلام) در کلام خود بیشتر به مواد غذایى گیاهى اشاره کرده که درواقع خوراک اصلى انسان را تشکیل مى دهند.
سرانجام امام (علیه السلام) در دهمین وصف این باران سخنى مى گوید که نتیجه نهایى همه اوصاف نه گانه گذشته است؛ عرضه مى دارد: «(خداوندا!) بارانى براى ما بفرست که به وسیله آن نیرویى بر نیروى ما بیفزایى!»؛ (وَتَزِیدُنَا بِهِ قُوَّةً اِلَى قُوَّتِنَا).
آرى، تمام نیروهایى که انسان ها و موجودات زنده دارند در واقع از نزول باران سرچشمه مى گیرد، چراکه خوراک انسان اگر گیاهى باشد مستقیم از باران کمک مى گیرد و اگر حیوانى باشد، حیوانات نیز از گیاهان تغذیه مى کنند و حتى حیوانات گوشت خوار از حیواناتى استفاده مى نمایند که گیاه خوارند، در نتیجه همه به گیاهان زمین برمى گردد که پرورش آن به وسیله باران است.
روشن است که «قوة» در کلام امام (علیه السلام)، هم نیروهاى جسمانى را شامل مى شود و هم نیروهاى معنوى را، چراکه اگر جسم سالم نباشد روح نیز سالم نخواهد بود.
درواقع کلام امام (علیه السلام) در جمله اخیر برگرفته از آیات قرآن است؛ در سوره هود، آیه 52 مى خوانیم که حضرت هود (علیه السلام) به قومش (قوم عاد) چنین مى گوید: (وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً اِلى قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمین)؛ «واى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا باران را پى درپى بر شما بفرستد. و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید، و به صورت گنهکارانه، روى از حق برنتابید!».
شبیه این معنا در سوره نوح نیز (آیات 11 و 12) آمده است.
550

بخش سوم

6. اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُوماً، وَلا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَیْنَا حُسُوماً، وَلاتَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَیْنَا رُجُوماً، وَلا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَیْنَا أُجَاجَاً.

7. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْزُقْنَا مِنْ بَرَکَاتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
ترجمه
6. خداوندا! سایه این ابرها را براى ما همراه با بادهاى گرم و سوزنده قرار مده و سرماى حاصل از این باران را براى ما خطرناک و قطع کننده مگردان و نزول باران را براى ما مایه عذاب و آزار قرار مده و آب آن را براى ما شور و ناگوار مساز!
7. خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را از برکات آسمان ها و زمین روزى عنایت کن و بهره مند ساز! که تو بر هر چیز توانایى.

شرح و تفسیر