دعاى جامع باران
امام (علیه السلام) در آغاز این دعا به پیشگاه پروردگار چنین عرضه مى دارد: «خداوندا! ما را با نعمت باران سیراب کن و رحمتت را به وسیله باران بر ما بگستران! بارانى فراوان از ابرهایى که در آسمان به حرکت درآورده شده تا گیاهان زیباى سرزمین تو در همه آفاق بروید»؛ (اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ، وَانْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الاْفَاقِ).
واژه «غَیث» آن گونه که بسیارى از مفسران و اهل لغت تصریح کرده اند، به معناى باران نافع است، در حالى که «مَطر» به هر بارانى گفته مى شود چه نافع باشد، چه نباشد.
«مُغدِق» از ماده «غدق» (بر وزن فلق) در اصل به معناى هر چیز فراوان است و به باران هاى پربرکت و دانه درشت اطلاق مى شود.
و واژه «مونِق» در اصل از ماده «اَنَقَ» به معناى شگفت آور بودن چیزى است و معمولاً در موارد زیبایى ذکر مى شود.
جالب این که امام (علیه السلام) با ذکر واژه «منساق» به بادهایى اشاره مى کند که ابرها را به حرکت درمى آورند و مى دانیم ابرها تبخیراتى است که از دریاها برمى خیزد. اگر نعمت بادها نبود و آن ها ابرها را از فراز دریاها به سوى خشکى ها رهنمون نمى شدند، ما هرگز نمى توانستیم از باران استفاده کنیم.
538
و نیز امام (علیه السلام) در این جا نخست روى پرورش گیاهان براثر باران ها تکیه مى کند، چراکه زندگى سایر موجودات زنده به گیاهان برمى گردد، زیرا به طور مستقیم گیاه خوارند و یا از حیواناتى استفاده مى کنند که آن ها گیاه خوارند.
البته نباید فراموش کرد که نزول باران بر صفحه اقیانوس ها نیز آثار و برکات فراوانى دارد و گاه گفته مى شود آثار آن کمتر از نزول آن بر خشکى ها نیست.
و نیز نباید فراموش کرد که نقش گیاهان فقط نقش تغذیه موجودات زنده نیست بلکه زیبایى هاى فوق العاده اى به طبیعت مى دهد که مایه نشاط انسان و همه موجودات زنده است. اضافه بر این، از درختان براى ساختن انواع وسایل زندگى، خانه ها، کشتى ها و ابزار مختلف و تهیه سوخت، استفاده مى شود که بدون باران انسان از همه این ها محروم مى گردد.
در جمله بعد، امام (علیه السلام) به ویژگى هاى این باران درخواست شده پرداخته، عرضه مى دارد: «خداوندا! بر بندگان خود منّت گذار با پرورش دادن میوه ها (به وسیله باران ها) و شهر و دیار خود را با شکفتن شکوفه ها زنده ساز و فرشتگان خود را که بزرگوارند و سفیران تو هستند شاهدان این صحنه قرار ده! بارانى مفید، پیوسته، گسترده و وسیع، با دانه هاى درشت، و سریع و شتابان که همه جا ببارد و سیراب کند»؛ (وَامْنُنْ عَلَى عِبَادِکَ بِاِینَاعِ الثَّمَرَةِ، وَأَحْیِ بِلادَکَ بِبُلُوغِ الزَّهْرَةِ، وَأَشْهِدْ مَلائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَةَ بِسَقْیٍ(586) مِنْکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ).
539
واژه «ایناع» از ماده «ینع» (بر وزن منع) در اصل به معناى رسیده و شاداب شدن میوه است و منظور امام (علیه السلام) این است که به وسیله بارش باران هاى مفید، میوه هاى باغ ها به حد کمال برسند و قابل خوردن شوند.
واژه «زَهْرة» (بر وزن قهوه) در بعضى از نسخ صحیفه با فتح «هـ» نوشته شده، ولى همان گونه که در نسخ دیگر و در قرآن مجید نیز آمده، با سکون «هـ» صحیح است و در اصل به معناى شکوفه گل مى باشد و جمع آن «ازهار» است و تعبیر امام (علیه السلام) به «بلوغ زهرة» این است که شکوفه ها تبدیل به گل کامل و گل ها تبدیل به میوه شوند.
واژه «سفرة» (بر وزن طلبه) جمع «سافر» است و سافر به کسى یا چیزى مى گویند که از روى امورى پرده بردارى کند، بر همین اساس به کسى که میان اقوام رفت و آمد دارد تا مشکلات آن ها را حل کند و از مبهمات پرده بردارد، «سفیر» گفته مى شود و منظور امام (علیه السلام) از «سفرة» در این جا فرشتگانى است که سفیران الهى مى باشند تا بر نزول باران نظارت کنند و باران هاى نافع را نصیب نیازمندان نمایند.
«غُزر» (بر وزن عذر) به معناى فراوانى است و در اصل درمورد فزونى آب یا شیر حیوان گفته مى شود و سپس به هر چیز کثیر و فراوانى اطلاق شده است. گفته مى شود که «مال غزیر» یعنى مال فراوان و تعبیر امام (علیه السلام) «دَائِمٍ غُزْرُهُ» اشاره به بارانى است که فراوان باشد و همه جا را سیراب کند نه یک رگبار محدود و مختصر.
540
واژه «درر» (بر وزن ملل) جمع «درّه» (بر وزن دقت) به معناى فرو ریختن آب باران است و تعبیر امام (علیه السلام) به «وَاسِعٍ دِرَرُهُ» اشاره به باران هاى پردامنه و گسترده است.
واژه «وابل» به معناى باران شدید و دانه درشت است که آثار بیشترى در رویش و پرورش گیاهان دارد و نقطه مقابل «طلّ» است که به معناى باران هاى معمولى و ریز مى باشد.
در قرآن مجید نیز این واژه در سه مورد در سوره بقره آیات 264 و265 به همین معنا به کار رفته است.
تفاوت «سریع» با «عاجل» این است که «سریع» یعنى پى درپى بودن باران و «عاجل» یعنى فرو ریختن فورى آن. این احتمال نیز وجود دارد که سریع و عاجل داراى یک معنا و تأکید یکدیگر باشند.
منظور از حضور فرشتگان، آن هم فرشتگانى که سفیران پروردگار به سوى انسان ها و مأمور حفظ نامه هاى اعمال آن ها مى باشند، این است که به قدرى این باران پربرکت باشد که حضور فرشتگان را دربرابر خود بطلبد تا بر برکات آن بیفزایند.
و جالب این است که امام (علیه السلام) براى این باران شش ویژگى بیان کرده است : نافع بودن، استمرار و پیوستگى، گستردگى، دانه درشت بودن و با سرعت و شتاب فرود آمدن. و به یقین چنین بارانى از مفیدترین باران هاست.
مى دانیم که باران ها همه یکسان نیستند، بعضى بسیار مفید، بعضى کم فایده و به صورت رگبار و بعضى به دلیل ایجاد خطرهایى مانند سیل، خطرناک مى باشند. امام7 بارانى از خداوند تقاضا کرده که داراى هفت وصف است: اول، موجب رسیدن میوه ها. دوم، سبب به کمال رسیدن شکوفه ها. سوم، نافع. چهارم، پیوسته. پنجم، گسترده. ششم، دانه درشت. و هفتم، سریع و پرشتاب. به یقین
541
چنین بارانى آرزوى صاحبان مزرعه و باغ است و جامعیت کلام امام (علیه السلام) در این جا واقعاً جالب است.
امام (علیه السلام) در جمله بعد به آثار این باران مطلوب اشاره کرده و چهار اثر براى آن تقاضا مى کند: «(خداوندا! بارانى باشد که) به وسیله آن زمین هاى مرده را زنده کنى و آنچه را از دست رفته بازگردانى و آنچه را در انتظار آن هستیم، بیرون آورى و سرانجام به وسیله آن انواع غذاها را گسترش بخشى»؛ (تُحْیِی بِهِ مَا قَدْ مَاتَ، وَتَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ وَتُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ، وَتُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ).
جمله اوّل در واقع اشاره به همان چیزى است که در قرآن مجید بارها درباره باران آمده است، مانند آنچه در آیه 50 سوره روم، مى فرماید: (فَانْظُرْ اِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْىِ الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها)؛ «به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده مى کند».
منظور از زمین مرده زمینى است که گیاه ندارد و حرکتى در آن از نظر رویش گیاهان دیده نمى شود و منظور از آنچه از دست رفته، برکاتى است که بر اثر عدم نزول باران فوت شده است. امام (علیه السلام) تقاضا مى کند که آن ها نیز برگردد. و منظور از جمله «تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ» این است که آنچه را مردم در انتظار آن هستند از این باران عاید شود.
بدیهى است که نتیجه همه این ها توسعه و گسترش غذاى انسان هاست.
جالب این که امام (علیه السلام) بعد از بیان اوصاف باران مطلوب، صفات ابرها را که سرچشمه باران اند بیان کرده و آن ها را از خداوند تقاضا مى کند.
عرضه مى دارد: «(خداوندا!) ابرى متراکم از تو تقاضا مى کنیم که بارانش گوارا و سازگار و پوشاننده زمین و داراى غرّش و رعد و برق باشد»؛ (سَحَاباً مُتَرَاکِماً هَنِیئاً مَرِیئاً طَبَقاً مُجَلْجَلاً).
واژه «سحاب» هم اسم جنس است و هم اسم جمع؛ هم به معناى «ابر» و هم
542
به معناى «ابرها» به کارمى رودودراین جاامام (علیه السلام) هفت صفت براى آن بیان فرموده که بعضى صفت ابر است و بعضى وصف بارانى است که از آن ابر فرو مى ریزد.
تفاوت «هنىء» و«مرىء» این است که «هنیى» به غذایى گفته مى شود که سالم باشد و آثار بدى در انسان نگذارد و «طبق» اشاره به این است که باران به قدرى ببارد که همچون یک طبقه روى زمین را بپوشاند.
این احتمال نیز از سوى جمعى از شارحان داده شده که «طبق» صفت «سحاب» (ابرها) باشد، یعنى ابرها به قدرى زیاد باشند که تمام آسمان را بپوشانند و همه جا ببارند و سیراب نمایند. و در بعضى از نسخ به جاى «طبقاً» «طیباً» آمده که به معناى باران پاکیزه است.
«مجلجلاً» که اشاره به صداى غرّش رعد است. از این نظر در این جا استفاده شده که ابرها بعد از رعد و برق باران هاى پرپشت فرو مى ریزند. اضافه بر این، صداى آن براى کسانى که تشنه باران هستند نشاط آور است.
امام (علیه السلام) بعد از این اوصاف پنج گانه که براى ابرها بیان کرد به دو وصف دیگر اشاره مى فرماید و کلام خود را با آن کامل مى سازد؛ عرضه مى دارد: «ابرى باشد که بارانش آن چنان زیاد نشود که موجب ویرانى و فساد گردد، همچنین برق آن فریبنده نباشد (به گونه اى که رعد و برقى ظاهر گردد، ولى بارانى نبارد و موجب ناامیدى شود)»؛ (غَیْرَ مُلِثٍ وَدْقُهُ، وَلا خُلَّبٍ بَرْقُهُ).
و در ضرب المثل معروف آمده است که درباره افراد پرسروصدا و بى خاصیت گفته مى شود: «أرْعَدَ وَأبْرَقَ وَلَمْ یَمْطُرْ؛ رعد و برقى زد، اما بارانى نبارید».
واژه «ملث» به معناى پردوام است.
واژه «ودق» در اصل یعنى دانه هاى باران و در موارد دیگر به صورت مجازى به کار مى رود.
543
واژه «خُلّب» در اصل از «خِلابه» به معناى فریفتن گرفته شده و «برق خُلّب» رعد و برقى است که باران ندارد و گویى انسان را مى فریبد.
بنابراین، امام (علیه السلام) تقاضاى بارانى از خداوند مى کند که از هر نظر جامع و کامل باشد و خشکسالى را برطرف سازد و زمین مرده را زنده کند.
544
بخش دوم
4. اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثاً مُغِیثاً مَرِیعاً مُمْرِعاً عَرِیضاً وَاسِعاً غَزِیراً، تَرُدُّ بِهِ النَّهِیضَ، وَتَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ.
5. اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیاً تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ، وَتَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ، وَتُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَتُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ، وَتُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ، وَتَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَالْخَلْقَ، وَتُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وتُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ وَتُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ وَتَزِیدُنَا بِهِ قُوَّةً اِلَى قُوَّتِنَا.
ترجمه
4. خداوندا! ما را با بارانى کامل و فراوان، پرنفع و موجب رویش گیاهان، وسیع و گسترده و فراوان، سیراب فرما! بارانى که با آن خرّمى و سرسبزى را به زمین ها بازگردانى و کاستى ها و محرومیت ها را جبران نمایى.
5. خداوندا! ما را با بارانى سیراب کن که از کوهساران جارى سازى، و چاه ها و قنوات را از آن پر نمایى و چشمه ها را براثر آن از زمین روان سازى و درختان را با آن برویانى! بارانى باشد که در تمام شهرها قیمت اجناس را به وسیله آن پایین آورى و ارزان کنى، و با آن چهارپایان و خلایق را به نشاط درآورى و حیات تازه بخشى و ارزاق پاکیزه را با آن براى ما کامل گردانى. (خداوندا!) بارانى نصیب ما کن که زراعت را با آن برویانى و پستان حیوانات را از شیر سرشار سازى و با آن نیرویى بر نیروى ما بیفزایى!
545