5. لشکریان شیطان و ذریّه او
همان گونه که در تفسیر این دعا گذشت، از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که شیطان (ابلیس) تنها نیست، بلکه لشکریان، قوم و قبیله و حتى
519
فرزندانى دارد. (أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِى وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ)؛ آیا با این حال، او و فرزندانش را به جاى من به سرپرستى انتخاب مى کنید، در حالى که آن ها دشمن شما هستند؟».(571)
به یقین لشکریان و کمک کاران او از نظر قدرت در جهت وسوسه و گمراهى افراد متفاوت اند، آن هایى را که قوى ترند به سراغ انسان هاى قوى تر مى فرستد و آن هایى را که ضعیف ترند به سراغ ضعیف ترها.
شاهد این سخن روایت جالبى است که مرحوم کلینى در کتاب شریف کافى از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که خلاصه اش چنین است: «مرد عابدى در بنى اسرائیل بود که هرگز مرتکب خلافى نشده بود، به گونه اى که ابلیس از دست او ناراحت شد، فریادى کشید و لشکرش نزد او حاضر شدند. گفت: چه کسى مى تواند این عابد را براى من گمراه سازد؟ یکى از آن ها گفت: من آماده ام. ابلیس گفت: از کدام راه؟ گفت: از ناحیه زنان (و جاذبه جنسى). ابلیس گفت: این کار، کار تو نیست، عابد به سراغ این کار نمى رود. یکى دیگر از شیاطین گفت: من آماده ام. ابلیس گفت: چگونه؟ گفت: به وسیله شراب و لذات دیگر. ابلیس گفت: پیداست این کار نیز کار تو نیست، او علاقه اى به این امور ندارد. سومى گفت: من کاملاً آماده ام. ابلیس گفت: از چه راه؟ گفت: از طریق عبادت. ابلیس پسندید و این مأموریت را به او داد. او به صومعه عابد رفت و به صورت مهمانى بر او وارد شد و به سرعت مشغول نماز گردید. هر نمازى را که تمام مى کرد، مشغول نماز دیگر مى شد. عابد خسته شد و استراحت کرد، ولى آن شیطان همچنان مشغول نماز بود. عابد تعجب کرد و به حال او غبطه خورد. به او گفت: بگو ببینم این همه عشق وعلاقه به عبادت را از کجا پیدا کرده اى؟ شیطان جوابش را نداد. بار دوم
520
وبار سوم تکرار کرد. شیطان گفت: راستش این است که گناهى از من سر زده و از آن توبه کرده ام، ولى هر زمان به خاطرم مى آید به سراغ نماز مى روم تا خدا مرا ببخشد. عابد گفت: اگر من هم گناهى انجام دهم حالى مانند تو پیدا خواهم کرد؟ گفت: البته. بعد به او یاد داد که چگونه برود، زن بدکاره اى را در شهر پیدا کند و با او عمل منافى عفت انجام دهد و بعد توبه کند. در پایان این روایت آمده که آن زن بدکار عابد را نصیحت کرد که ترک گناه از انجام گناه و توبه بسیار بهتر است و حتماً شیطان این را به تو آموخته است. عابد از خواب غفلت بیدار شد و برگشت و آن شیطان رفته بود.(572 )
در روایات اسلامى لشکریانى براى شیطان ذکر شده که باید مراقب آن ها بود که مبادا حمله ور شوند، ازجمله در حدیثى از امام على بن ابى طالب (علیه السلام) مى خوانیم که در نامه خود به حارث حمدانى نوشت: «احْذَرِ الْغَضَبَ فَاِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ اِبْلِیس؛ از خشم و غضب بپرهیز که لشکر عظیمى از لشکریان شیطان است».(573)
امام على (علیه السلام) در خطبه قاصعه از اطاعت دو گروه نهى مى فرمایند: نخست رؤساى فاسد قبایل و سردمداران فساد و متکبران خودخواه: «أَلا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِکُمْ وَکُبَرَائِکُمْ الَّذِینَ تَکَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ، وَتَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِم». سپس از افراد بى اصل و نصب (که لباس غرور و کبر به تن مى کنند) برحذر مى دارد: «وَلا تُطِیعُوا الْأَدْعِیَاءَ» و در ادامه مى افزاید: «اتَّخَذَهُمْ اِبْلِیسُ مَطَایَا ضَلالٍ. وَجُنْداً بِهِمْ یَصُولُ عَلَى النَّاسِ؛ شیطان آن ها را مرکب هاى راهوار ضلالت و لشکرى که به وسیله آنان به مردم غافل حمله مى کند، قرار داده است».
521
6. انواع حیله هاى شیطان
روشن است که ابلیس و جنود و ذریه او تنها از یک راه براى وسوسه انسان ها وارد نمى شوند، بلکه از انواع حیله ها و دام ها استفاده مى کنند که در قرآن مجید وروایات اسلامى اشاراتى به آن آمده، از جمله در آیه 64 سوره اسراء به شرکت او در اموال و فرزندان نامشروع اشاره شده است. همچنین وعده هاى فریبنده و یا ترساندن از فقر که در آیه 268 سوره بقره و نیز تزئین اعمال زشت که در آیه 48 سوره انفال آمده است.
جالب این که در تفسیر آیه 17 سوره اعراف (ثُمَّ لاَتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمانِهِمْ وَعَنْ شَمائِلِهِمْ وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ) مى خوانیم که امام باقر (علیه السلام) فرمود: منظور از آمدن شیطان به سراغ انسان از پیش رو، این است که آخرت و جهانى را که انسان در پیش دارد در نظر او سبک جلوه مى دهد و منظور از پشت سر این است که آن ها را به گردآورى اموال وبخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مى کند و منظور از طرف راست این است که امور دینى ومعنوى را به وسیله شبهات ضایع مى سازد و منظور از طرف چپ این است که لذات مادى و شهوت رانى را در نظر آن ها جلوه مى دهد.(574 )
در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «الْفِتَنُ ثَلاثٌ: حُبُّ النِّسَاءِ وَهُوَ سَیْفُ الشَّیْطَانِ وَشُرْبُ الْخَمْرِ وَهُوَ فَخُّ الشَّیْطَانِ وَحُبُّ الدِّینَارِ وَالدِّرْهَمِ وَهُوَ سَهْمُ الشَّیْطَانِ؛ فتنه ها (ى شیطان) سه گونه است: هوس بازى به صورت عشق به زنان که شمشیر شیطان است و شرب خمر و آن دام شیطان است و علاقه شدید به درهم و دینار و آن تیر شیطان است».(575)
522
در حدیث دیگر از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) آمده است: «إِنَّ مِنْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ الْحَلْفَ بِالطَّلاقِ وَالنُّذُورَ فِی الْمَعَاصِی وَکُلَّ یَمِینٍ بِغَیْرِ اللَّهِ تَعَالَى؛ یکى از گام هاى شیطان (که در قرآن به آن اشاره شد) قسم به طلاق(576) و نذر کردن در گناهان و نیز هر قسمى است که غیر نام خدا در آن باشد».(577)
قابل توجه این که آنچه درباره دام هاى شیطان ذکر شد تنها مربوط به ابلیس و شیاطین جن نیست، شیطان هاى انسانى امروز نیز دقیقاً از همین شیوه ها استفاده مى کنند، از طریق زنان آلوده، مشروبات الکلى و اموال نامشروع، و جالب این که خودشان نیز به این امور اعتراف دارند!
7. نصایح شیطان!
شگفت آور این که شیطان با تمام شیطنتش و برخلاف طبیعتى که از او سراغ داریم، سخنان حکمت آمیزى بر زبانش جارى شده است، ازجمله در روایتى از امام باقر (علیه السلام) آمده است که وقتى نوح (علیه السلام) قوم خود را نفرین کرد (و آن ها هلاک شدند) ابلیس نزد او آمد و گفت: تو به من خدمتى کرده اى و من مى خواهم آن را جبران کنم. نوح (علیه السلام) گفت: این براى من منفور است که خدمتى به تو کرده باشم، آن خدمت چیست؟ ابلیس گفت: تو نفرین کردى و تمام قوم تو غرق شدند و افراد کمى باقى مانده اند که من آن ها را گمراه سازم و از این نظر راحتم تا مدتى بگذرد و گروه دیگرى بیایند و به گمراهى آن ها اقدام کنم. نوح (علیه السلام) گفت: بگو ببینم چه خدمتى دربرابر آن مى خواهى به من بکنى؟ ابلیس گفت: «اذْکُرْنِی فِی ثَلاثِ
523
مَوَاطِنَ فَاِنِّی أَقْرَبُ مَا أَکُونُ اِلَى الْعَبْدِ اِذَا کَانَ فِی اِحْدَاهُنَّ: اذْکُرْنِی اِذَا غَضِبْتَ وَاذْکُرْنِی اِذَا حَکَمْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ وَاذْکُرْنِی اِذَا کُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِیاً لَیْسَ مَعَکُمَا أَحَدٌ؛ در سه مورد مراقب من باش، زیرا هر انسانى در یکى از این سه مورد باشد من از هر زمان به او نزدیک ترم: یکى هنگامى که خشمناک شدى و دوم هنگامى که مى خواهى در میان دو نفر قضاوت کنى و سوم هنگامى که با زنى در جایى باشى که دیگرى آن جا نباشد».(578)
در حدیث دیگرى آمده است: هنگامى که نوح (علیه السلام) از کشتى پیاده شد، ابلیس نزد او آمد و گفت: بر روى زمین، تو بیشترین حق را بر من دارى، این فاسقان را نفرین کردى و مرا از دست آن ها راحت ساختى، «أَ لاَ أُعَلِّمُکَ خَصْلَتَیْنِ! اِیَّاکَ وَالْحَسَدَ فَهُوَ الَّذِی عَمِلَ بِی مَا عَمِلَ وَاِیَّاکَ وَالْحِرْصَ فَهُوَ الَّذِی عَمِلَ بِآدَمَ مَا عَمِل؛ آیا دو چیز به تو تعلیم دهم که از آن ها سخت پرهیز کنى؟ از حسد دورى کن که بر سر من آورْد آنچه آورد (حسد نسبت به مقام آدم) و از حرص بپرهیز که بر سر آدم آورْد آنچه آورد (او را از بهشت بیرون ساخت)».(579 )
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که ابلیس بر یحیى بن زکریا (علیه السلام) (پیغمبر خدا) آشکار شد در حالى که زنجیرها و طناب هایى از هر چیزى همراه داشت. یحیى از او سؤال کرد: این زنجیر و طناب ها چیست اى ابلیس؟ گفت: این ها شهواتى است که انسان ها را با آن گرفتار مى سازم. یحیى پرسید: آیا چیزى از آن مربوط به من است؟ گفت: آرى. گاهى هنگام غذا خوردن سیر مى شوى و براى انجام نماز و یاد خدا سنگین مى گردى. یحیى گفت: با خدا عهد مى بندم که هنگام غذا خوردن هرگز سیر نشوم. شیطان (ناراحت شد و) گفت: من هم با خدا عهد مى بندم که هرگز بنده مؤمنى را نصیحت نکنم».(580)
524