فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد 3(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

تقاضاهاى ده گانه

امام (علیه السلام) در این بخش از دعا که درواقع نوعى نتیجه گیرى از تمام جمله هاى قبل است، ده تقاضا از خدا دارد :
نخست عرضه مى دارد: «خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از ارتکاب گناهان حفظ کن!»؛ (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَقِنِی مِنَ الْمَعَاصِی).
البته منظور این نیست که ما را به اجبار از گناهان برهان، بلکه توفیق ده که عوامل آن را فراهم سازیم، عواملى مانند دوستان سالم، مجالس نیکان، حضور قلب در نمازها، پرهیز از غذاى مشکوک و مانند آن.
سپس عرضه مى دارد: «مرا پیوسته به اطاعت فرمانت مشغول دار!»؛ (وَاسْتَعْمِلْنِی بِالطَّاعَةِ).
در این جا نیز منظور، توفیق فرمانبردارى خدا و فراهم ساختن اسباب اطاعت است، که یکى از مهم ترین اسباب آن، افزایش معرفت و تقویت ایمان و توجه به مبدأ و معاد است.
جالب این است که امام (علیه السلام) نخست، پاک شدن از معاصى را تقاضا مى کند و بعد آراسته شدن به اطاعات را و این شبیه چیزى است که عرفا و علماى اخلاق
466
مى گویند که باید نخست تخلیه کرد و سپس تحلیه؛ یعنى نخست باید لوح دل را از تیرگى ها شست تا براى تابش انوار الهى آماده شود.
ودرتقاضاى سوم و چهارم عرضه مى دارد:«انابه و حسن بازگشت به سوى خود رانصیبم فرماومراباآب توبه پاک کن!»؛(وَارْزُقْنِی حُسْنَ الْإِنَابَةِ، وَطَهِّرْنِی بِالتَّوْبَةِ).
منظور از «حسن انابة» (بازگشت خوب به سوى خدا) این است که صادقانه باشد و از روى معرفت صورت گیرد و آثار ندامت در آن آشکار و تصمیم بر جبران در آن قوى باشد؛ نه بازگشتى که موقت و یا به خاطر فشار سختى هاست که تا سختى ها برطرف مى شود آن نیز متزلزل مى گردد، همان گونه که خداوند مى فرماید: (وَاِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌ دَعا رَبَّهُ مُنیباً اِلَیْهِ ثُمَّ اِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِىَ ما کانَ یَدْعُوا اِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ)؛ «هنگامى که به انسان زیانى رسد، پروردگار خود را مى خواند در حالى که به سوى او بازمى گردد؛ امّا هنگامى که نعمتى از جانب خویش به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن خدا را مى خواند از یاد مى برد».(522)
و منظور از «طهارت با توبه» این است که توبه تمام آثار گناه را از روح و جان انسان بشوید و ببرد و شاید به همین دلیل است که در قرآن مجید این دو در کنار هم قرار گرفته اند؛ مى فرماید: (اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)؛ «خداوند، هم توبه کنندگان را دوست دارد و هم پاکان را».(523)
و در تقاضاى پنجم مى افزاید: «(خداوندا!) مرا با دورى از گناهان تأیید فرما!»؛ (وَأَیِّدْنِی بِالْعِصْمَةِ).
امام (علیه السلام) نسبت به گناهان گذشته از در توبه و انابه درمى آید و نسبت به گناهان آینده از خدا تقاضاى عصمت و مصون ماندن را دارد. شکى نیست که ترک گناه،
467
از روى اختیار انسان است، ولى توفیق الهى، یعنى آماده سازى مقدمات، تأثیر بسزایى دارد، به همین دلیل امام (علیه السلام) از خدا تقاضاى مصونیت از گناه را دارد.
امام (علیه السلام) در تقاضاى اول عرضه داشت: مرا از ارتکاب معاصى نگه دار! (وَقِنِی مِنَ الْمَعَاصِی) و در این جا عرضه مى دارد: مرا در راه دورى از گناهان تأیید فرما! و این تکرار نیست، زیرا درمورد اول، تقاضاى ایجاد موانع بر سر راه گناه مى کند و در مورد دوم، تقاضاى فراهم آمدن شرایط دورى از گناه؛ درواقع یکى سلبى است و دیگرى ایجابى.
در تقاضاى ششم تمنّاى عافیت کرده، عرضه مى دارد: «(خداوندا!) مرا با عافیت اصلاح کن!»؛ (وَاسْتَصْلِحْنِی بِالْعَافِیَةِ).
عافیت در این جا به ظاهر معناى عامى دارد که هم عافیت و تندرستى جسمانى را دربر مى گیرد و هم عافیت روحانى و معنوى را و تعبیر به « اسْتَصْلِحْنِی» شاهد این عمومیت است، زیرا اصلاح کار انسان به عافیت جسمانى و روحانى هر دو نیاز دارد.
و این همان سلامتى است که در دعاى روز پنج شنبه که از دعاهاى معروف امام سجاد7 است از خدا درخواست مى شود: سَلامَةً أَقْوَى بِهَا عَلَى طَاعَتِکَ...».(524 )
و در تقاضاى هفتم عرضه مى دارد: «حلاوت مغفرت را به من بچشان (و کام جانم را با آن شیرین فرما)!»؛ (وَأَذِقْنِی حَلاوَةَ الْمَغْفِرَةِ).
بدون شک، گناه کام انسان را تلخ مى کند، روحش را آزار مى دهد و وجدان او را ناراحت مى کند، امّا هنگامى که مغفرت الهى شامل شود این تلخى ها و آزارها برچیده خواهد شد و تعبیر به «حلاوت» به خاطر همین است.
و در تقاضاى هشتم عرضه مى دارد: «خداوندا! مرا رهاشده عفو خود و آزادشده رحمتت گردان!»؛ (وَاجْعَلْنِی طَلِیقَ عَفْوِکَ، وَعَتِیقَ رَحْمَتِکَ).
468
واژه «طلیق» از ماده «طَلق» (بر وزن حلق) به معناى رهایى است، چه رهایى از اسارت باشد و چه رهایى از بند و زنجیر و محدودیت هاى خاص، و لذا درمورد زن، تعبیر به «طلاق» مى شود، چراکه از پیمان زناشویى رهایى مى یابد، و «طلیق» به اسیرى گفته مى شود که آزاد شده است.
واژه «عتیق» از ماده «عتق» به معناى رهایى از بردگى است(525) و از آن جا که انسان گنهکار گویا اسیر یا برده گناهان خویش است هنگامى که مشمول رحمت الهى شود از این اسارت و بردگى رهایى مى یابد و این تعبیر لطیفى است که امام (علیه السلام) در این جا به کار برده است.
و در نهمین تقاضا عرضه مى دارد: «(خداوندا!) براى من امانى از خشم خود بنویس و مرا به آن در همین دنیا قبل از فرا رسیدن آخرت بشارت ده؛ بشارتى که آن را بشناسم»؛ (وَاکْتُبْ لِی أَمَاناً مِنْ سُخْطِکَ، وَبَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الاْجِلِ بُشْرَى أَعْرِفُهَا).
منظور از «کتابت» نوشتن معمولى نیست، بلکه تأکیدى است بر انجام چیزى، مانند آیه شریفه (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)؛ «اى افرادى که ایمان آورده اید! روزه بر شما مقرر شده، همان گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند مقرر شد؛ تا پرهیزکار شوید».(526)
در سابق معمول بوده که وقتى مى خواستند به کسى امان بدهند و آن را قطعى و مسلّم سازند، امان نامه اى نوشته و به دست او مى دادند که معمولاً قابل تغییر نبود، بنابراین کلام امام (علیه السلام) اشاره به آن چیزى است که در عرف معمول است، ولى امان نامه الهى جنبه معنوى و روحانى دارد نه جنبه سورى و مادى.
469
منظور از «عاجل» دنیاست و مراد از «آجل» آخرت است، اشاره به این که آثار و برکات این امان نامه را پیش از آن که در آخرت ببینم، در دنیا مشاهده کنم.
و در آخرین درخواست عرضه مى دارد: «خداوندا! نشانه هاى این امان نامه و بشارت را با علامتى که آن را مشاهده کنم، به من بنما!»؛ (وَعَرِّفْنِی فِیهِ عَلامَةً أَتَبَیَّنُهَا).
به ظاهر، منظور از آن این است که من آثار آن را به صورت توفیق براى بندگى و پرهیز از گناه و سلامت و سعادت و وفور نعمت در زندگى مشاهده نمایم.
بعضى از شارحان گفته اند: منظور از این بشارت رؤیاهاى صادقه اى است که انسان مى بیند وخوشحال مى شود، زیرا در ذیل آیات 63 و64 یونس: (الَّذِینَ آمَنُوا وَکانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیا وَفِى الْاَخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)؛ «همان ها که ایمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز مى کردند * در زندگى دنیا و در آخرت (مسرور و) شادند، وعده هاى الهى تخلف ناپذیر است، و این رستگارى بزرگى است» روایاتى آمده که در بعضى از آن ها مى خوانیم: منظور از بشارت در این آیه شریفه همان رویاى صادقه مسرّت بخش است».(527)
ولى به یقین این یکى از مصادیق بشارت است و مصادیق دیگر آن همان است که در بالا به آن اشاره شد.
* * *
امام (علیه السلام) در پایان این دعاى شریف و پرمعنا و پس از ذکر همه خواسته ها و تقاضاهاى گوناگون که سمت و سوى همه آن ها توبه و بازگشت به سوى خدا و برخوردار شدن از عفو و بخشش اوست، در چهار جمله چنین عرضه مى دارد:
470
«(خداوندا!) آنچه از تو خواستم، دربرابر رحمت گسترده تو دشوار نیست (و تو را در تنگنا قرار نمى دهد)»؛ (اِنَّ ذَلِکَ لا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُسْعِکَ).
«و دربرابر قدرت بى انتهاى تو مشکلى ایجاد نمى کند»؛ (وَلا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ).
«و دربرابر حلم بى پایانت براى تو سخت نیست»؛ (وَلا یَتَصَعَّدُکَ فِی أَنَاتِکَ).
«و دربرابر بخشش هاى فراوان تو که آیاتت بر آن دلالت دارد، براى تو سخت و سنگین نیست»؛ (وَلا یَئُودُکَ فِی جَزِیلِ هِبَاتِکَ الَّتِی دَلَّتْ عَلَیْهَا آیَاتُکَ).
واژه «یَتَکَأَّدُکَ» از ماده «کأد» (بر وزن رعد) به معناى صعوبت و سختى است و «عقبه کؤود» به معناى گردنه صعب العبور است.
واژه « یَتَصَعَّدُکَ» از ماده «صعود» در اصل به معناى بالا رفتن است واز آن جا که بالا رفتن از قله ها و گردنه ها با مشقّت همراه است، این واژه درمورد هر کار سخت ومشقّت بارى به کار مى رود ودر کلام امام (علیه السلام) اشاره به همین است.(528 )
واژه «یَئُودُ» از ماده «أود» (بر وزن قول) به معناى ثقل و سنگینى است و به همین دلیل به معناى کار پرمشقت نیز به کار مى رود. در قرآن مجید در آیة الکرسى مى خوانیم: (وَلا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما)؛ «نگهدارى و حفظ آسمان و زمین با آن همه عظمتى که دارد براى خداوند مشکل نیست».
واژه «هِبَاتِکَ» جمع «هبه» است که به معناى بخشش مى باشد.
این جمله هاى چهارگانه هرچند نتیجه نهایى یکسان دارند، ولى با عبارات مختلف بیان شده اند و همه آن ها نشان مى دهند که عفو و بخشش بندگان توبه کار در هر درجه از گناه کارى که باشند براى خداوند آسان است.
جمله «الَّتِی دَلَّتْ عَلَیْهَا آیَاتُکَ» ممکن است اشاره به آیات قرآن باشد که
471
خطاکاران را به سوى خدا فرامى خواند و وعده عفو و مرحمت را به آن ها مى دهد، مانند آیه شریفه (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)؛ «بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».(529)
نیز ممکن است اشاره به آیات خداوند در صحنه آفرینش باشد، چراکه آن قدر نعمت به بندگانش بخشیده که مشاهده آن، انسان را نسبت به عفو و گذشت او از توبه کاران مطمئن مى سازد. و ممکن است هر دو معنا در این جمله جمع باشد.
سرانجام امام (علیه السلام) این دعاى پرفیض و نورانى خود را با این جمله پایان مى دهد «(خداوندا! اگر من این همه تقاضا از تو دارم به خاطر این است که) تو هر کارى را بخواهى مى توانى انجام دهى و هر چه اراده کنى حکم مى فرمایى تو بر همه چیز توانایى»؛ (اِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ، وَتَحْکُمُ مَا تُرِیدُ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
این دو جمله درواقع برگرفته از آیات قرآن مجید است؛ در سوره حج، آیه 18 مى فرماید: (اِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاء)؛ «خداوند هر چه را اراده کند و صلاح بداند انجام مى دهد» و در سوره مائده، آیه اول مى فرماید: (اِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ ما یُرِیدُ)؛ «خداوند هر چه را بخواهد و مصلحت باشد حکم مى کند».
کسى که قدرت بر هر کارى دارد و هر حکمى به اراده اوست، قادر است بر همه خواسته هاى بندگانش لباس وجود بپوشاند.
472

دعاى هفدهم

وَکَانَ مِن دُعَائِهِ (عَلَیهِ السَّلَامُ)

اِذَا ذُکِرَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَعَاذَ مِنْهُ وَمِنْ عَدَاوَتِهِ وَکَیْدِهِ
از دعاهاى آن حضرت است هنگامى که به یاد شیطان مى افتاد، با این دعا از او و از دشمنى و مکرش به خداوند پناه مى برد

دعا در یک نگاه

از آن جا که در دشمنى شیطان با انسان شک و تردیدى نیست و وسوسه ها و وعده و وعیدهایش یکى از عوامل مهم گناه و لغزش انسان است، امام (علیه السلام) در این دعا به خدا پناه مى برد از این که در دام شیطان قرار بگیرد و یکى از عوامل نجات از چنگال شیطان را پناه بردن به عبادت ها مى شمرد و از خدا مى خواهد که به همان اندازه که شیطان گمراه است ما را اهل هدایت قرار دهد.
درضمن، تعبیر «حکومت شیطان بر انسان» را به کار مى برد که نشان مى دهد گاهى تسلط شیطان بر انسان ها به اندازه تسلط یک حاکم زورمند بر یک محکوم ناتوان مى شود.
امام (علیه السلام) اضافه بر این که خود را از شر شیطان در پناه خدا قرار مى دهد تقاضا
473
دارد همه فرزندان، پدر، مادر، بلکه همه موحدان و مؤمنان دنیا از خطرات و وسوسه هاى او در امان باشند.
و از آن جا که ممکن است بعضى خیال کنند که شیطان چگونه مى تواند به تنهایى این همه افراد را گمراه کند، به لشکریان شیطان اشاره مى کند که او تنها نیست، لشکرى دارد که در دنیا منتشر شده اند و کار آن ها گمراه ساختن و اغواى مردم است.
البته نباید فراموش کرد که این دعا علاوه بر تقاضا از خداوند براى در امان بودن از شر شیطان، پیام هایى هم دارد از جمله این که ما هرگز از وسوسه هاى او غافل نشویم و همیشه او را به خود نزدیک بدانیم، دام هاى رنگارنگ و گوناگونش را فراموش نکنیم و نه تنها مراقب خویشتن، بلکه مراقب فرزندان و نزدیکان و دوستان و سایر برادران دینى خود نیز باشیم.
474