خداوند ستّار العیوب است و شما هم!
امام (علیه السلام) در این بخش از دعا به مقام ستاریت خداوند اشاره کرده و پوشش عیوب و گناهان خود را که در سایه رحمت الهى و ستّاریت او حاصل شده یادآور مى شود و درواقع خدا را براى این نعمت بزرگ سپاس مى گوید، چراکه آشکار شدن گناهان و عیوب انسان سبب بى آبرویى او مى شود که حالت دردناک و رنج آورى است.
438
نخست عرضه مى دارد: «خداى من! تو را حمد و سپاس مى گویم زیرا چه بسیار عیوبى که من داشتم و تو پوشاندى و مرا رسوا نساختى»؛ (یَا اِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ فَکَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی).
واژه «عَائِبَةٍ» به معناى عیب است و در بعضى از نسخ به جاى آن، واژه «عیب» آمده است.
و در جمله دوم همین معنا را به صورت دیگرى بیان مى کند، عرضه مى دارد : (خداوندا!) چه بسیار گناهانى که از من سرزد و تو آن ها را پوشاندى و مرا (در میان خلق) مشهور نساختى»؛ (وَکَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیْتَهُ عَلَیَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی).
واژه «غَطَّیْتَهُ» از ریشه «غَطْى یا غَطْو» آمده که به معناى پوشانیدن چیزى است و گاه در امور مادى و گاه در امور معنوى به کار مى رود، مانند آنچه در کلام امام7 آمده است.
واژه «تَشْهَرْنِی» از ماده «شهرت» در اصل به معناى مشهور شدن در کارهاى زشت و ناپسند است، سپس به هر نوع مشهور شدنى اطلاق شده است.
و در جمله سوم عرضه مى دارد: «(خداوندا!) چه بسیار عیب و عارها که من به سراغ آن رفتم، ولى تو پرده از آن برنداشتى و زشتى و ننگ ناپسند آن گناه را بر گردن من نیفکندى و زشتى آن را نه دربرابر کسانى که در جست و جوى عیوب من هستند نشان دادى، نه دربرابر همسایگانم و نه حسودانى که نسبت به نعمت تونزدمن رشک مى برند»؛(وَکَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَافَلَمْ تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَهَا،وَلَمْ تُقَلِّدْنِی مَکْرُوهَ شَنَارِهَا،وَلَمْ تُبْدِسَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی، وَحَسَدَةِ نِعْمَتِکَ عِنْدِی).
واژه «شائبة» از ماده «شَوب» (بر وزن خوف) به معناى آلودگى و عیب و نقص است.
واژه «الممت» از ماده «المام» به معناى روى آوردن و توجه کردن به چیزى است.
439
واژه «شنار» به گفته نویسنده العین، یعنى عیب و عار و بدنامى.
واژه «سوءات» جمع «سوأة» در اصل به معناى هر چیزى است که انسان آن را ناخوشایند مى داند و جمعى از ارباب لغت معتقدند که این واژه در اصل به معناى عورت است، سپس به هر چیز یا کارى که ناپسند باشد اطلاق شده است. در کلام امام (علیه السلام) به معناى کارهاى زشت و معاصى است.
به هر حال روشن است که اگر ستاریت خداوند نباشد، انسان نیز که خالى از عیوب نیست، هرگاه این عیوب به دست حسودان و دشمنان و عیب جویان بیفتد، آبروى انسان را مى برند و دردسرهایى مى آفرینند، ولى هنگامى که به لطف خداونداین عیوب پوشانده شد،آن هادرکوشش هاى تخریبى خودناکام مى شوند.
1. ستار العیوب بودن خداوند
یکى از صفات فعل خداوند که حکایت از عظمت و بزرگوارى و لطف و محبت خدا دارد این است که عیوب بندگان را مى پوشاند تا دربرابر دیگران، به ویژه بدخواهان رسوا نشود.
در دعاهایى که از معصومین : به ما رسیده این صفت خداوند با عبارات مختلفى بیان شده است، ازجمله در دعاى کمیل مى خوانیم :
«اللَّهُمَّ مَوْلایَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ؛ خداوندا! مولاى من! چه بسیار کارهاى زشتى که از من سرزد و تو آن ها را پوشاندى».
در حدیث دیگرى امیرمؤمنان (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل مى کند که فرمود :
«مَنْ أَصْبَحَ وَلا یَذْکُرُ أَرْبَعَةً أَخَافُ عَلَیْهِ زَوَالَ النِّعْمَةِ: أَوَّلُهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَرَّفَنِی نَفْسَهُ وَلَمْ یَتْرُکْنِی عَمْیَانَ الْقَلْبِ وَالثَّانِی یَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَالثَّالِثُ یَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ رِزْقِی فِی یَدَیْهِ وَلَمْ یَجْعَلْ رِزْقِی فِی أَیْدِی النَّاسِ
440
وَالرَّابِعُ یَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَلَمْ یَفْضَحْنِی بَیْنَ الْخَلائِق؛ کسى که صبح کند در حالى که به یاد چهار چیز نباشد (و به آن اعتراف نکند)، مى ترسم که نعمت هاى خداوند از او گرفته شود. اوّل بگوید، حمد و سپاس براى خداوندى است که خود را به من معرفى کرد و مرا کوردل رها نساخت. دوم بگوید: حمد و سپاس براى خدایى است که مرا از امت محمد (صلی الله علیه و آله) قرار داد. سوم بگوید: حمد و سپاس براى خدایى است که رزق مرا به دست خود قرار داد و به دست مردم نداد. و چهارم بگوید: حمد و سپاس براى خدایى است که گناهان مرا پوشاند و مرا بین مردم رسوا نساخت».
ولى نباید این صفت پروردگار سبب غفلت ما از توبه شود، همان گونه که در کلمات قصار امیرمؤمنان (علیه السلام) (حکمت 30) آمده است که مى فرماید :
«الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ؛ (از مجازات الهى) برحذر باش! برحذر باش! به خدا سوگند آن قدر پرده پوشى کرده که گویى آمرزیده است».