بخش اول
1. اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنِی، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِی مِنْ عِلَّةٍ فِی جَسَدِی.
2. فَمَا أَدْرِی، یَا اِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ، وَأَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَکَ.
3. أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ، وَنَشَّطْتَنِی بِهَا لاِبْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَفَضْلِکَ، وَقَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ.
4. أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَالنِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا، تَخْفِیفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ، وَتَطْهِیراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ، وَتَنْبِیهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَتَذْکِیراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِیمِ النِّعْمَةِ.
5. وَفِی خِلالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الاَْعْمَالِ، مَا لاَ قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ، وَلاَ لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَلاَ جَارِحَةٌ تَکَلَّفَتْهُ، بَلْ اِفْضَالاً مِنْکَ عَلَیَّ، وَاِحْسَاناً مِنْ صَنِیعِکَ اِلَیَّ.
ترجمه
1. پروردگارا! حمد و سپاس براى توست، به خاطر آنچه پیوسته با آن زندگى مى کنم، از سلامت بدن، همچنین حمد و سپاس تو را مى گویم به خاطر آنچه از بیمارى ها در جسم من پدید آورده اى.
2. خداى من! نمى دانم کدام یک از این دو حالت سزاوارتر به شکر توست و کدام یک وقت شایسته تر براى حمد و ثناى تو مى باشد.
3 و 4. آیا وقت صحت و سلامتى که در آن، روزى هاى پاکیزه ات را براى من
391
گوارا ساخته اى و به من نشاط بخشیده اى تا رضا و فضل تو را طلب کنم و به من قوّت داده اى تا به طاعت تو موفق شوم، برترى دارد؛ یا وقت بیمارى ام که مرا به وسیله آن از گناهان پاک کرده اى؟ و نعمت هایى که (به سبب آن بیمارى و درد و رنج) به من هدیه فرموده اى تا آنچه بر پشت من از گناهان سنگینى مى کند، سبک شود و مرا از گناهانى که در آن غرق شده ام، پاک سازد و براى توبه به درگاهت آگاه سازد و سرانجام گناهانم را به واسطه نعمتى که از گذشته به من ارزانى داشته اى، محو سازد؟
5. خداوندا! در خلال ایام بیمارى (این نعمت را به من بخشیده اى که) نویسندگان نامه اعمال، حسنات پاکى را در نامه عمل من مى نویسند که نه در قلب من خطور کرده و نه بر زبانم جارى شده و نه اعضاى من آن را با مشقت انجام داده، بلکه به سبب تفضّل و کرم و لطف و احسانت به من مى باشد.
الطاف الهى در حال بیمارى
امام (علیه السلام) در این دعا نخست به سراغ حمد و سپاس پروردگار در همه حال، چه حال سلامت باشد چه بیمارى، رفته است و عرضه مى دارد: «پروردگارا! حمد وسپاس براى توست، نسبت به آنچه پیوسته با آن زندگى مى کنم، از سلامت بدن و همچنین حمد و سپاس تو مى گویم براى آنچه از بیمارى ها در جسم من پدید آورده اى»؛ (اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنِی، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِی مِنْ عِلَّةٍ فِی جَسَدِی).
واژه «علة» به معناى چیزى است که تغییر و دگرگونى ایجاد مى کند و از آن جا که بیمارى مصداق روشن آن است، در بیشتر موارد به بیمارى اطلاق مى گردد
392
وبه گفته خلیل بن احمد در کتاب العین، «علة» در اصل به معناى چیزى است که انسان را به خود مشغول مى دارد و از آن جا که بیمارى چنین است این واژه به معناى بیمارى به کار مى رود. در لسان العرب نیز همین معنا ذکر شده است.
و منظور از تصرف در سلامت بدن، استفاده از آن براى انواع کارهاى خیر مى باشد.
سپس در ادامه این سخن، عرض مى کند: «خداى من! نمى دانم کدام یک از این دو حالت سزاوارتر براى شکر توست وکدام یک از این دو وقت شایسته تر براى حمد و ثناى تو»؛ (فَمَا أَدْرِی، یَا اِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ، وَأَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَکَ).
و این گونه امام (علیه السلام) هر دو حالت را از نعمت هاى الهى شمرده که اگر در دو کفه ترازو قرار دهند با هم برابرى مى کند و هر کدام آثار مطلوب خاص خود را دارد.
آنگاه به شرح این سخن پرداخته، عرضه مى دارد: «خداوندا! نمى دانم آیا وقت صحت و سلامتى که در آن، روزى هاى پاکیزه ات را براى من گوارا ساخته اى و به من نشاط بخشیده اى تا رضا و فضل تو را طلب کنم و به من قوّت داده اى تا به طاعت تو موفق شوم، برترى دارد یا وقت بیمارى ام که مرا به وسیله آن از گناهان پاک کرده اى؟ و نعمت هایى که (به سبب آن بیمارى و درد و رنج) به من هدیه فرموده اى تا آنچه بر پشت من از گناهان سنگینى مى کند، سبک شود و مرا از گناهانى که در آن غرق شده ام، پاک سازد و براى توبه به درگاهت آگاه سازد و سرانجام گناهانم را به واسطه نعمتى که از گذشته به من ارزانى داشته اى، محو سازد؟»؛ (أَوَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ، وَنَشَّطْتَنِی بِهَا لاِبْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَفَضْلِکَ، وَقَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ . أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَالنِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا، تَخْفِیفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ، وَتَطْهِیراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ، وَتَنْبِیهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَتَذْکِیراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِیمِ النِّعْمَةِ).
393
واژه « هَنَّأْتَنِی» از ماده «تهنئة» به معناى هرگونه موهبتى است که بدون مشقت به دست مى آید و «هنیى» به معناى گواراست.
واژه «طیبات» جمع «طیب» است و به گفته راغب در مفردات، به چیزى گفته مى شود که انسان از آن لذت مى برد، بنابراین مفهوم وسیعى دارد که غذاها و مکان ها و زمان ها و امکانات دیگر را که موجب لذت روح و جسم انسان است شامل مى شود.
واژه «نَشَّطْتَنِی» از ماده «نشاط» به گفته خلیل ابن احمد در کتاب العین، چیزى است که عمل به آن موجب خوشى انسان است، هرچند لذت معنوى باشد.(478 ) و به گفته مقاییس اللغة، این واژه در اصل به معناى حرکت و سپس به معناى گشودن گره است.
واژه «مَحَّصْتَنِی»ازماده «تمحیص»به معناى پاک و خالص گرداندن چیزى است.
واژه «انْغَمَسْتُ» از ماده «غمس» به گفته کتاب العین در اصل به معناى چیزى را در آب ومانند از مایعات دیگر فرو بردن است(479) و در این جا کنایه از آلوده شدن انسان به گناهان مى باشد.
واژه «حَوْبَةِ» بر وزن «توبه» به گفته راغب، به معناى گناه است(480) و بعضى مانند صاحب کتاب العین واژه «حُوب» (بر وزن خوب) را به گناه کبیره تفسیر کرده اند.(481 ) این واژه گاهى نیز به معناى حاجتى آمده که انسان را به گناه مى کشاند. در قرآن مجید مى خوانیم: (اِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً)؛ «خوردن اموال یتیمان گناه بزرگى است».(482)
394
امام (علیه السلام) به صورت یک استفهام اشاره به دو نکته مهم مى کند: یکى آثار صحّت و سلامتى که از یک سو سبب مى شود انسان از مواهب الهى بهره مند گردد و شکر نعمت هاى او را به جا آورد و از سوى دیگر براى جلب رضاى الهى نشاط پیدا مى کند و توفیق طاعات او را به دست مى آورد. همه این ها آثار سلامتى است.
سپس در این گفتار حکیمانه و حساب شده به نکته دوم اشاره کرده، عرضه مى دارد: «آیا نعمت سلامتى مهم تر است یا نعمت بیمارى؟ در حالى که در وقت بیمارى از یک سو مرا از گناهان پاک مى کنى و از سوى دیگر مرا مشمول نعمت هاى خود قرار مى دهى که هر کدام از این دو افتخار و موهبتى عظیم است». منظور از پاک شدن گناهان روشن است و منظور از نعمت هایى که خدا در حال بیمارى به انسان مى دهدپاداش هایى است که دربرابرصبروشکرنصیب اومى کند.
سپس چهار نتیجه براى این دو نعمت بیان مى کند:
نخست: پشت من را از بار خطاها و لغزش ها سبک مى کند؛
دوم: مرا از آلودگى به گناهان شستشو مى نماید؛
سوم: سبب مى شود من به فکر توبه و جبران اشتباهات گذشته بیفتم؛
چهارم: گناهانم را محو مى کند.
این چهار مورد که به اصطلاح به عنوان «مفعول لاجله» بیان شده است با هم متفاوت اند. «خطیئات»، به ظاهر اشاره به گناهانى است که از روى عمد از انسان سرنمى زند، ولى در مقدمات آن کوتاهى کرده که گرفتار آن شده، و لذا دربرابر آن مسئول است. امّا سیّئات گناهانى است که انسان از روى عمد مرتکب مى شود. توبه از گناه نیز مفهومش واضح است، و تعبیر « تَذْکِیراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ » اشاره به یادآورى گناهانى است که خداوند به سبب بیمارى از نامه اعمال انسان پاک مى کند.
جمله «تَذْکِیراً لِمَحْوِ الْحَوبَة بِقَدِیمِ النِّعْمَةِ» اشاره به این است که تو همیشه نعمت
395
خود را به من ارزانى داشته اى و این هم یکى از نعمت هاى توست که گناهانم را براثر بیمارى مى بخشى.
این احتمال نیز داده شده که منظور این باشد: یادآورى نعمت هایى که از قدیم بر من ارزانى داشته اى سبب مى شود که من در ترک گناه بکوشم.
ذکر این منافع و آثار براى بیمارى ها، سبب آرامش روح بیماران مى گردد و مى دانیم که یکى از بهترین طرق درمان بیمارى ها، آرامش روح است.
در روایتى آمده است که سلمان بیمار شده بود. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به عیادت او رفتند و فرمودند: «یَا سَلْمَانُ اِنَّ لَکَ فِی عِلَّتِکَ اِذَا اعْتَلَلْتَ ثَلاثَ خِصَالٍ: أَنْتَ مِنَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى بِذِکْرٍ وَدُعَاؤُکَ فِیهَا مُسْتَجَابٌ وَلا تَدَعُ الْعِلَّةُ عَلَیْکَ ذَنْباً اِلاَّ حَطَّتْهُ؛ اى سلمان! براى تو هنگام بیمارى سه فایده (ى بزرگ) است: به یاد خدا مى افتى ودعاى تو در این حالت مستجاب است و بیمارى، هیچ گناهى براى تو باقى نمى گذارد و همه را فرو مى ریزد».(483)
در جمله بعد، امام (علیه السلام) از این هم فراتر مى رود و عرضه مى دارد: «خداوندا! در خلال ایام بیمارى (این نعمت را به من بخشیده اى که) نویسندگان نامه اعمال، حسنات پاکى را در نامه عمل من مى نویسند که نه در قلب من خطور کرده و نه بر زبانم جارى شده و نه اعضاى من آن را با مشقت انجام داده، بلکه به سبب تفضّل و کرم و لطف و احسانت بر من مى باشد»؛ (وَفِی خِلالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ، وَلا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَلا جَارِحَة تَکَلَّفَتْهُ(484)، بَلْ اِفْضَالاً مِنْکَ عَلَیَّ، وَاِحْسَاناً مِنْ صَنِیعِکَ اِلَیَّ).
این عبارت امام (علیه السلام) نشان مى دهد که بیمارى نه تنها پاک کننده گناهان است، بلکه سبب مى شود که خداوند دستور دهد مأموران نامه اعمال، حسنات مهمى را
396
در نامه اعمال بنویسند و این بشارت دیگرى است براى بیماران که آرامش بیشترى به آن ها مى دهد.