فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد 3(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

شرح و تفسیر

قلب ما را با شکست دشمن شاد کن!

امام (علیه السلام) در بخش چهارم این دعا خواسته خود را با عبارت دیگرى از پروردگار طلب مى کند، عرضه مى دارد: «خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا به زودى دربرابر این دشمن یارى فرما، آن گونه که خشم درونم شفا یابد و انتقام مرا از او بستان!»؛ (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَىً حَاضِرَةً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً، وَمِنْ حَنَقِی عَلَیْهِ وَفَاءً).
واژه «أَعْدِنِی» از «عَدوى» گرفته شده که به معناى یارى کردن است و گاه به معناى انتقام کشیدن آمده است و با توجه به جمله «تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً» معناى دوم مناسب تر است، زیرا انتقام است که خشم درون را فرو مى نشاند .
تعبیر به «حاضِرَة» اشاره به این است که خداوندا! این تقاضاى مرا هرچه زودتر برآورده فرما!.
واژه «حَنَق» به معناى شدت غضب است و مى دانیم که غضب شدید از درون،
365
انسان را ناراحت مى کند و زمانى آرامش مى یابد که خداوند انتقام را از دشمن بگیرد. بنابراین امام (علیه السلام)، هم آرامش ظاهرى از خدا خواسته که نجات از شرّ دشمن باشد و هم آرامش روحى که نتیجه انتقام از دشمن است.
در بعضى از نسخه هاى صحیفه به جاى «حَنَق»، «حقّ» آمده و مفهومش این است که حق مرا از دشمنم بگیر! و این نسخه با واژه «وفاء» تناسب بیشترى دارد و در عبارت نیز تکرارى حاصل نمى شود.
درواقع آنچه امام (علیه السلام) در این جمله گفته همانند چیزى است که در قرآن مجید آمده است، آن جا که مى فرماید: (قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ * وَیُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ )؛ «با آن ها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات کرده و رسوا مى سازد؛ و شما را دربرابر آن ها یارى مى دهد و سینه گروه مؤمنین را شفا مى بخشد و بر قلب آن ها مرهم مى نهد * و خشم دل هاى آنان را از میان مى برد».(464)
البته نمى توان انکار کرد که گاهى ظلم دشمنان آن چنان شدید است که بیش از آنچه انسان از نظر ظاهر ناراحت مى شود از نظر درون گرفتار مى گردد و آرامش درونى جز از طریق انتقام الهى از ظالمان ایجاد نمى شود.
در این جا این سؤال پیش مى آید که روش و عادت بزرگان، به ویژه امامان معصوم (علیهم السلام) عفو و گذشت از دشمنان بوده، نه تقاضاى انتقام گیرى خداوند از آن ها براى آرامش خشم درونى، پس چرا امام (علیه السلام) در این جا تقاضاى انتقام از دشمنان مى کند؟
پاسخ سؤال این است که ظلم ظالمان همیشه یکسان نیست، گاهى در حدى است که افراد بزرگوار آن ها را عفو مى کنند و حتى به جاى تقاضاى انتقام، براى
366
بخشش الهى و هدایت آن ها دعا مى نمایند، همان گونه که در حالات پیغمبر (صلی الله علیه و آله) معروف است که در جنگ احد هنگامى که پیشانى و دندان مبارکش شکست، خون از پیشانى مبارکش پاک مى کرد و عرضه داشت: «اَلَّلهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإنَّهُمْ لاَیَعْلَمُونَ؛ خداوندا! قوم مرا هدایت کن! آن ها نمى دانند (و آنچه انجام مى دهند از روى جهل و نادانى است)».(465 )
ولى گاه ظلم ظالمان در حدى است که هیچ راهى براى عفو و گذشت ندارد به ویژه اگر مسائلى باشد که به بقاى مکتب امامت و ولایت مربوط مى شود، مانند آنچه در کربلا واقع شد. این جا جاى تقاضاى انتقام است نه تقاضاى بخشش.
در سرگذشت ابراهیم (علیه السلام) در سوره هود مى خوانیم: «هنگامى که فرشتگان مأمور مجازات قوم لوط نزد او مى آیند از خداوند با اصرار تقاضا مى کند که از مجازاتشان صرف نظر گردد، ولى به او خطاب مى شود: (یا اِبْراهیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا اِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَاِنَّهُمْ آتیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ)؛ «گفتیم: اى ابراهیم! از این درخواست صرف نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده و به یقین عذاب بدون بازگشت الهى به سراغ آن ها مى آید».(466)
و همچنین درمورد فرزند نوح (علیه السلام) که اصرار بر نجاتش داشت، ولى فرمان قاطعانه الهى او را منع کرد: (قالَ یا نُوحُ اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنِّى أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ)؛ «فرمود: اى نوح! او از خاندان تو نیست؛ او عمل غیرصالحى است [فرد ناشایسته اى است]؛ پس آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه! من به تو اندرز مى دهم که از جاهلان نباشى».(467)
بنابراین نباید فراموش کرد که حساب عفو و بخشش، از حساب انتقام
367
و مجازات جداست و هر کدام زمان مناسب خود را دارد و کلام امام (علیه السلام) نیز ناظر بر همین معناست.
از سوى دیگر، گاه ظلم و ستم مربوط به یک شخص است که در هر مرحله اى قابل بخشش است، ولى گاه مربوط به جامعه یا مقام ولایت و نبوت و مکتب است، این گونه ظلم و ستم ها قابل بخشش نیست، زیرا به اساس مذهب لطمه مى زند.
368

بخش پنجم

9. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَعَوِّضْنِی مِنْ ظُلْمِهِ لِی عَفْوَکَ، وَأَبْدِلْنِی بِسُوءِ صَنِیعِهِ بِی رَحْمَتَکَ، فَکُلُّ مَکْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِکَ، وَکُلُّ مَرْزِئَةٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِکَ.

10. اللَّهُمَّ فَکَمَا کَرَّهْتَ اِلَیَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ.

11. اللَّهُمَّ لا أَشْکُو اِلَى أَحَدٍ سِوَاکَ، وَلا أَسْتَعِینُ بِحَاکِمٍ غَیْرِکَ، حَاشَاکَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَصِلْ دُعَائِی بِالاِْجَابَةِ، وَاقْرِنْ شِکَایَتِی بِالتَّغْیِیرِ.

12. اللَّهُمَّ لا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ اِنْصَافِکَ، وَلا تَفْتِنْهُ بِالاَْمْنِ مِنْ اِنْکَارِکَ، فَیُصِرَّ عَلَى ظُلْمِی، وَیُحَاضِرَنِی بِحَقِّی، وَعَرِّفْهُ عَمَّا قَلِیلٍ مَا أَوْعَدْتَ الظَّالِمِینَ، وَعَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ مِنْ اِجَابَةِ الْمُضْطَرِّینَ.
ترجمه
9. خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست، و دربرابر ظلم این ظالم نسبت به من عفو و بخشش خود را نصیبم کن و دربرابر بدرفتارى او نسبت به من رحمتت را عطا فرما! اگر تو بر من خشم نگیرى هر حادثه ناگوارى در نظر من کوچک است و با خشم تو هر حادثه تلخى بود و نبودش یکسان است.
10. خداوندا! همان گونه که ظلم ظالمان را براى من ناپسند ساختى، مرا از ظلم کردن به دیگران حفظ کن!
11. خداوندا! من به احدى جز تو شکایت نمى کنم (و ناراحتى ام را بازگو نخواهم کرد) و از هیچ حاکمى غیر تو یارى نمى جویم، حاشا که با وجود تو به غیر تو توجه کنم. خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست و دعاى مرا به
369
اجابت برسان و شکوه ام را (از ظلمى که در حق من شده است به زودى) تغییر ده (و مرا از آن رهایى بخش)!
12. خداوندا! مرا با نومیدى از مجازات آن ظالم(به دست تو) و دادگرى ات آزمایش مکن، همچنین او را به ایمنى از عدالت (و کیفر) خود، آزمایش مفرما که بر ظلم من اصرار ورزد و بر حقم چیره شود؛ خداوندا! به زودى کیفرهایى که به ظالمان وعده کرده اى در حق این ظالم به او نشان ده و وعده هایى را که در حق افراد مضطر و وعده هایى را که نسبت به اجابت درخواست مضطرین داده اى براى من تحقق بخش!.