فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد 3(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

شرح و تفسیر

دست به دعا بردار و حاجات خود را مشروحاً بشمار

سرانجام امام (علیه السلام) در آخرین بخش این دعا به سراغ ذکر حاجات به طور خاص مى رود و در مقدمه آن نخست بر محمد و آلش درود مى فرستد، عرضه مى دارد:
331
«خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست، درودى دائم و روزافزون، درودى که هرگز انقطاع نپذیرد و پایانى براى آن نباشد!»؛ (وَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، صَلاةً دَائِمَةً نَامِیَةً لا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَلا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا).
واژه «نامى» از ماده «نموّ» به چیزى گفته مى شود که در حال فزونى و پیشرفت باشد.
واژه «أبد» در اصل به معناى طول زمان و زمان طولانى است، سپس به معناى جاویدان و نامتناهى از طرف آینده آمده، درمقابل «أزل» که نامتناهى از طرف گذشته است.
واژه «أمد» (بر وزن اسد) به معناى زمان است با این تفاوت ـ به گفته راغب در مفردات ـ که زمان شامل ابتدا و انتها هر دو مى شود، ولى «أمد» تنها به انتهاى زمان چیزى گفته مى شود و نیز گفته اند: «أمد» و «أبد» از نظر معنا به هم نزدیک اند با این تفاوت که «أبد» مدت نامحدود را شامل مى شود در حالى که «أمد» مدت محدودى را هرچند طولانى باشد و با توجه به این که در عبارت امام (علیه السلام) به صورت «وَلا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا» آمده، نتیجه اش زمان نامحدود خواهد شد.
به هر حال این کامل ترین نوع صلوات و درود بر محمد و آل محمد است که داراى چند ویژگى است: هم دائمى است، هم داراى نموّ، هم منقطع نمى شود و هم پایانى ندارد.
آنگاه امام (علیه السلام) از خداوند تقاضا مى کند: «این درودى را که از هر نظر کامل است کمکى براى من و سبب برآمدن حاجاتم قرار ده چراکه عطاى تو واسع و تو کریمى!»؛ (وَاجْعَلْ ذَلِکَ عَوْناً لِی وَسَبَباً لِنَجَاحِ طَلِبَتِی، اِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ).
واژه «واسِع» از ماده «سِعَة» به معناى گشادگى درمقابل تنگى و ضیق است و درمورد مکان و حالات و افعال به کار مى رود و به کسى که داراى قدرت فراوان و بخشش کثیر و توانایى زیاد است اطلاق مى شود.
332
و واسع بودن خداوند، از جهت وسعت رحمت و عطا و بخشش و ارزاق اوست که همه مخلوقات را شامل مى شود، و نیز از جهت احاطه علمى او به همه اشیا.
ذکر این تعبیر در مقام دعا درواقع اعتراف به کمال فضل و عطاى خداوند است تا از این طریق خود را لایق بهره گیرى از آن قرار دهد.
سپس در آخرین بخش که براى ذکر حاجات به طور خاص و مشروح آمده است عرضه مى دارد: «پروردگارا! از حاجتم این و این است (به جاى گفتن کذا و کذا حاجت خود را بیان مى کنى)»؛ (وَمِنْ حَاجَتِی یَا رَبِّ کَذَا وَکَذَا وَ تَذْکُرُ حَاجَتَکَ ).
واژه «کذا» مرکب از کاف تشبیه و «ذا» که اسم اشاره است مى باشد، ولى گفته اند که این تعبیر نه مفهوم تشبیه را دربر دارد و نه اشاره را و نه این جار و مجرور متعلق به چیزى است، بلکه مفهومش این و آن است و در جایى به کار مى گیرند که مى خواهند چیزى را به صورت سربسته و اجمال بیان کنند تا به موقع شرح آن ذکر شود.
و تعبیر به «من حاجتى» مفهومش این است که تمام حاجات من این نیست که عرضه مى دارم، بخشى از آن است.
در روایات آمده که امام صادق (علیه السلام) فرمود: گرچه خداوند از نیت و قصد بندگانش آگاه است، ولى دوست دارد که بنده اش هنگام دعا حاجات خود را به طور مشروح ذکر کند «اِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى یَعْلَمُ مَا یُرِیدُ الْعَبْدُ اِذَا دَعَاهُ وَلَکِنَّهُ یُحِبُّ أَنْ تُبَثَّ اِلَیْهِ الْحَوَائِجُ فَاِذَا دَعَوْتَ فَسَمِّ حَاجَتَکَ».(412)
سپس امام (علیه السلام) دستور مى دهد که شخص طالب حاجت به دنبال ذکر حاجت خود به سجده رود و در سجده چنین بگوید: (ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فِی سُجُودِکَ).
333
«خداوندا! فضل تو مرا با تو مأنوس کرده و احسانت مرا به سوى تو فراخوانده، پس تو را به ذات پاکت و به محمد و آل محمد ـ که درود و رحمتت بر آن ها باد ـ سوگند مى دهم و تقاضا مى کنم که مرا از درگاه خود محروم بازنگردانى!»؛ (فَضْلُکَ آنَسَنِی، وَاِحْسَانُکَ دَلَّنِی، فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَبِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لا تَرُدَّنِی خَائِباً).
واژه «آنسنى» از ماده «اُنس» به معناى الفت و محبت و دلشاد شدن و آرام گشتن است و به یقین فضل خداوند سبب مى شود که انسان به خداوند محبت پیدا کند و دلشاد گردد و آرامش یابد.
واژه «خائب» از ماده «خَیبَة» (بر وزن غیبت) آن گونه که راغب در مفردات و جمع دیگرى از ارباب لغت گفته اند به معناى نرسیدن به مطلوب (و محروم شدن و زیان کار گشتن) است، در تعبیر معمول فارسى مى گوییم: دست خالى بازگشت.
اما این که حضرت دستور مى دهد که در آخر کار، شخص حاجت طلب به سجده برود و در سجده خدا را به محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) سوگند دهد که ناامید بازنگردد به خاطر این است که نزدیک ترین حال بندگان به خدا حالت سجده است که خضوع کامل و جامع است.
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خوانیم که مى فرمود: «أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ سَاجِدٌ وَذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ: (وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ)(413 )؛ نزدیک ترین حالتى که بنده به خداوند متعال دارد زمانى است که در سجده باشد و این همان است که خداوند (در آیه آخر سوره علق) بیان فرموده: سجده کن و نزدیک بیا».(414)
334
این آیه که از آیات سجده است به خوبى نشان مى دهد که سجده سبب نزدیکى انسان به خداست.
در حدیث دیگرى امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «اِنْ خِفْتَ أَمْراً یَکُونُ أَوْ حَاجَةً تُرِیدُهَا فَابْدَأْ بِاللَّهِ وَمَجِّدْهُ وَأَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَصَلِّ عَلَى النَّبِیِّ (صلّی الله علیه وآله) وَسَلْ حَاجَتَکَ وَتَبَاکَ وَلَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ اِنَّ أَبِی (علیه السلام) کَانَ یَقُولُ: اِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ الرَّبِّ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ؛ اگر از چیزى ترسیدى یا حاجتى دارى که مى خواهى به آن برسى نخست به نام خدا آغاز کن و او را تمجید نما و بر او ثنا بفرست آن گونه که شایسته مقام اوست و سپس بر پیغمبر (و آلش) درود فرست و حاجت خود را بخواه و گریه کن هرچند به مقدار کمى باشد. پدرم (امام باقر (علیه السلام)) مى فرمود : نزدیک ترین حال بنده به خداوند متعال این است که در سجده باشد و گریان».(415)

نکته ها