فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد 3(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

با تفضل با من رفتار کن نه استحقاق

امام (علیه السلام) در این بخش از دعا بعد از درود بر پیغمبر و آل او از خداوند چنین تقاضا مى کند: «(پروردگارا!) با کرمت بر من تفضل کن و با عدلت به عنوان استحقاق با من عمل مَکن»؛ (اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاحْمِلْنِی بِکَرَمِکَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَلا تَحْمِلْنِی بِعَدْلِکَ عَلَى الْإِسْتِحْقَاقِ).
منظور از «تفضل» این است که کسى را بدون استحقاق مورد لطف و مرحمت و تکریم و عطا قرار دهند و منظور از «استحقاق» نیز این است که محبت و لطف درباره کسى به سبب کارهاى نیکى باشد که از او سرزده است.
321
در شرح دعاى دوازدهم بحثى داشتیم که آیا ثواب و پاداش الهى براساس استحقاق است یا تفضل؟ و گفتیم هرچند ظاهر بسیارى از آیات قرآن این است که ثواب براساس استحقاق داده مى شود، ولى حقیقت مطلب این است که هیچ کس بدون تفضل الهى به جایى نمى رسد، زیرا اعمالى که ما انجام مى دهیم همه به کمک ابزارهایى است که او در اختیار ما قرار داده و توفیقى است که او به ما عطا فرموده، درواقع ما چیزى از خود نداریم که به پیشگاه خدا عرضه کنیم و به عنوان طلبکار تقاضاى پاداش نماییم.
اضافه بر این، خداوند نعمت هاى فراوان ظاهرى و باطنى و مادى و معنوى به ما داده که ما هرچه او را اطاعت و عبادت کنیم حقّ شکر آن ها ادا نمى شود، بنابراین ما همیشه دربرابر او بدهکاریم نه طلبکار؛ هرچند تمام عمر را به اطاعت و عبادت بگذرانیم.
همان گونه که در دعاى ابوحمزه ثمالى از زبان امام سجاد (علیه السلام) آمده است که عرضه مى دارد: «وَمَا قَدْرُ أَعْمَالِنَا فِی جَنْبِ نِعَمِکَ وَکَیْفَ نَسْتَکْثِرُ أَعْمَالاً نُقَابِلُ بِهَا کَرَمَکَ؛ (خداوندا!) اعمال ما دربرابر نعمت هاى تو چه ارزشى دارد و چگونه اعمال خود را دربرابر کرم تو زیاد بشمریم؟!».
از دست و زبان که برآید******کز عهده شکرش به درآید
بنده همان به که ز تقصیر خویش******عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداوندى اش******کس نتوان که به جا آورد
در دعاى عرفه نیز آمده است که حضرت امام حسین (علیه السلام) بعد از ذکر نعمت هاى مختلف خداوند عرضه مى دارد: «من توانایى ندارم که در تمام عمر شکر حتى یکى از نعمت هاى تو را به جا آورم مگر این که مرا در شکر کردن یارى کنى که این خود نعمت دیگرى است و نیاز به شکر جدیدى دارد»؛ (وَأَنَا أَشْهَدُ ... أَنْ لَوْ حَاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصَارِ وَالْأَحْقَابِ لَوْ عُمِّرْتُهَا أَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ وَاحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذَلِکَ اِلاَّ بِمَنِّکَ الْمُوجِبِ عَلَیَّ شُکْراً آنِفاً جَدِیداً).
322
بنابراین، تعبیرات استحقاق جنبه ظاهرى دارد و درواقع همه تفضل است، هرچند تفضل الهى درمورد کسانى که فرمان او را اطاعت مى کنند و داراى ایمان و عمل صالح هستند با تفضل او نسبت به دیگران متفاوت است، حتى کسانى که اعمال صالح دارند به تفاوت اعمالشان صلاحیت دریافت تفضلشان متفاوت است.
قرآن مجید از قول بهشتیان بعد از استقرار در بهشت چنین مى گوید: (وَقالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لایَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَلا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ)؛ و مى گویند: «سپاس خدایى را که اندوه را از ما زدود، به راستى پروردگار ما آمرزنده [و] حق شناس است؛ * همان [خدایى] که ما را به فضل خویش در سراى ابدى جاى داد. در این جا رنجى به ما نمى رسد و در این جا درماندگى به ما دست نمى دهد».(403)
بنابراین، تعبیر «اجر» در بعضى از آیات قرآن و یا تعبیر «جزا» در آیات دیگر همه جنبه ظاهرى دارد و درواقع هرچه هست تفضل اوست، هرچند مراتب تفضل براثر اعمال افراد کاملاً متفاوت است.
ولذا در آیه 173 سوره نساء مى خوانیم: (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَیَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ)؛ «پس کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پاداششان را به طور کامل به آنان خواهد داد؛ و از فضل و بخشش خود، بر پاداش آن ها خواهد افزود».
آنگاه امام (علیه السلام) براى این که لطف پروردگار را بیشتر طلب کند عرضه مى دارد: «من نخستین کسى نیستم که براى تقاضایش به پیشگاه تو آمده و به او عطا کردى، حال آن که مستحق محرومیت بوده و نیز اولین سائلى نیستم که از تو درخواست
323
کرده و در حق او تفضل کرده اى در حالى که مستوجب حِرمان وناکامى بوده است»؛ (فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ اِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَهُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَلا بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَکَ فَأَفْضَلْتَ عَلَیْهِ وَهُوَ یَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ).
درواقع امام (علیه السلام) براى جلب لطف الهى عرضه مى دارد: درخواست من درخواست تازه اى نیست و لطف و احسان تو در حقّ من بدون سابقه نمى باشد، تو همیشه درباره بندگان تفضل کرده اى و کسانى را که به درِ خانه ات آمده اند حاجت روا ساخته اى، بنابراین اگر در حقّ من تفضل کنى مطابق سنت و سیره همیشگى تو مى باشد، کار تو بهره مند ساختن کسانى است که مستحق محرومیت اند و کامیاب ساختن افرادى است که مستحق ناکامى اند.
مبادا تصور شود که منظور از این تعبیرات این است که ما با توصیف او به لطف و کرم همیشگى در اراده او نفوذ کنیم همان گونه که درمورد انسان ها دیده مى شود که اگر آن ها را به صفات نیک تعریف کنند در آن ها اثر مى کند و حاضر به محبت بیشترى مى شوند، بلکه در واقع منظور این است که انسان معرفت خود را درباره خدا به پیشگاه او عرضه بدارد که من درباره تو چنین معرفتى دارم و این معرفت شایستگى بیشترى به انسان براى دریافت تفضل مى دهد.
324

بخش چهارم

21. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَکُنْ لِدُعَائِی مُجِیباً، وَمِنْ نِدَائِی قَرِیباً، وَلِتَضَرُّعِی رَاحِماً، وَلِصَوْتِی سَامِعاً.

22. وَلا تَقْطَعْ رَجَائِی عَنْکَ، وَلا تَبُتَّ سَبَبِی مِنْکَ، وَلا تُوَجِّهْنِی فِی حَاجَتِی هَذِهِ وَغَیْرِهَا اِلَى سِوَاکَ.

23. وَتَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَقَضَاءِ حَاجَتِی وَنَیْلِ سُؤْلِی قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی هَذَا بِتَیْسِیرِکَ لِیَ الْعَسِیرَ وَحُسْنِ تَقْدِیرِکَ لِی فِی جَمِیعِ الاُْمُورِ.
ترجمه
21. خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست، دعاى مرا اجابت کن، به نداى من نزدیک باش، به تضرع و زارى ام رحم کن، و صدایم را بشنو!
22. «(خداوندا!) امید مرا از خود قطع مکن، و رشته پیوندم را از خود جدا مفرما، و مرا در این حاجت که عرض مى کنم وسایر حاجاتم به غیر خودت متوجه مساز!
23. «(خداوندا!) رسیدن به مقصودم و برآمدن حاجتم و نائل شدن به خواسته ام را خودت برعهده گیر (و مرا یارى فرما)، با آسان کردن مشکلاتم و حسن تقدیرت برایم در همه چیز؛ پیش از آن که از جاى خود برخیزم!

شرح و تفسیر