فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد 3(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

بخش سوم:

8. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَافْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَاکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَأَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَأَذِقْنِی حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَفَرَجاً هَنِیئاً، وَاجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً.
ترجمه
8. خداوندا! بر محمد و آلش درود بفرست و باب فرج را به فضل و کرمت بر من بگشا! پروردگارا! لشکر همّ و غمّ را از من با قدرتت درهم بشکن، و به من نسبت به آنچه شکایت کردم حسن نظر عنایت فرما، و شیرینى احسانت را در آنچه از تو تقاضا کردم به من بچشان، و از جانب خودت به من رحمت و گشایش گوارایى عنایت کن، و براى من از نزد خود راه خروج و نجات سریع از مشکلات قرار ده!.

شرح و تفسیر

شیرینى احسانت را به ما بچشان

امام (علیه السلام) در این بخش از دعا با توجه به مشکلات شش گانه اى که در بخش قبل مطرح فرموده بود، رو به درگاه خدا مى آورد و در شش جمله حل آن ها را از خداوند مى طلبد. درحقیقت، هم به مشکلات از زوایاى مختلف نگاه مى کند و هم به حل مشکلات.
نخست عرضه مى دارد: «خداوندا! بر محمد و آلش درود بفرست و باب فرج
41
را به فضل و کرمت بر من بگشا!» ؛ (فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَافْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ).
قابل توجه این که باز امام (علیه السلام) تقاضاهاى خود را با درود بر پیغمبر و آل او آغاز مى کند، زیرا ـ همان گونه که پیش تر به آن اشاره شد ـ در روایات آمده است: براى استجابت دعا نخست از صلوات بر محمد و آل محمد استفاده کنید، چرا که خداوند این دعا را مستجاب مى کند و بعید است دعایى که بعد از آن باشد مستجاب نشود.
در این جمله امام (علیه السلام) براى خواسته خود از صفت ربوبیت خداوند بهره مى گیرد، چراکه گشودن باب فرج از نشانه هاى ربوبیت اوست و به طور کلى در دعاها در همه جا از صفت مناسب براى خواسته اى که داریم استفاده مى کنیم، همان گونه که در جمله هاى بعد نیز این معنا آشکار است.
«طَوْلِ» بر (وزن قول) به معناى امکانات و توانایى هاى مالى است و «أُولُوا الطَّوْل» در آیه شریفه هشتاد و شش سوره توبه به معناى ثروتمندانى است که امکانات کافى براى حضور در میدان هاى جنگ داشتند، ولى سعى مى کردند شانه خالى کنند و با عذرهاى مختلف در کنار واماندگان از جنگ قرار گیرند.
گفته شده که اصل این کلمه از «طول» بر (وزن نور) که ضد عرض است گرفته شده و از آن جا که توانایى هاى مالى یا جسمى شبیه نوعى کشش و ادامه قدرت است «طَول» به معنایى که در بالا آمد، از آن گرفته شده است.
این واژه علاوه بر آنچه گفته شد به معناى نعمت و تفضل وجود و بخشش و قدرت آمده است و در کلام امام (علیه السلام) در این جا مى تواند به معناى قدرت باشد و یا به معناى فضل و نعمت؛ عرضه مى دارد: پروردگارا! درهاى فَرَج را با قدرتت یا با نعمتت بر من بگشا.
42
و در دومین جمله عرضه مى دارد: «پروردگارا! لشکر همّ و غمّ را از من با قدرتت درهم بشکن!»؛ (وَاکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ).
در واقع، هجوم غم و اندوه به انسان، تشبیه به نیروى سلطه گرى شده که به انسان هجوم مى آورد و بر او چیره مى شود. امام (علیه السلام) از خدا مى خواهد که سلطه آن را بشکند و او را از همّ و غمّ رهایى بخشد.
واژه «همّ» ـ همان گونه که پیش تر گفته شد ـ در اصل به معناى ذوب شدن است و سپس به اندوهى که گویى قلب انسان را مى خواهد ذوب کند اطلاق گردیده. و بعضى گفته اند: تفاوت آن با «غمّ» این است که «همّ» به اندوهى گفته مى شود که سبب آن روشن نباشد، ولى «غمّ» در جایى به کار مى رود که سبب آن آشکار باشد.
در مجمع البحرین آمده است که فرق میان همّ و غمّ و حزن این است که «همّ» به حالتى گفته مى شود که قبل از بروز مشکلات و هنگام پیش بینى آن ها به انسان دست مى دهد که گاه خواب را از انسان مى گیرد، «غمّ» به حالتى گفته مى شود که مشکلى روى آورده است و انسان را ناراحت مى کند، و «حزن» به معناى تأسف خوردن براى چیزى است که از دست رفته است.
«حَوْلِ» در اصل به معناى جدا شدن و حائل گردیدن و تغییر و دگرگونى است و هنگامى که گفته مى شود: «وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ» یعنى خداوند مى تواند دربرابر مشکلات حائل گردد و براى پیروزى، قوت و قدرت دهد. منظور امام (علیه السلام) نیز در این جمله همین است که خداوندا! دربرابر سلطه غم و اندوه مانعى ایجاد کن تا من در امان بمانم.
همان گونه که در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که در تفسیر جمله «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّه» فرمود: «لا یَحُولُ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْمَعَاصِی اِلاَّ اللَّهُ وَلا یُقَوِّینَا عَلَى
43
أَدَاءِ الطَّاعَةِ وَالْفَرَائِضِ اِلاَّ اللَّهُ؛ در میان ما و گناهان تنها خداوند مى تواند مانع شود و براى اطاعت و انجام واجبات جز خداوند به ما نیرو نمى بخشد».(20)
و در سومین جمله عرضه مى دارد: «خداوندا! به من نسبت به آنچه شکایت کردم حسن نظر عنایت فرما!»؛ (وَأَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ).
«أَنِلْنِی» از ماده «نوال» به معناى عطا کردن گرفته شده و این جمله مى تواند سه تفسیر داشته باشد :
نخست این که خداوندا! نسبت به آنچه از مشکلات شکایت دارم حسن نظر داشته باش و مرا مشمول بهترین عنایات خود کن! (بر این اساس، فاعل حسن نظر خداوند است).
دوم این که خداوندا! به من حسن نظر ده تا نسبت به حوادثى که بر من مى گذرد خوش بین باشم و آن را از مواهب تو و عنایاتت بشمرم! (بر این اساس، فاعل حسن نظر بندگان هستند).
سوم این که خداوندا! مشکلات من را برطرف ساز تا با حل آن ها، نسبت به عنایات تو خوش بین تر شوم! (در این صورت نیز فاعل حسن نظر بندگان هستند با این تفاوت که در تفسیر قبل سخن از این بود که مشکلات چه بسا نعمت هاى الهى است، ولى در این تفسیر این است که مشکلات، حوادث ناراحت کننده است و هنگامى که خداوند آن را برطرف سازد حسن ظن بندگان به ساحت مقدس او بیشتر مى شود).
سپس در چهارمین جمله عرضه مى دارد: «خداوندا! شیرینى احسانت را در آنچه از تو تقاضا کردم به من بچشان!»؛ (وَأَذِقْنِی حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ).
واژه «الصُّنْعِ» در اصل به معناى انجام کارى با مهارت و دقت است و تفاوت آن با «عمل» در این است که «عمل» به هرگونه کارى گفته مى شود، هرچند از روى
44
دقت انجام نشود. این واژه به معناى پرورش دادن نیز آمده است، همان گونه که در آیه شریفه، درباره حضرت موسى (علیه السلام) آمده است که مى فرماید: (وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِى)؛ «من تو را براى خودم پرورش دادم».(21)
سپس این واژه درباره احسان و نیکوکارى به کار رفته است و «صنیعة» به معناى احسانى است که در حق کسى انجام مى شود و در کلام امام (علیه السلام) همین معنا اراده شده است.
آنگاه امام (علیه السلام) در پنجمین تقاضا عرضه مى دارد: «خداوندا! از جانب خودت به من رحمت وگشایش گوارایى عنایت کن!»؛ (وَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَفَرَجَاً هَنِیئاً).
بدون شک، حل مشکلات و گشایش و گرفتارى ها گاهى توأم با سختى هایى است که آن را ناگوار مى کند، ولى گاهى آن چنان حاصل مى شود که هیچ سختى اى با خود ندارد و کاملاً گواراست. امام (علیه السلام) در این جا حل مشکلات را آمیخته با گوارایى از خدا طلب مى کند، به گونه اى که نه همراه با زحمت و مشقت باشد و نه چیزى از صبر و حسن ظن انسان به خدا بکاهد.
و سرانجام در ششمین جمله عرضه مى دارد: «خداوندا! براى من از نزد خود راه خروج و نجات سریع از مشکلات عنایت کن!»؛ (وَاجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً).
«وَحِیّ» از ماده «وَحاء» به معناى سریع است و ماده اصلى آن نیز که «وحى» مى باشد به معناى اشاره سریع و انتقال سریع چیزى به دیگرى است.
درواقع امام (علیه السلام) همان گونه که در جمله هاى قبل به مشکلات از زوایاى مختلف نگاه فرمود، درمورد حل آن ها نیز از زوایاى مختلف به آن نگاه مى کند؛ گاهى عرضه مى دارد: باب فَرَج را بگشا؛ گاه مى گوید: قدرت اندوه را بشکن؛ گاه عرضه مى دارد: شیرینى احسانت را بچشان، و... .
45
.
46