پیروان انبیاى پیشین
امام (علیه السلام) در بخش اول از این دعا درود و رحمت الهى را براى تمام پیروان انبیا و ایمان آورندگان به آن ها از زمان آدم (علیه السلام) تا خاتم (صلی الله علیه و آله) تقاضا مى کند؛ عرضه مى دارد: «خداوندا! (سلام و صلوات تو) بر پیروان پیامبران و رسولان
247
و تصدیق کنندگان آن ها از تمام اهل زمین، با این که آن ها را ندیده بودند (و یاوران آن ها) به هنگام معارضه معاندین تکذیب کننده آنان و آن ها که به پیامبران از طریق حقیقت ایمان عشق و علاقه داشتند و در هر عصر و زمانى که رسولى فرستادى و دلیلى براى اهل آن زمان (از معجزات و کتب آسمانى) قرار دادى از زمان آدم تا زمان محمد ـ درود بر او و آلش باد ـ که امامان هدایت بودند و رهبران اهل تقوا. (خداوندا!) بر جمیع آن ها سلام بفرست و همه آنان را از مغفرت و رضاى خود بهره مند ساز»؛ (اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ مُعَارَضَةِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکْذِیبِ وَ الْإِشْتِیَاقِ اِلَى الْمُرْسَلِینَ(308) بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولاً وَ أَقَمْتَ لِإَهْلِهِ دَلِیلاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ اِلَى مُحَمَّدٍ ـ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى، وَ قَادَةِ أَهْلِ التُّقَى، عَلَى جَمِیعِهِمُ السَّلاَمُ، فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَةٍ وَرِضْوَانٍ).(309)
قابل توجه این که امام (علیه السلام) نخست بر عنوان پیروان رسل تکیه مى کند و با جمله هایى که بر آن عطف شده اوصاف آن ها را بیان مى فرماید که تنها تبعیت ظاهرى نداشتند، بلکه آن ها را تصدیق مى کردند، نه تنها کسانى که پیغمبران را مشاهده کردند و از اصحاب آن ها بودند، بلکه تمام کسانى که آن ها را ندیدند، ولى از اوصاف و حجت ها و معجزات آن ها باخبر شدند و به آن ها ایمان آوردند.
248
اضافه بر این در برابر معاندین که به تکذیب پیغمبران مى پرداختند قد علم کردند؛ گاه در جبهه هاى جنگ با آن ها روبه رو شدند و گاه به هنگام استدلال و دفاع منطقى.
سپس مى افزاید که رابطه آن ها با پیغمبران، رابطه عاشقانه بود، چرا که حقیقت ایمان را دریافته بودند و به دنبال آن شوق زائد الوصفى به پیامبران داشتند.
و این گونه، منافقان و افراد بى تفاوت را از گروه آن ها خارج مى سازد و مخلصین از مؤمنان را مشمول این درود و رحمت قرار مى دهد.
امام (علیه السلام) یک نگاه گسترده به تمام تاریخ انبیا کرده و همه پیروان آن ها را در هر عصر و زمان، از زمان آدم (علیه السلام) گرفته تا زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و همچنین امامان هدایت از اهل بیت (علیهم السلام) همه آن ها را در یک نگاه عام دیده و سلام و رحمت و آمرزش و خشنودى خدا را براى همه مى طلبد.(310)
آیا «دهر» و«زمان» که در این کلام نورانى آمده هر دو به یک معنا هستند و به اصطلاح، مترادف اند، آن چنان که بعضى پنداشته اند، یا با هم تفاوت دارند؟
راغب در مفردات مى گوید: مفهوم «دهر» برخلاف «زمان» است، زیرا واژه زمان بر مدت کم و زیاد هر دو اطلاق مى شود، ولى دهر بر معناى مجموعه زمان ها از آغاز تا پایان اطلاق مى گردد، ولى در بعضى از تعبیرات، دهر به معناى ابناى روزگار و مردم زمانه به کار رفته است.
البته نمى توان انکار کرد که دهر به معناى زمان محدود نیز احیاناً مى آید و در محل بحث نیز به همین معناست.
گاه نیز دهر، به موجود عاقلى اطلاق مى شود که امور این جهان را تدبیر
249
مى کند، و لذا گاه افرادى که از مشکلاتى رنج مى برند لعنت بر دهر مى فرستند، ولى در بعضى از احادیث اسلامى از پیغمبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: «لا تَسُبُّوا الدَّهْرَ، فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الدَّهْرُ».(311)
به هر حال معناى دهر در کلام مورد بحث آشکار است.
«قَادَةِ» جمع «قائد» به معناى رهبر و پیشواست و در این دعا بر پیغمبران یا امامان معصوم (علیهم السلام) اطلاق شده است.
تعبیر به «بِالْغَیْب» که به معناى هر چیز پنهان از نظر است، در این جا دو معنا مى تواند داشته باشد. نخست این که آن ها بدون این که پیغمبران را دیده باشند به آن ها ایمان آوردند و دیگر این که آن ها به غیب که ذات پاک خداوند و روز رستاخیز است ایمان داشتند.
در ریاض السّالکین این معنا نیز به صورت یک احتمال ذکر شده که مراد از ایمان بالغیب، ایمان به قلب است، دربرابر ایمان به زبان که کار منافقین و کافران است.(312)
بخش اول از این دعاى نورانى چندین پیام براى همه ما دارد:
1. تصور نکنیم تنها ما هستیم که به انبیا و معصومین (علیهم السلام) ایمان آورده ایم؛ پیش از ما هزاران هزار نفر بوده اند که به آن ها ایمان آورده اند و چراغ پرفروع توحید را برافروخته و آیین خدا را منتشر ساخته اند و براى نشر و حفظ آن جان فشانى ها کرده اند، همان گونه که قرآن به عنوان یک درس آموزنده مى گوید: (وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِىٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ)؛ «چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگیدند. آن ها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى رسید، سستى نکردند
250
و ناتوان نشدند و تن به تسلیم ندادند؛ و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد».(313)
یعنى گمان نکنید تنها شما هستید که با دشمنان حق پیکار مى کنید؛ بسیارى از پیامبران و پیروان راستین آن ها همین راه را پیمودند و هرگز در این مسیر سستى به خود راه ندادند.
2. خداوند در هیچ عصر و زمانى انسان ها را بدون راهنما و سرپرست رها نساخته، بلکه پیغمبران را یکى پس از دیگرى براى هدایت بشر فرستاده است، زیرا هدف از آفرینش انسان همین بوده است. چگونه ممکن است خداوند هدف خود را رها سازد.
قرآن مجید نیز مى گوید: (وَ اِنْ مِنْ أُمَّةٍ اِلاَّ خَلاَ فِیهَا نَذِیرٌ)؛ «هیچ امتى نبودند مگر این که پیامبر بیم دهنده اى داشته اند».(314)
و این همان چیزى است که در علم کلام از آن به «قاعده لطف» تعبیر مى شود. قاعده لطف مى گوید: هرگاه شخص حکیمى هدفى داشت، باید مقدمات وصول به آن هدف را فراهم سازد، و الا نقض غرض محسوب مى شود که با حکمت او سازگار نیست.
3. ما وظیفه داریم در برابر خدماتى که پیروان انبیاى پیشین براى نشر توحید و آیین خداوند انجام داده اند از آن ها یاد و قدردانى کنیم و بر آن ها درود بفرستیم و از این طریق مراتب تشکر خود را در برابر آن ها ادا کنیم، همان گونه که انتظار داریم آیندگان نیز خدمات ما را فراموش نکنند و با دعا و درود و تقاضاى رحمت الهى، بر آن ارج نهند.
251
.
252
بخش دوم
2. اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلاَءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ، وَ کَانَفُوهُ، وَ أَسْرَعُوا اِلَى وِفَادَتِهِ، وَ سَابَقُوا اِلَى دَعْوَتِهِ، وَاسْتَجَابُوا لَهُ حَیْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّةَ رِسَالاتِهِ.
3. وَ فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلاَدَ فِی اِظْهَارِ کَلِمَتِهِ، وَ قَاتَلُوا الاْبَاءَ وَ الاَْبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ، وَ انْتَصَرُوا بِهِ.
4. وَ مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَى مَحَبَّتِهِ یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ.
5. وَ الَّذِینَ هَجَرَتْهُمُ الْعَشَائِرُ اِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ، وَ انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ اِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ قَرَابَتِهِ.
6. فَلاَ تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ، وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ، وَ بِمَا حَاشُوا الْخَلْقَ عَلَیْکَ، وَ کَانُوا مَعَ رَسُولِکَ دُعَاةً لَکَ اِلَیْکَ.
7. وَ اشْکُرْهُمْ عَلَى هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ، وَ خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَةِ الْمَعَاشِ اِلَى ضِیقِهِ، وَ مَنْ کَثَّرْتَ فِی اِعْزَازِ دِینِکَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ.
ترجمه
2. خداوندا! یاران محمد را به طور ویژه یاد مى کنم، همان ها که حق دوستى پیامبر را به خوبى ادا کردند، و خویش را به خوبى در یارى او آزمودند، و او را در کَنَف حمایت خود قرار دادند، و در پذیرا شدن او سرعت به خرج دادند، و در پذیرش دعوت او از یکدیگر پیشى گرفتند، و هنگامى که دلیل رسالت خود را به گوش آن ها رسانید، لبیک گفتند و اجابت کردند.
3. و از همسران و فرزندان خود براى نشر آثار او جدا شدند، و با پدران و فرزندان (مشرک و معاند) خود براى تثبیت و تحکیم نبوت او پیکار کردند، و به برکت وجود او پیروز شدند.
253
4. و آن ها که عشق و محبت او در عمق جانشان بود و به امید تجارتى بزرگ و بى زیان او را دوست مى داشتند.
5. و آن ها که به مهر او دل بسته بودند؛ در نتیجه عشیره هایشان از آنان دورى جستند، و خویشاوندانشان به خاطر آن که در سایه قرابت او ساکن بودند از آن ها بریدند.
6. خداوندا! آنچه را که آن ها براى رضاى تو و در راه احیاى دین تو از آن صرف نظر کردند فراموش مکن و آن ها را از بهشت خود راضى فرما و نیز این که مردم را گرد آیین تو جمع کردند و همراه رسول تو بندگانت را به سوى تو دعوت نمودند (و به آن ها پاداش نیکو وشایسته عطا فرما).
7. (بارالها!) به آن ها به خاطر هجرت کردن از دیار قوم خویش براى رضاى تو و خارج شدن از زندگى مرفه به زندگى سخت و پرمشقت پاداش فراوان ده و مظلومان زیادى که در راه عزّت و سربلندى دین تو، ظلم هاى فراوانى را تحمّل کردند (خداوندا! همه آن ها را مشمول رحمت و محبت خویش قرار ده).