حقیقت ملائکه
درباره این که فرشتگان الهى موجودات مجردى از ماده هستند یا اجسام لطیف و نورانى؟ در میان علما و دانشمندان اسلامى گفتگوست.
مرحوم علامه مجلسى مى گوید: امامیه، بلکه جمیع مسلمین، مگر گروه کمى از فلاسفه ... معتقدند که ملائکه اجسام لطیفه نورانى هستند و مى توانند به اشکال مختلف درآیند ... و پیامبران و اوصیاى معصوم، آن ها را مى دیدند و به عبارت دیگر، ملائکه اجسام نورانى اند و جن، جسم نارى و از آتش است و انسان ها اجسام عنصرى مادى هستند.(301)
البته این در صورتى است که آن ها به صورت انسان ها درنیایند، و الا جسم مادى عنصرى خواهند داشت و یا به تعبیر دیگر، آن ها جسم مادى عنصرى انسانى ایجاد مى کنند و با آن رابطه برقرار مى سازند.
به عبارت دیگر، آیا فرشتگان موجوداتى مجرد و ماوراء جهان ماده اند، مانند روح که نه جسم است و نه جسمانى، نه داراى زمان است و نه مکان، یا این که ماده اى نورانى اند و زمان و مکان دارند.
از تعبیراتى که در روایات آمده است استفاده مى شود که آن ها داراى مکان هستند، مثلاً فرشتگانى که مراقب انسان اند و اعمال او را ثبت مى کنند یا او را از خطرات حفظ مى نمایند همگى در کنار انسان یا در پیش رو یا پشت سر او قرار دارند.
تعبیر امیرمؤمنان على (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه که مى فرماید: «ثُمَ فَتَقَ مَا بَیْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلاَ فَمَلاََهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ؛ سپس آسمان هاى بلند را از هم گشود و آن ها را مملو از فرشتگان گوناگون ساخت» و نیز تعبیرات روشن امام سجاد (علیه السلام) در این دعا که جمعى از ملائکه را ساکنان هوا و زمین و آب معرفى فرمود، همگى
242
دلیل بر این است که آن ها جسم مادى نورانى هستند، مکان دارند و طبعاً داراى زمان اند.
همچنین آیاتى که مى گوید: ملائکه در بعضى از غزوات براى یارى مسلمین آمدند و روایتى که مى گوید: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تشییع پیکر سعد بن معاذ فرمود: گروه زیادى از فرشتگان در اطراف ما به تشییع او آمده بودند.(302)
کوتاه سخن این که اگرچه این بحث که ماهیت ملائکه مجرد از جسم است یا غیر مجرد، اثر چندانى در فهم معارف دینى ندارد، ولى ظاهر آیات و روایات ـ اگر توجیه و تفسیر خاصى براى آن ها در نظر نگیریم ـ آن است که آن ها از ماده خشن عنصرى نیستند، ولى مجرد مطلق نیز نمى باشند، زیرا زمان و مکان و اوصاف دیگرى دارند که لازمه جسم و جسمانیت است.
مرحوم علامه طباطبایى در ذیل آیه اول سوره فاطر مى گوید: از آنچه گفتیم ظاهر مى شود که فرشتگان موجوداتى هستند که در وجودشان ماده جسمانى وجود ندارد که در معرض زوال و فساد و تغییر است، و لازمه اش تکامل تدریجى است که به سوى هدفى پیش مى رود و چه بسا موانع و آفات، مانع از رسیدن آن به هدف شود ... و آنچه در زبان ها شایع شده که «المَلَکُ جِسمٌ لَطیفٌ یتشکّلُ بأشکالٍ مختلفةٍ إلّا الکلبَ والخِنزیرَ، والجنّ جسمٌ لطیفٌ یتشکّل بأشکالٍ مختلفةٍ حتّى الکلبَ والخِنزیرَ» دلیل و مدرکى از عقل و نقل معتبر ندارد.(303)
البته منظور علامه این است که با این عبارت نمى توانیم وضع وجودى ملائکه را روشن کنیم، ولى ممکن است بتوان راجع به جسم لطیف بودن فرشتگان، از ادله دیگر کمک گرفت که در بالا اشاره شد.
ولى فلاسفه درباره فرشتگان نظرات دیگرى دارند که گاه با هم متفاوت است.
243
صدرالمتألهین در مفاتیح الغیب چنین مى گوید: اوصافى همچون زمان مند بودن، مکان مند بودن و قابل رؤیت بودن را از فرشتگان باید سلب کرد(304)، یعنى او به تجرد فرشتگان قائل است، اما به طور روشن از تجرد تام ویا تجرد مثالى ملائکه سخن نمى گوید، آنچه از گفته او به دست مى آید این است که گروهى از ملائکه را مجرد تام مى داند که همان ملائکه مقرب هستند و گروهى را در مراحل پایین تر که تجرد آن ها تجرد تام نیست.
در جاى دیگر مى گوید: آفرینش فرشتگان غیر از آفرینش انسان است. آن ها داراى وجود بسیط و مجرد و بعد عقلانى اند، بى آن که ترکیب یافته از عقل و شهوت باشند، و تزاحم و تضادى در کارها و صفاتشان نیست.(305)
به هر حال، اثبات تجرد مطلق براى فرشتگان، حتى از زمان و مکان، کار آسانى نیست و تحقیق در این مسأله نیز اهمیتى ندارد، مهم آن است که ما فرشتگان را به اوصافى که قرآن و روایات مسلّم اسلامى توصیف کرده است بشناسیم و آن ها را اصنافى از موجودات والا و برجسته خداوند و صاحب مقامات و وظایف سنگین بدانیم.
البته آنچه در آغاز سوره فاطر آمده که مى فرماید: (الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاواتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلاَئِکَةِ رُسُلاً أُولِى أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فِى الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ اِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ).(306) مفهوم آن این است که آن ها داراى بال و پرهاى متعدد هستند. منظور از بال وپر در این جا قدرت جولان و توانایى فعالیت هاى مختلف است که بعضى از فرشتگان نسبت به بعضى دیگر توانایى هاى بیشترى دارند، و لذا تعبیر شده است که بعضى داراى بال بیشترند.(307)
244
دعای چهارم
وَکَانَ مِن دُعَائِهِ (علیه السلام)
الصَّلاةِ عَلَى أتْبَاعِ الرُّسُلِ وَمُصَدِّقِیهِمْ
از دعاهاى امام (علیه السلام) است
دعا در یک نگاه
بعد از آنچه در دعاى پیشین گذشت که امام (علیه السلام) اصناف فرشتگان را گروه به گروه نام مى بَرَد وبر آن ها درود مى فرستد و از خدمات و کارهاى ویژه آن ها سخن مى گوید، به سراغ پیروان انبیا و رسولان مى رود و از چهار گروه نام مى برد:
نخست، بر پیروان انبیاى پیشین، از زمان آدم (علیه السلام) تا خاتم (صلی الله علیه و آله) سلام و درود مى فرستد که در برابر منکران ایستادند و جان فشانى کردند تا آیین آن ها گسترش پیدا کرد.
سپس اصحاب و یاران خاص پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را یاد مى کند که با جان فشانى ها و تحمل شداید و سختى ها و دورى از خانه و خانواده و پیکار با نزدیک ترین خویشاوندان کافر، به پیشرفت آیین او کمک نمودند و در نتیجه
245
درخت برومند اسلام شاخ و برگ خود را بر تمام جزیرة العرب گسترانید.
در مرحله سوم، به سراغ گروه تابعین مى رود، یعنى کسانى که بعد از دوران صحابه روى کار آمدند و برنامه هاى آن ها را با تحمل زحمت فراوان ادامه دادند و از این که منافقان و دشمنان بتوانند ضربه اى بر این درخت برومند وارد کنند ممانعت کردند (که دوران امام سجاد (علیه السلام) در واقع همان دوران بود).
و در مرحله چهارم به تمام کسانى که تا دامنه قیامت از برنامه هاى حیات بخش پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پیروى کرده و مى کنند و به هنگام لزوم، این درخت برومند را با خون خود آبیارى مى نمایند درود و سلام مى فرستد.
این دعا از یک سو قدردانى از زحمات انسان هایى است که در طول تاریخ، چراغ پرفروغ توحید و نبوت را روشن نگه داشته اند، و از سوى دیگرى یادآور مى شود که آنچه امروز در دست ماست ارزان به دست نیامده، بلکه نتیجه جان فشانى ها و فداکارى هاى زیادى است که در طول تاریخ انجام شده است.
246