فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد دوم(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

اوصاف فرشتگان در قرآن مجید

قرآن براى فرشتگان اوصاف فراوانى بیان کرده است، از جمله:
1. آن ها قبل از آفرینش آدم (علیه السلام) وجود داشته اند و سال هاى سال خدا را تسبیح وحمد مى گفتند و هنگامى که خداوند به آن ها فرمود: مى خواهم چنین مخلوقى را بیافرینم، گفتگوهایى داشتند که معروف و مشهور است.(283)
2. آن ها پیغمبران را همراهى مى کردند ووحى الهى را به آن ها مى رساندند.(284)
3. گاه به صورت انسان درمى آمدند و با پیامبران و یا غیر آن ها سخن مى گفتند، مانند آنچه در داستان حضرت ابراهیم(285) و حضرت لوط (علیهما السلام)(286) آمده است. و همچنین آمدن جبرئیل به صورت انسانى موزون در برابر مریم (علیها السلام).(287)
4. و گاه با انسان ها سخن مى گفتند، بى آن که مشاهده شوند، مانند آنچه درباره سخن گفتن فرشتگان با مادر مریم آمده است.(288) و ندایى که زکریا از فرشتگان به صورت بشارت درباره تولد یحیى شنید.(289)
5. گاه در جنگ ها به یارى مؤمنان مى آمدند، مانند آنچه درباره جنگ بدر در قرآن مجید آمده است.(290)
6. آن ها به یارى همه مؤمنان ثابت قدم در حالات مختلف مى آیند.(291)
239
7. آن ها حافظان اعمال و نویسندگان نامه اعمال اند.(292)
8. حافظان خود انسان در برابر خطرات اند.(293)
9. مأموران عذاب اقوام سرکش اند.(294)
10. مأمور قبض ارواح به هنگام فرارسیدن مرگ هستند.(295)
11. از طرف خدا مأموریت تدبیر امور این جهان را دارند، همان گونه که در شرح کلمات امام (علیه السلام) در دعاى بالا آمد.(296)
12. بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)(297) و مؤمنان(298) درود مى فرستند.
13. براى مؤمنان استغفار مى کنند.(299)
14. اوصاف دیگرى که امام (علیه السلام) در دعاى بالا به آن اشاره فرموده اند و همان گونه که درکلام آن حضرت آمده است، در قیامت هم مأموریت هاى دیگرى دارند که در قرآن نیز به آن اشاره شده است.

اوصاف فرشتگان در نهج البلاغه

«ثُمَ فَتَقَ مَا بَیْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلاَ فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ یَرْکَعُونَ وَرُکُوعٌ لاَ یَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لاَ یَتَزَایَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لاَ یَسْأَمُونَ؛ سپس آسمان هاى بلند را از هم گشود و آن ها را مملو از فرشتگان مختلف ساخت. گروهى از آنان همیشه در سجودند و رکوع ندارند و گروهى در رکوع اند و قیام نمى کنند
240
و گروهى در صفوفى که هرگز از هم جدا نمى شود قرار دارند و همواره تسبیح مى گویند و خسته نمى شوند».
«لاَ یَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُیُونِ وَ لاَ سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لاَ فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لاَ غَفْلَةُ النِّسْیَانِ؛ هیچ گاه خواب چشمان آن ها را فرو نمى گیرد و عقلشان گرفتار سهو و خطا نمى شود، بدن آن ها به سستى نمى گراید و غفلت نسیان، بر آنان عارض نمى شود».
«وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْیِهِ وَ أَلْسِنَةٌ اِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ [مُتَرَدِّدُونَ] بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ؛ گروهى از آنان امناى وحى او و زبان او به سوى پیامبران اند و پیوسته براى رساندن حکم و فرمانش در رفت و آمدند».
«وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ [السَّنَدَةُ] لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ؛ و جمعى دیگر حافظان بندگان اویند و دربانان بهشتش».
«وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیَا أَعْنَاقُهُمْ وَالْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْکَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَکْتَافُهُمْ نَاکِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَة بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لاَیَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِیرِ وَ لاَ یُجْرُونَ عَلَیْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِینَ [الْمَخْلُوقِینَ] وَلاَ یَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاکِنِ وَ لاَ یُشِیرُونَ اِلَیْهِ بِالنَّظَائِرِ؛ بعضى از آن ها پاهایشان در طبقات پایین زمین ثابت و گردن هایشان از آسمانِ بالا گذشته و ارکان وجودشان از اقطار جهان، بیرون رفته و شانه هاى آن ها براى حفظ پایه هاى عرش خدا آماده است و دربرابر عرش او چشم هاى خود را پایین افکنده، در زیر آن بال هاى خود را به خود پیچیده اند. در میان آن ها و کسانى که در مراتب پایین تر قرار دارند، حجاب هاى عزّت و پرده هاى قدرت فاصله افکنده است. (آن ها چنان در معرفت الهى پیش رفته اند که) هرگز پروردگار خود را در وهم و ذهن خود تصویر نمى کنند و صفات مخلوقات را براى او قائل نمى شوند. هرگز او را در مکانى محدود نمى سازند و با نظایر و امثال به او اشاره نمى کنند).(300)
241

حقیقت ملائکه

درباره این که فرشتگان الهى موجودات مجردى از ماده هستند یا اجسام لطیف و نورانى؟ در میان علما و دانشمندان اسلامى گفتگوست.
مرحوم علامه مجلسى مى گوید: امامیه، بلکه جمیع مسلمین، مگر گروه کمى از فلاسفه ... معتقدند که ملائکه اجسام لطیفه نورانى هستند و مى توانند به اشکال مختلف درآیند ... و پیامبران و اوصیاى معصوم، آن ها را مى دیدند و به عبارت دیگر، ملائکه اجسام نورانى اند و جن، جسم نارى و از آتش است و انسان ها اجسام عنصرى مادى هستند.(301)
البته این در صورتى است که آن ها به صورت انسان ها درنیایند، و الا جسم مادى عنصرى خواهند داشت و یا به تعبیر دیگر، آن ها جسم مادى عنصرى انسانى ایجاد مى کنند و با آن رابطه برقرار مى سازند.
به عبارت دیگر، آیا فرشتگان موجوداتى مجرد و ماوراء جهان ماده اند، مانند روح که نه جسم است و نه جسمانى، نه داراى زمان است و نه مکان، یا این که ماده اى نورانى اند و زمان و مکان دارند.
از تعبیراتى که در روایات آمده است استفاده مى شود که آن ها داراى مکان هستند، مثلاً فرشتگانى که مراقب انسان اند و اعمال او را ثبت مى کنند یا او را از خطرات حفظ مى نمایند همگى در کنار انسان یا در پیش رو یا پشت سر او قرار دارند.
تعبیر امیرمؤمنان على (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه که مى فرماید: «ثُمَ فَتَقَ مَا بَیْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلاَ فَمَلاََهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ؛ سپس آسمان هاى بلند را از هم گشود و آن ها را مملو از فرشتگان گوناگون ساخت» و نیز تعبیرات روشن امام سجاد (علیه السلام) در این دعا که جمعى از ملائکه را ساکنان هوا و زمین و آب معرفى فرمود، همگى
242
دلیل بر این است که آن ها جسم مادى نورانى هستند، مکان دارند و طبعاً داراى زمان اند.
همچنین آیاتى که مى گوید: ملائکه در بعضى از غزوات براى یارى مسلمین آمدند و روایتى که مى گوید: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تشییع پیکر سعد بن معاذ فرمود: گروه زیادى از فرشتگان در اطراف ما به تشییع او آمده بودند.(302)
کوتاه سخن این که اگرچه این بحث که ماهیت ملائکه مجرد از جسم است یا غیر مجرد، اثر چندانى در فهم معارف دینى ندارد، ولى ظاهر آیات و روایات ـ اگر توجیه و تفسیر خاصى براى آن ها در نظر نگیریم ـ آن است که آن ها از ماده خشن عنصرى نیستند، ولى مجرد مطلق نیز نمى باشند، زیرا زمان و مکان و اوصاف دیگرى دارند که لازمه جسم و جسمانیت است.
مرحوم علامه طباطبایى در ذیل آیه اول سوره فاطر مى گوید: از آنچه گفتیم ظاهر مى شود که فرشتگان موجوداتى هستند که در وجودشان ماده جسمانى وجود ندارد که در معرض زوال و فساد و تغییر است، و لازمه اش تکامل تدریجى است که به سوى هدفى پیش مى رود و چه بسا موانع و آفات، مانع از رسیدن آن به هدف شود ... و آنچه در زبان ها شایع شده که «المَلَکُ جِسمٌ لَطیفٌ یتشکّلُ بأشکالٍ مختلفةٍ إلّا الکلبَ والخِنزیرَ، والجنّ جسمٌ لطیفٌ یتشکّل بأشکالٍ مختلفةٍ حتّى الکلبَ والخِنزیرَ» دلیل و مدرکى از عقل و نقل معتبر ندارد.(303)
البته منظور علامه این است که با این عبارت نمى توانیم وضع وجودى ملائکه را روشن کنیم، ولى ممکن است بتوان راجع به جسم لطیف بودن فرشتگان، از ادله دیگر کمک گرفت که در بالا اشاره شد.
ولى فلاسفه درباره فرشتگان نظرات دیگرى دارند که گاه با هم متفاوت است.
243
صدرالمتألهین در مفاتیح الغیب چنین مى گوید: اوصافى همچون زمان مند بودن، مکان مند بودن و قابل رؤیت بودن را از فرشتگان باید سلب کرد(304)، یعنى او به تجرد فرشتگان قائل است، اما به طور روشن از تجرد تام ویا تجرد مثالى ملائکه سخن نمى گوید، آنچه از گفته او به دست مى آید این است که گروهى از ملائکه را مجرد تام مى داند که همان ملائکه مقرب هستند و گروهى را در مراحل پایین تر که تجرد آن ها تجرد تام نیست.
در جاى دیگر مى گوید: آفرینش فرشتگان غیر از آفرینش انسان است. آن ها داراى وجود بسیط و مجرد و بعد عقلانى اند، بى آن که ترکیب یافته از عقل و شهوت باشند، و تزاحم و تضادى در کارها و صفاتشان نیست.(305)
به هر حال، اثبات تجرد مطلق براى فرشتگان، حتى از زمان و مکان، کار آسانى نیست و تحقیق در این مسأله نیز اهمیتى ندارد، مهم آن است که ما فرشتگان را به اوصافى که قرآن و روایات مسلّم اسلامى توصیف کرده است بشناسیم و آن ها را اصنافى از موجودات والا و برجسته خداوند و صاحب مقامات و وظایف سنگین بدانیم.
البته آنچه در آغاز سوره فاطر آمده که مى فرماید: (الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاواتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلاَئِکَةِ رُسُلاً أُولِى أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فِى الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ اِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ).(306) مفهوم آن این است که آن ها داراى بال و پرهاى متعدد هستند. منظور از بال وپر در این جا قدرت جولان و توانایى فعالیت هاى مختلف است که بعضى از فرشتگان نسبت به بعضى دیگر توانایى هاى بیشترى دارند، و لذا تعبیر شده است که بعضى داراى بال بیشترند.(307)
244