بخش چهارم
22. وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ مِنْکَ، وبِأَیِّ أَمْرٍ وَکَّلْتَهُ.
23. وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَى الْخَلْقِ.
24. فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَومَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ.
25. وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلاَةً تَزِیدُهُمْ کَرَامَةً عَلَى کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَةً عَلَى طَهَارَتِهِمْ.
26. اللَّهُمَّ وَ اِذَا صَلَّیْتَ عَلَى مَلاَئِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلاَتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ، اِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ.
ترجمه
22. (خداوندا! درود فرست) بر فرشتگان دیگرى که ذکرشان نکردیم و ما نه از مقام و منزلتشان آگاهیم و نه از مأموریتشان.
23. (خداوندا! درود فرست) بر ساکنان هوا و زمین و آب، و آن هایى که بر خلق گماشته شده اند (و کار آن ها تدبیر امور مخلوقات و اوضاع هوا و زمین و آب هاست).
24. «(خداوندا!) درود فرست بر آن ها در آن روز که هر انسانى (در عرصه محشر) وارد مى شود با او فرشته اى است که او را (به سوى محشر) سوق مى دهد و فرشته اى که گواه اعمال اوست».
25. خداوندا! آنچنان درود و رحمتى بر آن ها بفرست که مقامى بر مقامات آن ها بیفزاید و پاکى آن ها را افزون کند.
26. خداوندا! چون درود و رحمت بر فرشتگان و رسولانت فرستادى و درود ما را به آن ها رساندى، بر ما نیز درود و رحمتى بفرست به سبب توفیقى که نصیب ما کردى که از آن ها به نیکویى یاد کنیم. تو بخشنده و کریمى.
231
مأمورانى که از مأموریتشان بى خبریم
سپس امام در یک بیان کلى و جامع، بر فرشتگانى درود مى فرستد که ذکر آن ها در عبارات گذشته نیامده و انسان ها از آن ها و مأموریتشان خبر ندارند؛ عرضه مى دارد: «(خداوندا! درود فرست) بر فرشتگان دیگرى که ذکرشان نکردیم و ما نه از مقام و منزلتشان آگاهیم و نه از مأموریتشان»؛ (وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ مِنْکَ، وبِأَىِّ أَمْرٍ وَکَّلْتَهُ).
«أَوْهَمْنَا» به معناى ساقط کردن و ترک نمودن است. مثلاً گفته مى شود: «اوهم من صلاته رکعة» یعنى رکعتى از نمازش را ترک کرد. در لسان العرب آمده است: أَوْهَم من الحساب: أَسقط، چیزى را از حساب ساقط کرد. بنابراین تمام فرشتگانى را که امام (علیه السلام) نام نبرده است شامل مى شود.
و جمله «وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ...» اشاره به این است که ما از وجود آن ها بى خبر نیستیم، ولى خصوصیات آن ها را نمى دانیم و مانعى ندارد که امام (علیه السلام) امورى را بداند و در عین حال نخواهد از جزئیات آن باخبر شود، زیرا علم آن ها علم ارادى و تابع مصالح و مفاسدى است که در نظر مى گیرند.
و به این ترتیب آن گروه از فرشتگان خدا را که کسى جز ذات پاکش از آن ها آگاه نیست شامل مى شود و درحقیقت این جمله برگرفته از آیه 31 سوره مدثر است که مى فرماید: (وَ مَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ اِلاَّ هُوَ)؛ «از لشکریان پروردگارت کسى جز او خبر ندارد».(274)
مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند: «أَنَّهُ سُئِلَ هَلِ الْمَلاَئِکَةُ أَکْثَرُ أَمْ بَنُو آدَمَ؟ فَقَالَ: وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَمَلاَئِکَةُ اللهِ فِی السَّمَاوَاتِ أَکْثَرُ مِنْ عَدَدِ التُّرَابِ فِی الْأَرْضِ وَ مَا فِی السَّمَاءِ مَوْضِعُ قَدَمٍ اِلاَّ وَ فِیهَا مَلَکٌ
232
یُسَبِّحُهُ وَ یُقَدِّسُهُ وَ لاَ فِی الْأَرْضِ شَجَرَة وَ لاَ مَدَرٌ اِلاَّ وَ فِیهَا مَلَکٌ مُوَکَّل بِهَا یَأْتِی اللهَ کُلَّ یَوْمٍ بِعَمَلِهَا وَ اللهُ أَعْلَمُ بِهَا؛ از آن حضرت سؤال کردند: فرشتگان بیشترند یا انسان ها؟ امام (علیه السلام) فرمود:قسم به کسى که جانم به دست اوست! فرشتگان خداوند در آسمان ها بیشتر از عدد ذرات خاک هاى زمین هستند و در آسمان به اندازه جاى پایى نیست، مگر این که در آن جا فرشته اى تسبیح و تقدیس خدا مى کند و در زمین درخت یا کلوخى نیست، مگر این که فرشته اى مأمور است که هر روز کار آن را به پیشگاه خدا عرضه دارد، در حالى که خداوند از آن آگاه تر است».(275)
در نهج البلاغه خطبه 91 نیز آمده است: «وَ لَیْسَ فِی أَطْبَاقِ السَّمَاءِ مَوْضِعُ اِهَابٍ اِلاَّ وَ عَلَیْهِ مَلَکٌ سَاجِدٌ أَوْ سَاعٍ حَافِدٌ؛ و در طبقات آسمان محلى به اندازه پوست (یک گوسفند) وجود ندارد مگر این که بر آن فرشته اى در حال سجود است یا فرشته اى تلاشگر و سریع و چابک (در انجام مأموریت هاى الهى) است».
و در حدیث دیگرى از ابوذر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است که فرمود: «اِنِّی أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ وَ أَسْمَعُ مَا لاَ تَسْمَعُونَ أَطَّتِ السَّمَاءُ وَ حَقَّ لَهَا أَنْ تَئِطَّ، مَا فِیهَا مَوْضِعُ أَرْبَعِ أَصَابِعَ اِلاَّ وَ مَلَکٌ وَاضِعٌ جَبْهَتَهُ لِلَّهِ سَاجِداً؛ من مى بینم آنچه شما نمى بینید و مى شنوم آنچه شما نمى شنوید، آسمان ناله کرد و حق داشت که ناله کند. در این آسمان ها جایى به اندازه چهار انگشت وجود ندارد، مگر این که فرشته اى پیشانى خود را براى خدا در آن جا گذاشته و در حال سجده است».(276)
سپس امام (علیه السلام) به این مقدار نیز قناعت نکرده، عرضه مى دارد: «خداوندا! درود فرست بر ساکنان هوا و زمین و آب، و آن هایى که بر خلق گماشته شده اند (و کار آن ها تدبیر امور مخلوقات و اوضاع هوا و زمین و آب هاست)»؛ (وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَالْأَرْضِ وَ الْمَاءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَى الْخَلْقِ).
233
و از این جا روشن مى شود که در تمام جهان آفرینش و سراسر این عالم، چه در جهان ماده و چه در ماوراء ماده فرشتگان الهى دست به کارند و قطعاً عدد آن ها از همه انسان ها و موجودات زنده بیشتر است و حقیقت رب العالمین در این جا روشن مى شود.
و نیز عرضه مى دارد: «(خداوندا!) درود فرست بر آن ها در آن روز که هر انسانى (در عرصه محشر) وارد مى شود با او فرشته اى است که او را (به سوى محشر) سوق مى دهد و فرشته اى که گواه اعمال اوست»؛ (فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَومَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ).
این قسمت نیز برگرفته از آیه شریفه 21 سوره ق است که مى فرماید: (وَجاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ).
و از این جا روشن مى شود که قلمرو تدبیر فرشتگان، تنها مربوط به این عالم نیست، در جهان دیگر نیز آن ها تدبیر امور مى کنند و براى رسیدگى به اعمال بندگان و رساندن پاداش وکیفر به آن ها در تلاش وکوشش اند.
مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از امیرمؤمنان على (علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «در آب جارى بول نکنید، زیرا آب هم ساکنانى دارد»؛ (اِنَّ لِلْمَاءِ أَهْلاً).(277)
و در وصیت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به على (علیه السلام) آمده است که فرمود: «کَرِهَ اللَّهُ لِأُمَّتِیَ الْغُسْلَ تَحْتَ السَّمَاءِ اِلاَّ بِمِئْزَرٍ وَ کَرِهَ دُخُولَ الْأَنْهَارِ اِلاَّ بِمِئْزَرٍ فَاِنَّ فِیهَا سُکَّاناً مِنَ الْمَلاَئِکَةِ؛ خداوند دوست ندارد که امت من زیر آسمان غسل کنند، مگر این که لنگ داشته باشند و نیز دوست ندارد که داخل نهرها شوند، مگر این که با لنگ، خود را بپوشانند، زیرا در آن جا ساکنانى از فرشتگان اند».(278)
234
و منظور از هوا همان جو است، نه مجموع آسمان ها، زیرا درباره سکان آسمان ها قبلاً امام (علیه السلام) جملاتى بیان فرموده است.
بعضى از محققان در این جا این سؤال را مطرح کرده اند که چرا امام (علیه السلام) از ساکنان آتش سخنى نگفته تا عناصر اربعه طبیعت (هوا و زمین و آب و آتش) تکمیل شود؟ در پاسخ گفته اند که ذکر آتش تناسبى با رحمت ندارد.
در این جا پاسخ دیگرى مى توان گفت و آن این است که آنچه در روى زمین مشاهده مى شود معمولاً آب و هوا و خاک است و آتش به صورت استثنایى در بعضى از مناطق دیده مى شود.
و جمله «وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَى الْخَلْق» اشاره به فرشتگانى است که به صورت هاى مختلف و در شرایط گوناگون با بندگان اند. گروهى مأمور اعمال آن ها هستند، گروهى مأمور حفظ بندگان اند، گروهى عیادت کنندگان مریض اند و زائران مؤمن را بدرقه مى کنند، گروهى مأمور دعا براى روزه داران اند، و گروهى ساکن حرم هاى امامان (علیهم السلام) مى باشند و امثال آن ها.(279)
و در ادامه امام (علیه السلام) درود خود را این گونه تکمیل مى کند: «خداوندا! آن چنان درود ورحمتى بر آن ها بفرست که مقامى بر مقامات آن ها بیفزاید و پاکى آن ها را افزون کند»؛ (وَصَلِّ عَلَیْهِمْ صَلاَةً تَزِیدُهُمْ کَرَامَةً عَلَى کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَةً عَلَى طَهَارَتِهِمْ).
و از این جا روشن مى شود که ممکن است بر مقام ملائکه افزوده شود و آن ها نیز در عالم خود ارتقا پیدا کنند و درود ما در این راه اثرگذار خواهد بود.
در پایان، امام (علیه السلام) علاوه بر درود بر فرشتگان، درود و رحمتى براى ما انسان ها مى طلبد، به پاداش آن که بر آن ها درود فرستادیم و از آن ها قدردانى کردیم؛ عرضه مى دارد: «خداوندا! چون درود و رحمت بر فرشتگان و رسولانت
235
فرستادى و درود ما را به آن ها رساندى، بر ما نیز درود و رحمتى بفرست به سبب توفیقى که نصیب ما کردى که از آن ها به نیکویى یاد کنیم. تو بخشنده و کریمى»؛ (اللَّهُمَّ وَ اِذَا صَلَّیْتَ عَلَى مَلاَئِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلاَتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ، اِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ).
چه زیبا وجالب است که امام (علیه السلام) براى تمام اصناف وگروه هاى فرشتگان زمین و آسمان و آب و هوا و دریا و فضا و دنیا و آخرت، همگى رحمت الهى را مى طلبد و در واقع از خدمات آن ها قدردانى کرده و حق نعمت را از این طریق ادا مى کند و در پایان از خدا مى خواهد: به پاس این وظیفه شناسى کوچک، رحمت بى کرانت را شامل حال ما نیز بگردان، چراک ه تو جواد و کریمى و رحمتت شامل همگان مى شود.
بعضى گفته اند: «جواد» کسى است که انعام و احسانش فراوان است و «کریم» جامع تر از آن است، و لذا بعضى از فضلا در تفسیر «کریم» چنین گفته اند: «او کسى است که هنگام توانایى بر دشمن، عفو مى کند و هنگامى که وعده مى دهد به وعده خود وفا مى کند و هنگامى که چیزى مى بخشد بیش از انتظار طرف عطا مى کند و اعتنایى به آنچه بخشیده ندارد و بر کسى که به او بخشیده منت نمى گذارد».(280)
بعضى دیگر گفته اند: کریم کسى است که هم آنچه بر اوست و هم آنچه را که بر او لازم نیست مى بخشد، و بعضى دیگر گفته اند: کریم کسى است که متاع کم را مى پذیرد و بهاى زیاد در برابر آن مى دهد و بعضى دیگر گفته اند که کریم کسى است که با بخشش خود در پى کسب سود یا دفع زیانى نیست.(281)
مرحوم علامه مجلسى بعد از ذکر این دعا در جلد 59 بحارالانوار مى گوید: «من
236
این دعاى شریف را در این جا ذکر کردم و مقدارى در شرح آن کوشیدم، زیرا عصاره سایر اخبار و آیاتى است که درباره فرشتگان و درجات و مراتب آن ها وارد شده است، اضافه بر این که سند دعا متواتر و از نظر لفظ و معنا کاملاً متین است».(282)