فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد دوم(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

شرح و تفسیر

بر مأموران بادها و ابرها و باران ها درود فرست

در این بخش امام (علیه السلام) به گروه دیگرى از فرشتگان اشاره کرده، عرضه مى دارد: «خداوندا! درود فرست بر فرشتگانى که رسولان تو به سوى اهل زمین هستند و گاه پیام آور عذاب و گاه پیام آور نعمت مطلوب و محبوب تواند»؛ (وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ اِلَى أَهْلِ الاَْرْضِ بِمَکْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلاَءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ).
«بلاء» و«رخاء» دو واژه هستند که مفهومى بر ضد یکدیگر دارند. «بلاء» به حوادث دردناک گفته مى شود و «رخاء» به حوادث محبوب ومطلوب.
در قرآن مجید به این گروه اشاره شده است، مانند رسولانى که نزد ابراهیم (علیه السلام) آمدند و به او و همسرش بشارت تولد فرزند دادند: (وَ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا اِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلاَماً... وَ امْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِاِسْحَاقَ وَ مِنْ وَرَاءِ اِسْحَاقَ یَعْقُوبَ)؛ «فرستادگان ما [فرشتگان] براى ابراهیم بشارت آوردند؛ گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام!» و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالى) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم».(245)
سپس نزد حضرت لوط (علیه السلام) رفتند: (وَ لَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِىءَ بِهِمْ وَ ضَاقَ بِهِمْ
218
ذَرْعاً وَ قَالُوا لاَ تَخَفْ وَ لاَ تَحْزَنْ اِنَّا مُنَجُّوکَ وَ أَهْلَکَ اِلاَّ امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرینَ * اِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ)؛ «هنگامى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آن ها بدحال و دلتنگ شد؛ گفتند: «نترس و غمگین مباش، ما تو وخانواده ات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقى مى ماند، ما بر اهل این شهر و آبادى به خاطر گناهانشان، عذابى از آسمان فرو خواهیم ریخت!».(246)
و نیز فرشتگانى که به فرموده قرآن، در جنگ بدر و احزاب به یارى مسلمین آمدند، نمونه دیگرى از این فرشتگانى هستند که امام سجاد (علیه السلام) به آن ها اشاره کرده است: (اِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّى مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ مُرْدِفِینَ)؛ «(به خاطر بیاورید) زمانى را که (از شدت ناراحتى در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک مى خواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یک هزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود مى آیند، یارى مى کنم».(247)
و درمورد جنگ احزاب آمده است: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیراً)؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایى (عظیم) به سراغ شما آمدند؛ ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستادیم و لشکریانى که آن ها را نمى دیدید (و به این وسیله آن ها را درهم شکستیم)؛ و خداوند همیشه به آنچه انجام مى دهید بینا بوده است».(248)
آنچه در بالا آمد در مورد پیامبران الهى بود، ولى حمایت و یارى فرشتگان منحصر به آن ها نیست؛ تمام مؤمنان ثابت قدم را نیز در بر مى گیرد، همان گونه که
219
در آیه 30 سوره فصلت مى خوانیم: (اِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِى کُنْتُمْ تُوعَدُونَ)؛ «به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما آن بهشتى که به شما وعده داده شده است!».
سپس امام (علیه السلام) به سراغ ده گروه دیگر از فرشتگان و ملائکه مقربین که کارهاى مهمى را برعهده دارند رفته، عرضه مى دارد: «ودرود فرست بر فرشتگان بزرگوار نیکوکار (که رسولان تو به سوى پیامبران هستند) و حافظان بزرگوارى که نامه اعمال را مى نویسند و فرشته مرگ و اعوان و یارانش و نکیر و منکر و رومان، فرشته آزمایش کننده و پرسشگر شب اول قبر و (همچنین فرشتگان) طواف کننده به دور بیت المعمور و مالک (فرشته مأمور دوزخ) و خازنان (دربانان بهشت) و رضوان و خدمه جنّت (بر همه اینها درود بفرست)»؛ (وَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ، وَالْحَفَظَةِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ، وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ، وَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ، وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ، وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ، وَ مَالِکٍ، وَ الْخَزَنَةِ، وَ رِضْوَانَ، وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ).
گروه اول برگرفته از آیه شریفه (بِأَیْدِى سَفَرَةٍ * کِرَامٍ بَرَرَةٍ)؛ «به دست سفیرانى والامقام و فرمانبردار و نیکوکار!» است.(249)
«سَفَرَة» جمع «سافر» و سفیر است و در این جا به فرشتگان الهى که سفیران الهى یا کاتبان فرمان او هستند اطلاق شده است.
«کرام» جمع «کریم» به معناى شخص بزرگوار است.
و «بَرَرَة» جمع «بَارّ» (مانند طلبه وطالب) از ماده «بِرّ» به معناى نیکوکارى گرفته شده است. بنابراین بررة به معناى نیکوکاران است و در این جا بر فرشتگانى که حافظان وحى هستند و در کار خود کمترین خلافى ندارند اطلاق شده است.
220
و گروه دوم از آیه شریفه (وَ اِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ کِراماً کاتِبِینَ یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ)؛ «و بى شک نگاهبانانى بر شما گمارده شده والا مقام و نویسنده (ى اعمال نیک و بد شما)، که مى دانند شما چه مى کنید!» گرفته شده است.(250)
و «حفظة» جمع «حافظ» است.
و گروه سوم، ملک الموت، برگرفته از این آیه شریفه است: (قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ اِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ)؛ «بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، روح شما را مى گیرد؛ سپس به سوى پروردگارتان بازگردانده مى شوید».(251)
و تعبیر به «اعوانه» از آیه شریفه (اِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لاَیُفَرِّطُونَ)؛ «تا زمانى که مرگ یکى از شما فرارسد؛ در این هنگام، فرستادگان ما جان او را مى گیرند؛ و آن ها در نگاه دارى حساب عمر و اعمال بندگان، کوتاهى نمى کنند»(252)، گرفته شده است.
و تعبیر به «منکر» و«نکیر» برگرفته از حدیث پیغمبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) است که مرحوم صدوق در مجالس از ابن عباس نقل کرده است که وقتى فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان على (علیه السلام) را در قبرش نهادند پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بالاى سر او رفت و چنین فرمود: «یَا فَاطِمَةُ اِنْ أَتَاکِ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ فَسَأَلاَکِ: مَنْ رَبُّکِ؟ فَقُولِی: اللَّهُ رَبِّی وَ مُحَمَّدٌ نَبِیِّی وَ الاِْسْلاَمُ دِینِی وَ الْقُرْآنُ کِتَابِی وَ ابْنِی اِمَامِی وَ وَلِیِّی ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْ فَاطِمَةَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ؛ اى فاطمه! اگر منکر و نکیر (دو فرشته مأمور سؤال) نزد تو آمدند و از تو سؤال کردند، درباره پروردگارت بگو: الله پروردگار من است و محمد (صلی الله علیه و آله) پیامبر من و اسلام دین من و قرآن کتاب من و فرزندم (على بن ابى طالب) امام و ولىّ من است. سپس عرضه داشت: خداوندا! فاطمه را بر ایمان ثابت نگه دار».(253)
221
در روایات دیگر هم از امام صادق (علیه السلام) درباره این دو ملک، یعنى منکر و نکیر بیاناتى دیده مى شود.(254)
اما نام گذارى این دو فرشته به منکر ونکیر، یا به این دلیل است که وقتى در برابر کافران و عاصیان قرار مى گیرند چهره اى نازیبا و وحشتناک دارند و این نام به سبب غالب برخوردهاى آن ها که با کفار و عاصیان است بر آن ها نهاده شده، و یا به این علت است که مطابق بعضى از روایات، هنگامى که وارد قبر مى شوند صدایى وحشتناک، مانند رعد کوبنده (کالرعد القاصف) و چشمانى درخشنده، مانند برق خیره کننده آسمان (کالبرق الخاطف) دارند که در لحظه اول، مؤمنان هم به وحشت مى افتند، هرچند چیزى نمى گذرد که وحشت آن ها فرو مى نشیند.(255)
مرحوم علامه مجلسى در جلد پنجاه وشش بحار الانوار، در کتاب السماء و العالم دراین باره چنین مى گوید: در بعضى از روایات، به دنبال منکر و نکیر، تعبیر مبشر و بشیر آمده است(256)، ولى در اکثر این روایات فقط منکر و نکیر است. سپس مى افزاید: آن ها از میّت در قبر از عقاید یا از بعضى اعمالش نیز سؤال مى کنند. اگر مؤمن باشد به زیباترین صورت با او برخورد مى کنند که نام آن ها در این صورت مبشر و بشیر است و اگر کافر یا مخالف باشد به زشت ترین صورت با او برخورد مى کنند که نامشان منکر و نکیر است.(257)
و اما «رومان» طبق بعضى از روایات اولین فرشته اى است که وارد قبر مى شود
222
و میّت را مورد بازخواست قرار مى دهد و وادار مى کند که تمام اعمالش را با دست خود بنویسد و بر آن مهر نهد و سپس این نامه اعمال همراه میّت تا قیامت خواهد بود و روز قیامت براساس همین نامه حسابرسى مى گردد و جزا داده مى شود.(258)
در بعضى از روایات از رومان به عنوان ایجاد کننده جزر و مد دریاها نام برده شده است.(259)
و اما «فتّان القبور» یا اشاره به شکنجه کردن کفار و عاصیان است، چون یکى از معانى فتنه شکنجه مى باشد ویا اشاره به آزمودن وامتحان کردن است که یکى دیگر از معانى فتنه است.
بعضى نیز احتمال داده اند که رومان همان منکر ونکیر است و به صورت عطف تفسیرى در این جا بیان شده، ولى این احتمال برخلاف ظاهر عبارت امام (علیه السلام) است.
این سخن را با کلامى از مرحوم علامه مجلسى پایان مى دهیم. او در جلد 56 بحار الانوار مى گوید: رومان فتّان القبور به معناى امتحان کننده در قبر است و من نام این فرشته را در اخبار معتبره خودمان جز همین دعا (دعاى امام سجاد (علیه السلام)) ندیدم، ولى در اخبار اهل سنت آمده است.(260)
اما طواف کنندگان به دور بیت المعمور گروهى از فرشتگان هستند که گرد آن مى گردند و این که بیت المعمور کجاست؟ در روایات متعددى تصریح شده است که خانه اى به محاذات خانه کعبه در آسمان هاست که عبادتگاه فرشتگان است و هر روز هفتاد هزار فرشته به زیارت آن مى روند و تا قیامت به سوى آن بازنمى گردند.
223
و درباره این که بیت المعمور در کدام آسمان است؟ روایات مختلف است. در بسیارى از آن ها آسمان چهارم و در بعضى آسمان نخست (آسمان دنیا) و در بعضى آسمان هفتم آمده است.
مرحوم طبرسى در مجمع البیان در تفسیر سوره طور از على (علیه السلام) نقل کرده است: «هُوَ بَیْتٌ فِی السَّماءِ الرّابِعَةِ بِحِیالِ الْکَعْبَةِ مُعَمَّرَةِ الْمَلائِکَةِ بِما یَکُونُ مِنْها فیهِ مِنَ الْعِبادَةِ، وَیَدْخُلُهُ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ ثُمَّ لا یَعُودُونَ اِلَیْهِ اَبَداً؛ آن خانه اى است در آسمان چهارم در مقابل کعبه که فرشتگان با عبادت خود آن را معمور و آباد مى کنند، هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى شوند و تا ابد به سوى آن باز نمى گردند».(261)
مرحوم علامه مجلسى در جلد 55 بحار الانوار، صفحه 55، بحث مفصلى در چندین صفحه درباره بیت المعمور دارد و روایات مختلفى در این زمینه نقل کرده است.
در قرآن مجید نیز در سوره طور، آیه 4، به آن اشاره و سوگند یاد شده است.
به هر حال، امام (علیه السلام) بر این گروه عظیم طواف کنندگان بیت المعمور درود مى فرستد.
و «مالک»، فرشته عذاب است که قرآن مجید درباره او مى فرماید: (وَ نَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ اِنَّکُمْ مَاکِثُونَ)؛ «آن ها فریاد مى کشند: اى مالک دوزخ! اى کاش پروردگارت ما را بمیراند (تا آسوده شویم)! مى گوید: شما در این جا ماندگار هستید».(262)
تعبیر به مالک، اشاره به حاکمیت او بر دوزخ است.
224
«خزنه»، جمع «خازن» در این جا اشاره به مأموران دوزخ، و برگرفته از آیه شریفه 49 سوره غافر است: (وَ قَالَ الَّذِینَ فِى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذَابِ)؛ «و آن ها که در آتش اند به مأموران دوزخ مى گویند: از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد».(263)
البته این واژه در بسیارى از موارد به خازنان و نگاهبانان بهشت نیز اطلاق مى شود، و لذا در آیه 71 سوره زمر به خازنان جهنم و در آیه 73 همین سوره به خازنان بهشت اطلاق شده است.
«رضوان» در اصل معناى مصدرى دارد و به معناى رضایت است، همان گونه که در سوره توبه مى خوانیم: (وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ)؛ «خشنودى خداوند و رضاى او از همه نعمت هاى بهشتى برتر است».(264) سپس این واژه به عنوان عَلَم و نام مخصوص براى رئیس خازنان بهشت انتخاب شده و در روایات متعددى از او تعبیر به «رضوان، خازن الجنة» شده است، در برابر مالک که خازن جهنم است و در واقع رضوان، مظهر رضایت و خشنودى پروردگار در بهشت است.
«سَدَنة» جمع «سادِن» به معناى خادمان و دربانان مراکز مهم است، مانند خادمان و دربانان کعبه و امثال آن و به همین دلیل به فرشتگانى که خادم و دربان بهشت اند اطلاق شده است.
بنابراین تفاوت آن با خزنه این است که آن ها فرشتگان مأمور بهشت اند و «سدنة» دربانان بهشت. و در لسان العرب آمده است: تفاوت سادن و حاجب این است که حاجب دربانى است که دستور از غیر مى گیرد، ولى سادن دربانى است که خود دستور مى دهد.
و «جنان» جمع «جنة» از ماده «جَنّ» (بر وزن فن) در اصل به معناى پوشاندن
225
است، همان گونه که در آیه شریفه (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَباً) آمده است.(265) و به باغ ها و همچنین بهشت، جنت گفته مى شود، زیرا زمینش با درختان پوشیده شده است. و جنین به نطفه و کودکى گفته مى شود که در رحم مادر پوشیده است. مجنون نیز به کسى گفته مى شود که گویى پرده اى بر عقل او افتاده و جَنان (بر وزن زمان) به قلب گفته مى شود که در سینه پنهان است.
جمع بودن جنان که معناى آن، بهشت هاست، اشاره به این است که خداوند در قیامت، بهشت هاى متعددى دارد که برحسب مقامات اشخاص به آن ها مى بخشد.
در واقع امام (علیه السلام) در این بند هجدهم از دعا به گروه هاى ده گانه اى از فرشتگان اشاره مى کند که اعمال انسان ها را تحت نظارت قرار مى دهند و سرنوشت آن ها را نسبت به بهشت و دوزخ روشن مى سازند. نخست از فرشتگان وحى که پیام آور تکالیف اند آغاز مى کند، سپس به کاتبان نامه هاى اعمال وبعد به فرشته مرگ و سؤال کننده در قبر مى پردازد و سپس به قیامت و راهى شدن دوزخیان و بهشتیان به بهشت و دوزخ اشاره مى فرماید.
همه این ها مأموران الهى و صاحبان مناصب عالیه و وظایف سنگینى هستند و به انسان ها خدمت مى کنند و به همین دلیل بر آن ها درود فرستاده مى شود.
سپس امام (علیه السلام) به مجموعه اى از فرشتگان اشاره کرده، عرضه مى دارد: «و(خداوندا! درود فرست) بر فرشتگانى که هرگز در برابر اوامر خدا نافرمانى نمى کنند و آنچه را که به آن ها دستور داده شده دقیقاً انجام مى دهند»؛ (وَ الَّذِینَ لاَیَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ، وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ).
گرچه ظاهر این جمله عام است، ولى با توجه به جمله هایى که قبل و بعد از آن آمده، به نظر مى رسد که برگرفته از آیه شریفه ششم سوره تحریم باشد که
226
درباره فرشتگان سخت گیر و خشن دوزخ مى فرماید: (لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ)؛ «و هرگز با فرمان خدا مخالفت نمى کنند و آنچه را که به آن فرمان داده شده اند (به طور کامل) اجرا مى نمایند».(266)
به هر حال، جمله مزبور هرچند به عنوان توصیفى براى فرشتگان نگهبان دوزخ ذکر شده، ولى مى دانیم که منحصر به آن ها نیست، بلکه همه فرشتگان الهى معصوم و فرمانبردارند و هیچ گونه تخلفى در اجراى اوامر الهى ندارند. شاهد این سخن آیات شریفه سوره انبیاء است که مى فرماید: (بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ)؛ «آن ها [فرشتگان] بندگان شایسته اویند. هرگز در سخن بر او پیشى نمى گیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل مى کنند».(267) و اگر مى بینیم شیطان در مسأله سجده بر آدم (علیه السلام) عصیان وطغیان کرد، به سبب آن است که او از طایفه جن بود، هرچند در میان فرشتگان قرار گرفته بود.
سپس امام (علیه السلام) بار دیگر بر خازنان بهشت و نگهبانان دوزخ درود مى فرستد، عرضه مى دارد: «(خداوندا! درود فرست) بر کسانى که (دربرابر درهاى بهشت ایستاده اند و) به بهشتیان هنگام ورود سلام مى کنند و مى گویند: سلام و تحیت بر شما باد در برابر شکیبایى و صبرى که داشتید؛ چه پایان خوبى در این سرا دارید»؛ (وَالَّذِینَ یَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ).
«و بر فرشتگان عذاب که هرگاه به آن ها گفته شود: آن فرد (دوزخى) را بگیرید و به زنجیر کشید، سپس به آتش بیفکنید، به سرعت به سراغ او مى روند و لحظه اى به او مهلت نمى دهند»؛ (وَ الزَّبَانِیَةِ الَّذِینَ اِذَا قِیلَ لَهُمْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً، وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ).
هر دو تعبیر برگرفته از آیات قرآن است. در مورد خازنان بهشت در سوره
227
رعد مى خوانیم: (وَالْمَلاَئِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ)؛ «و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى شوند (و به آنان مى گویند): سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا (ى جاویدان)!».(268)
و تعبیر دوم، برگرفته از آیات 30 و31 سوره الحاقه است که مى فرماید : (خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ)؛ «او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید، سپس او را در دوزخ بیفکنید!».(269)
«زَبانِیَة» جمع «زِبنیه» (به کسر زاء) در اصل به معناى مأمورین انتظامى، از مادّه «زَبْن» (بر وزن متن) به معناى دفع کردن، صدمه زدن و دور ساختن است و در این جا به معناى فرشتگان عذاب و مأموران دوزخ است.

سؤال در قبر و عذاب و نعمت در آن

از تعبیرات امام (علیه السلام) به خوبى استفاده مى شود که سؤال قبر و فرشتگانى که مأمور آن اند یک واقعیت است که در همان شب اول، از اعتقادات افراد پرسش مى کنند و حتى طبق بعضى از روایات، از فروع دین نیز سؤال مى نمایند؛ آن هایى که با ایمان و باتقوا هستند به خوبى از عهده پاسخ به سؤالات برمى آیند و سپس درهاى رحمت و روح و ریحان به روى آن ها گشوده مى شود و کسانى که چنین نباشند در پاسخگویى فرو مى مانند و درهاى عذاب به روى آن ها گشوده مى شود.(270)
در این جا سؤالاتى مطرح است:
نخست این که آیا این سؤال و جواب و این رحمت و عذاب نسبت به جسم
228
عنصرى مادى است، به این معنا که انسان در قبر بار دیگر زنده مى شود و در برابر سؤالات آن فرشتگان قرار مى گیرد؟ یا مخاطب آن ها جسم برزخى است که در باطن این جسم مادى قرار دارد و طبعاً رحمت و عذاب نیز جنبه برزخى و روحانى (یا نیمه روحانى) دارد؟
آیات قرآن گواهى مى دهد که در قبر، بازگشت به حیات مادى نخواهد بود؛ در سوره بقره آیه 28 مى خوانیم: (کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)؛ «چگونه به خداوند کفر مى ورزید، در حالى که شما مردگان و اجسام بى روحى بودید، و او به شما زندگى بخشید؛ سپس شما را مى میراند؛ و بار دیگر شما را زنده مى کند؛ سپس به سوى او بازگردانده مى شوید؟!».(271)
همان گونه که از آیات مربوط به زندگى شهدا پس از مرگ و یا زندگى آل فرعون و چشیدن عذاب ومجازات نیز استفاده مى شود که همه آن ها مربوط به حیات برزخى است.
لذا مرحوم علامه مجلسى در تحقیقى که درباره احادیث برزخ دارد مى گوید: «فالمرادُ بِالقبرِ فی أکثرِ الأخبارِ ما یکون الروح فیه فی عالم البرزخ؛ مراد از قبر در اکثر اخبار، چیزى است که روح در آن در عالم برزخ قرار دارد».(272)
مشاهدات خارجى نیز نشان مى دهد در مواردى که قبرى را بعد از چندین روز به دلیل مشکوک بودن علت مرگ شکافته اند و بدن را با کفن بیرون آورده اند، هیچ آثارى از عذاب و رحمت ـ که در روایات آمده است ـ مشاهده نمى شود.
بنابراین نباید تردید کرد که سؤال در قبر یا رحمت و عذاب آن، جنبه برزخى دارد.
229
سؤال دیگرى که در این جا مطرح است این است که هدف از این سؤال و جواب چیست و چه مشکلى با این سؤال و جواب حل مى شود؟
پاسخ آن این است که قبر، نخستین مرحله جزا و پاداش است، زیرا انسان تا در دنیاست در عالم عَمل قرار دارد و به هنگام پایان عمر و انتقال به قبر، در آستانه قیامت قرار مى گیرد که عالم حساب و جزاست، نه عالم اعمال.
در واقع، این سؤال و جواب شبیه محاکمه افراد مجرم و غیر مجرم در عالم دنیاست که به دنبال آن حکم قطعى صادر مى شود. این سؤال و جواب و رحمت و عذاب جنبه برزخى و غیر مادى دارد و مربوط به جهان برزخ است، اما سؤال و جواب نهایى در قیامت است که جنبه مادى و روحانى هر دو را دارد.
آیات مربوط به زنده بودن شهدا و بهره مند شدن از نعمت هاى مهم الهى در جهان برزخ و همچنین آیات مربوط به عذاب فرعونیان که صبح و شام بر آتش دوزخ عرضه مى شوند نیز بر این مطلب دلالت دارند: (النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَعَشِیّاً وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ)؛ «عذاب آن ها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مى شوند؛ و روزى که قیامت برپا شود مى فرماید : «فرعونیان را در سخت ترین عذاب ها وارد کنید».(273) ولى در واقع همه این ها براى زندگانى این عالم پیام صریح و روشن دارد تا انسان ها بدانند که چنین آینده اى را در پیش دارند و مراقب اعمال خود باشند و پیش از آن که به سرنوشت شوم بدکاران در برزخ گرفتار شوند، همین امروز توبه کنند و به درگاه خدا بازگردند و اعمال خویش را اصلاح کنند.
230