پاداش هاى عظیم الهى
در بخش ششم که در واقع نتیجه بخش هاى پیشین است، امام (علیه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه مى دارد: «پروردگارا! به خاطر این جان فشانى ها و فداکارى ها و زحمات طاقت فرسایى که در راه تو تحمل کرد، او را به درجات عالى از بهشتت رفعت بخش»؛ (اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ اِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ).
«(مقامى به او عطا کن) که هیچ کس در مقام و منزلت برابر او نباشد و در مقام و مرتبه او قرار نگیرد و هیچ فرشته مقرب و نبى مرسلى با او برابرى نکند»؛ (حَتَّى لاَ یُسَاوَى فِی مَنْزِلَةٍ، وَ لاَ یُکَافَأَ فِی مَرْتَبَةٍ، وَ لاَ یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لاَ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ).
در واقع دعاى امام (علیه السلام) دعایى مستدل است؛ نخست زحمات طاقت فرساى پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در تحمل آزار دشمن و مشکلات هجرت و دورى از وطن و تحمل رنج هاى غزوات و جنگ هاى مختلف برمى شمرد، سپس عرضه مى دارد: خداوندا! به خاطر این همه درد و رنج طاقت فرسا، برترین مقام ها را در بهشت جاویدانت به او عنایت فرما؛ مقامى که هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلى به آن نرسیده باشد.
به یقین چنین دعایى در پیشگاه خدا مستجاب است و از آن روشن مى شود که مقام پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت به تمام انبیا و فرشتگان برتر است.
با توجه به این که «مَنْزِلَةٍ» و«مَرْتَبَةٍ» نکره اى است که در سیاق نفى واقع شده، هرگونه مرتبه و مقامى را شامل مى شود و تفاوت منزلت و مرتبت در این است که «مَنْزِلَةٍ» از ماده «نزول» به معناى جایگاه است و «مَرْتَبَةٍ» از ماده «رُتوب» به معناى رتبه اى است که کسى آن را به دست مى آورد.
بنابراین هر دو واژه قریب المعنى هستند، هرچند یکى اشاره به جایگاه مهمى است که شخص در آن قرار دارد و دیگرى اشاره به سلسله مراتب اوست.
174
همچنین «لاَ یُسَاوَى» و«وَ لاَ یُکَافَأَ» قریب المعنى هستند و عدم مساوات دو چیز را به یکدیگر مى رساند.
همچنین «یُوَازِى» از ماده «وَزْى» به معناى اجتماع چیزى با چیزى است، بنابراین جمله «وَ لاَ یُوَازِیَهُ» به این معناست که چیزى در مقام او با او اجتماع و همسانى نداشته باشد.
و به هر حال، این بالاترین مقامى است که امام (علیه السلام) در این دعاى خود از پیشگاه خدا براى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تقاضا کرده است، آن هم در مقابل زحمات طاقت فرسایى که او براى هدایت انسان ها کشید.
آنگاه امام (علیه السلام) در آخرین دعایش براى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به مسأله مقام شفاعت آن حضرت که مقامى بسیار والا و وسیع و گسترده است اشاره کرده، عرضه مى دارد: «خداوندا! درباره خاندان پاکش و امت باایمانش، از نظر حسن شفاعت، برترین چیزى را که وعده داده اى به او بنما و آشکار کن»؛ (وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ).
امام (علیه السلام) در این جا بهترین شفاعت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را هم براى اهل بیت آن حضرت: تقاضا کرده وهم براى امت باایمانش، والبته شفاعت براى اهل بیت عصمت (علیهم السلام)، شفاعت نسبت به گناهان و ذنوب نیست، بلکه شفاعت براى ترفیع مقام و فزونى مرتبه الهى است، ولى شفاعت نسبت به امت، هم این معنا را شامل مى شود و هم شفاعت براى عفو و گذشت از گناهان.
تعبیر به «وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِینَ» اشاره به تعبیر لطیفى است و آن این که شخص شفاعت شونده باید رابطه خود را ـ هرچند رابطه ضعیف ـ با شفاعت کننده حفظ کرده و از دایره ایمان به کلى بیرون نرفته باشد و تمام پل هاى پشت سر را ویران نساخته باشد.
این مقام، همان مقام محمود است که در آیه شریفه (عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً
175
مَحْمُوداً)(197) به آن اشاره شده، زیرا در بسیارى از روایات اهل بیت (علیهم السلام) و اهل سنت، مقام محمود به مقام شفاعت کبرى تفسیر شده است.
منظور از شفاعت کبرى شفاعتى است گسترده و بسیار وسیع که شامل گروه هاى زیادى از مؤمنان خطاکار مى شود.
درباره فلسفه شفاعت و اهمیت آن سخن بسیار است. ان شاءالله در جاى مناسب به سراغ آن خواهیم رفت. در این جا تنها اشاره به کلامى از شارح معروف صحیفه سجادیه (صاحب ریاض السالکین) مى کنیم. او از بعضى از علما (با استفاده از روایات شفاعت) پنج مقام و مرحله براى شفاعت نقل مى کند:
اول: آسوده ساختن از وحشت صحنه قیامت که تمام امت ها در آن شریک اند؛
دوم: فرستادن گروهى از گنهکاران به بهشت؛
سوم: تقاضاى رفع عذاب از گروهى که پس از حساب اعمال، مستحق عذاب شده اند؛
چهارم: خارج کردن گروهى از گنهکاران از دوزخ؛
پنجم: برترى بخشیدن مقامات گروهى از اولیاء الله.(198)
البته شفاعت امر ساده اى نیست و شرایطى دارد که در جاى خود به آن اشاره خواهد شد.
با توجه به این که در جمله آخر، امام (علیه السلام) از وعده الهى درباره شفاعت کبراى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخن گفت، در پایان، خدا را به وفاى به وعده ها و پایدارى به قول ها توصیف کرده، عرضه مى دارد: «اى خدایى که به وعده هایت وفادار و به قول هایى که داده اى پایبندى! اى کسى که مى توانى سیئات را به چندین برابر از
176
حسنات مبدل کنى! چراکه تو صاحب فضل وکرم عظیم هستى»؛ (یَا نَافِذَ الْعِدَةِ، یَا وَافِیَ الْقَوْلِ، یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ اِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
در آیات قرآن، نسبت به مقام شفاعت به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قول داده شده است:
همان گونه که گفتیم در آیه شریفه (عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحْمُوداً)(199) مقام محمود به مقام شفاعت تفسیر شده است.
در آیه دیگر مى خوانیم: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً)؛ «و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى کردند (و فرمان هاى خدا را زیرپا مى گذاشتند)، به نزد تو مى آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى کردند، و پیامبر هم براى آن ها استغفار مى کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند».(200)
و این در واقع شفاعتى است در دنیا در پیشگاه خدا براى آمرزش گناهان و مقدمه اى است براى شفاعت در آخرت.
در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى) مى خوانیم که آن حضرت فرمود: «الشَّفَاعَةُ وَ اللَّهِ الشَّفَاعَةُ وَ اللَّهِ الشَّفَاعَةُ؛ این همان شفاعت است، به خدا سوگند شفاعت است، به خدا سوگند شفاعت است».(201)
در صدر همین حدیث آمده است که این آیه امیدبخش ترین آیه قرآن است. در حدیث دیگرى از امام على (علیه السلام) مى خوانیم که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: حال که خداوند به من وعده داده است که آن قدر به من ببخشد تا راضى شوم، إذَنْ لاأرْضى وَواحِدٌ مِنْ أُمَّتِی فِی النّارِ؛ در این صورت من راضى نمى شوم تا زمانى که یک فرد از امت من در آتش دوزخ باشد.(202)
177
البته همان گونه که گفتیم، شفاعت هم شرایطى دارد که تا حاصل نشود شفیعان در راه خدا شفاعت نخواهند کرد.
جمله «یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ...» اشاره به آیه شریفه هفتادم سوره فرقان است که مى فرماید: (الاَّ مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ)؛ «مگر کسانى که توبه کنند وایمان آورند وعمل صالح انجام دهند، که خداوند سیّئات آنان را به حسنات مبدّل مى کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است».(203)
درباره این که تبدیل سیّئات به حسنات چگونه است؟ تفسیرهاى متعددى وجود دارد. نخست این که انسان وقتى توبه حقیقى کند دگرگونى عمیقى در سراسر وجودش پیدا مى شود و به سبب آن سیّئات اعمالش در آینده مبدل به حسنات مى شود. اگر در گذشته مردم را آزار مى داد در آینده از مظلومان دفاع مى کند و اگر در گذشته دروغ مى گفت، در آینده جز راست چیزى نمى گوید.
در تفسیر دیگر، گفته شده که این یک عطیه الهى است؛ نه تنها با توبه خالصانه و حقیقى گناهان او را مى بخشد، بلکه از نامه اعمال او پاک مى کند و به جاى آن حسناتى قرار مى دهد.
اما این که امام (علیه السلام) خدا را به «نَافِذَ الْعِدَةِ» و«وَافِیَ الْقَوْلِ» (کسى که به وعده هایش وفادار است) توصیف کرده، در واقع اقتباس از آیات شریفه قرآن است، مانند:
(رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ اِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ)؛ «پروردگارا! آنچه را که به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن؛ و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان؛ زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلّف نمى کنى».(204) و در آیه دیگرى از همین سوره آمده است: (رَبَّنَا اِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ
178
لاَرَیْبَ فِیهِ اِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعادَ)؛ «پروردگارا! تو مردم را براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد؛ زیرا خداوند از وعده خود تخلّف نمى کند (ما به تو و رحمت بى پایانت و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم)».(205)
و همه این ها از فضل عظیم پروردگار سرچشمه مى گیرد، همان گونه که امام (علیه السلام) در پایان عرضه مى دارد: (اِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
فضل عظیم پروردگار به معناى احسان فوق العاده اوست که علاوه بر استحقاق، پاداش مى بخشد و دربرابر یک عمل نیک، ده برابر و گاه صد برابر اجر و پاداش مى دهد.
اوصاف «نَافِذَ الْعِدَةِ» و«وَافِیَ الْقَوْلِ» قریب المعنى هستند، ولى با دو تعبیر مختلف. در توصیف اول نظر به وعده هاى الهى است، خواه از طریق قول باشد یا غیر آن؛ ولى توصیف دوم، ناظر به وعده هایى است که از طریق قول داده شده است و هیچ کدام، تخلف نمى پذیرد.
* * *
از آنچه در تفسیر این دعاى پرمحتوا گفته شد روشن مى شود که این کامل ترین درود بر پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و خاندان اوست که تمام ابعاد و زوایاى آن را امام (علیه السلام) در دعاى خود روشن ساخته و با دلیل و برهان منطقى همراه کرده است.
179
.
180