فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد دوم(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

شرح و تفسیر

زحمات طاقت فرساى تبلیغ امت

در این بخش، امام (علیه السلام) به بخش دیگرى از صفات و خدمات برجسته پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرداخته، عرضه مى دارد: «خداوندا! او براى تبلیغ رسالت تو خود را به زحمت و رنج افکند و براى دعوت به آیین تو خویش را به تعب انداخت و نصیحت و خیرخواهى براى پذیرندگان دعوت تو، او را همواره به خود مشغول ساخت»؛ (وأَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ اِلَى مِلَّتِکَ وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ).(184)
159
تاریخ زندگى پیامبر (صلی الله علیه و آله) پر است از شواهدى که این سخن امام (علیه السلام) را تأیید مى کند، تا آن جا که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود: (فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ اِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً)؛ «اى پیامبر! گویى مى خواهى به سبب ایمان نیاوردن آن ها به قرآن، جان خود را از شدت تأسف از دست بدهى».(185)
در حدیث معروفى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «مَا أُوْذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوْذِیْتُ؛ هیچ پیامبرى به اندازه من مورد آزار قرار نگرفت».(186) در این سه جمله امام (علیه السلام) از اصل برنامه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ابتدا تعبیر به رسالت و سپس دعوت به ملت و آنگاه نصح به اهل دعوت فرموده است.
«أدأب» از ماده «دأب» و «دئوب» به معناى ادامه کار با جدیت و مطابق یک سنت و برنامه ثابت است. و«أدأب» در دعاى مورد بحث اشاره به این است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تبلیغ رسالت پروردگار با جدیت تمام و به طور مستمر راه خود را ادامه مى داد، به گونه اى که در جمله بعد، از واژه «أتعب» استفاده شده، یعنى به قدرى تلاش کرد که خود را به زحمت وتعب افکند.
ملت و دین و شریعت، هر سه به یک معناست که از سه زاویه به آن نگاه شده است.
«ملت» به گفته راغب در اصل از «أملَلتُ» گرفته شده که به معناى گفتن چیزى براى نوشتن طرف مقابل است و از آن جا که دین و آیین خدا گویى از سوى پروردگار نوشته شده، به آن ملت اطلاق مى شود.
«شریعت» در اصل به معناى راهى است که از ساحل به سوى نهرهاى بزرگ گشوده مى شود، و به آیین خداوند نیز که راهى به زندگى سعادت بخش انسان ها مى گشاید اطلاق شده است.
160
«دین» که در اصل به معناى جزا دادن است به این علت به آیین خداوند اطلاق مى شود که عمل به آن وسیله جزا و پاداش است.
تعبیر به «نُصح» که به معناى خیرخواهى است شامل تمام خوبى هاى دنیا و آخرت مى شود و گفته اند که این واژه همچون واژه فلاح است و آن هم چنین عمومیتى دارد.
161
.
162

بخش پنجم

16. وَ هَاجَرَ اِلَى بِلاَدِ الْغُربَةِ، وَ مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ، اِرَادَةً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ، وَ اسْتِنْصَاراً عَلَى أَهْلِ الْکُفْرِ بِکَ.
17. حَتَّى اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعْدَائِکَ.
18. وَ اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِی أَوْلِیَائِکَ.
19. فَنَهَدَ اِلَیْهِمْ مُسْتَفْتِحاً بِعَوْنِکَ، وَ مُتَقَوِّیاً عَلَى ضَعْفِهِ بِنَصْرِکَ.
20. فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ.
21. وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَةِ قَرَارِهِمْ.
22. حَتَّى ظَهَرَ أَمْرُکَ، وَ عَلَتْ کَلِمَتُکَ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.

ترجمه
16. (خداوندا!) آن حضرت به بلاد غربت هجرت کرد و محلى را که در آن رحل اقامت افکنده بود و جاى پاى او و محل ولادت و مورد علاقه اش بود ترک نمود. همه این ها به خاطر عزت دین تو و براى به دست آوردن یاران دربرابر کافران براى (انجام فرمان) تو بود.
17. و این حال ادامه یافت تا همه آنچه او درباره دشمنانت انتظار داشت فراهم شد.
18. و آنچه درباره دوستانت تدبیر کرده بود به وقوع پیوست.
19. او قیام کرد و در مقابل دشمنان ایستاد در حالى که از تو یارى مى جست و در عین ضعف، با یارى تو قوت مى گرفت.
20. و کار پیامبرت تا آن جا پیش رفت که با دشمن در درون خانه اش جنگید.
163
21. و بر آن ها در وسط قرارگاهشان هجوم برد.
22. این وضع همچنان ادامه یافت تا زمانى که فرمان تو آشکار شد و کلمه توحید بالا گرفت و پیروز گشت (و پرچم اسلام در همه جزیرة العرب برافراشته شد) هرچند مشرکان کراهت داشتند (و از این پیروزى ها به شدت ناراحت بودند).