بخش چهارم
13. وأَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ.
14. وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ اِلَى مِلَّتِکَ.
15. وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ.
ترجمه
13. خداوندا! او براى تبلیغ رسالت تو خود را به زحمت و رنج افکند.
14. و براى دعوت به آیین تو خویش را به تعب انداخت.
15. و نصیحت و خیرخواهى براى پذیرندگان دعوت تو، او را همواره به خود مشغول ساخت.
زحمات طاقت فرساى تبلیغ امت
در این بخش، امام (علیه السلام) به بخش دیگرى از صفات و خدمات برجسته پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرداخته، عرضه مى دارد: «خداوندا! او براى تبلیغ رسالت تو خود را به زحمت و رنج افکند و براى دعوت به آیین تو خویش را به تعب انداخت و نصیحت و خیرخواهى براى پذیرندگان دعوت تو، او را همواره به خود مشغول ساخت»؛ (وأَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ اِلَى مِلَّتِکَ وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ).(184)
159
تاریخ زندگى پیامبر (صلی الله علیه و آله) پر است از شواهدى که این سخن امام (علیه السلام) را تأیید مى کند، تا آن جا که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود: (فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ اِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً)؛ «اى پیامبر! گویى مى خواهى به سبب ایمان نیاوردن آن ها به قرآن، جان خود را از شدت تأسف از دست بدهى».(185)
در حدیث معروفى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «مَا أُوْذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوْذِیْتُ؛ هیچ پیامبرى به اندازه من مورد آزار قرار نگرفت».(186) در این سه جمله امام (علیه السلام) از اصل برنامه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ابتدا تعبیر به رسالت و سپس دعوت به ملت و آنگاه نصح به اهل دعوت فرموده است.
«أدأب» از ماده «دأب» و «دئوب» به معناى ادامه کار با جدیت و مطابق یک سنت و برنامه ثابت است. و«أدأب» در دعاى مورد بحث اشاره به این است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تبلیغ رسالت پروردگار با جدیت تمام و به طور مستمر راه خود را ادامه مى داد، به گونه اى که در جمله بعد، از واژه «أتعب» استفاده شده، یعنى به قدرى تلاش کرد که خود را به زحمت وتعب افکند.
ملت و دین و شریعت، هر سه به یک معناست که از سه زاویه به آن نگاه شده است.
«ملت» به گفته راغب در اصل از «أملَلتُ» گرفته شده که به معناى گفتن چیزى براى نوشتن طرف مقابل است و از آن جا که دین و آیین خدا گویى از سوى پروردگار نوشته شده، به آن ملت اطلاق مى شود.
«شریعت» در اصل به معناى راهى است که از ساحل به سوى نهرهاى بزرگ گشوده مى شود، و به آیین خداوند نیز که راهى به زندگى سعادت بخش انسان ها مى گشاید اطلاق شده است.
160
«دین» که در اصل به معناى جزا دادن است به این علت به آیین خداوند اطلاق مى شود که عمل به آن وسیله جزا و پاداش است.
تعبیر به «نُصح» که به معناى خیرخواهى است شامل تمام خوبى هاى دنیا و آخرت مى شود و گفته اند که این واژه همچون واژه فلاح است و آن هم چنین عمومیتى دارد.
161
.
162