فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد دوم(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

نکته ها

1. گستره حمد در منابع اسلامى

حمد و ستایش و سپاس پروردگار در تعلیمات اسلامى بسیار گسترده است.
قرآن مجید مى گوید: فرشتگان آسمان به ویژه حاملان عرش، همگى حمد و تسبیح خدا مى گویند (وَ تَرَى الْمَلاَئِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ)؛
128
«در آن روز فرشتگان را مى بینى که بر گرد عرش حلقه زده اند و پروردگارشان را حمد و تسبیح مى گویند».(143)
پیامبران الهى نیز هر زمان مشمول نعمتى از نعمت هاى خداوند واقع مى شدند حمد و سپاس خدا مى گفتند. خداوند به حضرت نوح (علیه السلام) دستور مى دهد: هنگامى که خودت و همراهانت سوار کشتى شدید و از آن غرقاب عظیم نجات یافتید، خدا را به خاطر نجات از شر قوم ظالم حمد و سپاس بگویید (فَاِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَن مَّعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ)؛ «وهنگامى که تو وهمه کسانى که با تو هستند در کشتى مستقر شدید، بگو : «ستایش مخصوص خدایى است که ما را از قوم ستمکار نجات بخشید».(144)
همچنین ابراهیم خلیل (علیه السلام) هنگامى که از نعمت دو فرزند برومند به نام اسماعیل و اسحاق بهره مند شد، به حمد و سپاس الهى پرداخت: (اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى وَهَبَ لِى عَلَى الْکِبَرِ اِسْمَاعِیلَ وَاِسْحَاقَ اِنَّ رَبِّى لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ)؛ «ستایش مخصوص خدایى است که در پیرى، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛ به یقین پروردگار من، شنونده و اجابت کننده دعاست».(145)
و درمورد حضرت داود وسلیمان (علیهما السلام) نیز مى خوانیم: (وَ لَقَدْ آتَیْنَا دَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ عِلْماً وَ قَالاَ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ)؛ «و ما به داود و سلیمان، دانشى عظیم دادیم؛ و آنان گفتند: ستایش مخصوص خداوندى است که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش برترى بخشید».(146)
از سویى دیگر مى بینیم قرآن به این حقیقت اشاره مى کند که تمام موجودات
129

زمین و آسمان (بدون استثنا) حمد و ثناى الهى مى گویند، هرچند ما متوجه نمى شویم: (وَ اِنْ مِنْ شَىْءٍ اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَکِنْ لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ)؛ «و هیچ موجودى نیست، جز آن که تسبیح و حمد او مى گوید؛ ولى شما تسبیح آن ها را نمى فهمید».(147)
همچنین بهشتیان هنگامى که مشمول عنایات پروردگار در بهشت مى شوند زبان به حمد و ثناى خدا مى گشایند: (وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ)؛ «آن ها مى گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و این سرزمین را میراث ما قرار داد که هر جاى بهشت را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ و چه نیکوست پاداش عمل کنندگان!».(148)
و در سوره فاطر مى فرماید: (وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ اِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ)؛ «آن ها مى گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ پروردگار ما آمرزنده و شکرگزار و قدردان است».(149)
ما هم در شبانه روز در نمازهایمان بیش از پنجاه بار حمد و سپاس خدا مى گوییم.
و از همه برتر، خداوند نیز ـ براى تعلیم بندگان ـ حمد و ثناى خود مى گوید، همان گونه که در آغاز چند سوره از سوره هاى قرآن آمده است: از جمله در آغاز سوره انعام آمده است: (الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ)؛ «حمد و سپاس، مخصوص خداوندى است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمت ها و نور را پدید آورد».(150)
130
و همچنین در آغاز سوره هاى کهف، سبأ و فاطر.
در آغاز سوره حمد نیز که در واقع از زبان بندگان خوانده مى شود، حمد الهى آمده است و گویى تمام نماز حمد و ثناى خداست.
در روایات اسلامى نیز از اهمیت حمد و ثناى الهى سخن بسیار گفته شده است، از جمله در آغاز خطبه 157 نهج البلاغه مى خوانیم: «الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِیلاً عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ؛ حمد و ستایش، مخصوص خداوندى است که «حمد» را کلید ذکر و یاد خود قرار داده و آن را سبب فزونى فضل و رحمتش و دلیل بر نعمت ها و عظمتش ساخته است» و به طور کلى بیست و هشت خطبه از خطبه هاى نهج البلاغه با جمله «الحمدلله» آغاز مى شود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز پیوسته در برابر هر نعمت و حتى مصیبتى حمد خدا مى گفت، همان گونه که امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) اِذَا وَرَدَ عَلَیْهِ أَمْرٌ یَسُرُّهُ قَالَ: الْحَمْدُ لِلهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ، وَ اِذَا وَرَدَ عَلَیْهِ أَمْرٌ یَغْتَمُّ بِهِ قَالَ: الْحَمْدُ لِلهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ؛ هنگامى که حادثه اى واقع مى شد که باعث مسرت پیغمبر مى گشت عرضه مى داشت: حمد و سپاس براى خدا در برابر این نعمت. و هنگامى که حادثه غم انگیزى رخ مى داد عرضه مى داشت: حمد و سپاس براى خداوند در هر حال».(151)
و در حدیثى از امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى خوانیم: «التَّسْبِیحُ نِصْفُ الْمِیزَانِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ یَمْلَأُ الْمِیزَانَ وَ اللهُ أَکْبَرُ یَمْلَأُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ؛ تسبیح، نصف سنگینى ترازوى اعمال است و حمد خداوند بقیه آن را پر مى کند و الله اکبر فاصله میان زمین و آسمان را پر مى سازد».(152)
131
در حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) از پدرانش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم که فرمود: «مَنْ أَنْعَمَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَلْیَحْمَدِ اللهَ وَ مَنِ اسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْیَسْتَغْفِرِ اللهَ وَ مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ فَلْیَقُلْ: لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ؛ کسى که خداوند نعمتى به او بخشد باید حمد خدا گوید و کسى که روزى اش به تأخیر مى افتد، استغفار کند و کسى که از حادثه اى غمگین مى شود بگوید: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ».(153)
در حدیث دیگرى آمده است که اصبغ بن نباته مى گوید: من بر در خانه على (علیه السلام) بودم و در حال رکوع دعا مى کردم. ناگهان امیرمؤمنان (علیه السلام) خارج شد و فرمود: اى اصبغ! عرض کردم: لبیک. فرمود: چه مى کردى؟ عرض کردم: رکوع کردم و در آن حال دعا مى نمودم. فرمود: آیا دعایى را که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شنیدم به تو بیاموزم؟ عرض کردم: آرى. فرمود: بگو: «الْحَمْدُ لِلهِ عَلَى مَا کَانَ وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ».(154)
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «کسى که هر روز هفت مرتبه این جمله را بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ کَانَتْ أَوْ هِیَ کَائِنَة؛ خدا را شکر براى هر نعمتى که در گذشته بوده یا در آینده نصیب ما مى شود» شکر خدا را نسبت به گذشته و آینده انجام داده است».(155)
روایات در این زمینه فراوان است. این بحث را با روایتى دیگر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پایان مى دهیم. فرمود: «أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ فِی نُورِ اللهِ الْأَعْظَمِ: مَنْ کَانَ عِصْمَةُ أَمْرِهِ شَهَادَةَ أَنْ لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ وَ مَنْ اِذَا أَصَابَتْهُ مُصِیبَة قَالَ : اِنَّا لِلهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَ مَنْ اِذَا أَصَابَ خَیْراً قَالَ: الْحَمْدُ لِلهِ وَ مَنْ اِذَا أَصَابَ خَطِیئَةً
132
قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ؛ چهار چیز است که در هر کسى باشد در نور اعظم خداوند غوطه ور است: کسى که استقامت کارش با شهادت «أَنْ لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» باشد و هنگامى که مصیبتى به او مى رسد (اِنَّا لِلهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ) بگوید و هنگامى که خیرى به او مى رسد «الْحَمْدُ لِلهِ» بگوید و هنگامى که خطا و گناهى دامن او را بگیرد «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ» بگوید».(156)

2. فلسفه حمد

حمد وسپاس الهى از یک سو انسان را متوجه اسما و صفات حسناى خدا و کمالات بى پایان او مى کند و از این طریق به یاد این صفات عظیم مى افتد و این یادآورى، تخلق به اخلاق الهى را که بزرگ ترین وسیله قرب به خداست به او مى آموزد و این بنده را دعوت مى کند که قطره اى از دریاى علم بى کرانه خداوند را در خود جستجو کند و پرتوى هرچند به اندازه شمع از آفتاب عالم تاب اسما و صفات او در خود بیفروزد و این بهترین راه سیر و سلوک الى الله است.
از سوى دیگر نگاه به نعمت هاى او سبب شکرگزارى است و این شکرگزارى پایه اول معرفة الله است همان گونه که علماى علم کلام (عقاید) نخستین گام را در طریق معرفة الله، مسأله شکر منعم مى دانند.
بنابراین، حمد و سپاس الهى یکى از مهم ترین عوامل تعلیم و تربیت انسان است و روح حق شناسى را در برابر هر نعمتى در او زنده مى کند.