مفتوح بودن باب توبه، نعمت بزرگ الهى
همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد، اگر باب توبه مفتوح نبود انسان که غالباً لغزش هایى پیدا مى کند غرق یأس و ناامیدى مى شد و دیگر از گناه ابایى نداشت.
بسته شدن باب توبه مساوى است با بسته شدن باب تعلیم و تربیت و موعظه، به همین دلیل در عرف عقلا نیز در توبه باز است. هرگاه مجرمان از گناهانشان توبه کنند، گاه بخشوده مى شوند و گاه تخفیف مجازات پیدا مى کنند تا برنامه هاى تربیتى و موعظه و نصیحت در مورد آن ها کارساز باشد.
114
بنابراین توبه که با صراحت در آیات قرآن و روایات متواتر آمده است، یکى از مهم ترین نعمت هاى خداوند براى انسان هاست و سبب مى شود که آلودگى هاى آن ها ادامه پیدا نکند و گهگاه بتوانند با آب توبه آن آلودگى ها را از وجود خود بشویند و در صراط بندگان صالح خدا قرار گیرند.
حقیقت توبه چیست؟
توبه در لغت به معناى «بازگشت و رجوع» است، ولى در لسان قرآن و روایات اسلامى به معناى «بازگشت از گناه» آمده است.
توبه غالباً به شخص گناهکار نسبت داده مى شود که به معناى بازگشت به اطاعت و فرمان خداست، ولى گاه به خدا نسبت داده شده که در آن جا به معناى بازگشت به رحمت است، یعنى رحمتى را که خدا به خاطر ارتکاب گناه از بنده سلب کرده بود، بعد از بازگشت او به خط عبادت وبندگى، به او باز مى گرداند.
و به تعبیر دیگر، توبه لفظ مشترکى است میان خدا و بندگان، هر کدام به معناى خاص خود؛ در مورد بندگان، بازگشت به اطاعت است و درمورد خداوند، بازگشت به رحمت.
واژه «تواب» درمورد بندگان به معناى بسیار توبه کننده و در مورد خداوند به معناى بسیار توبه پذیر و بازگشت کننده به رحمت است.
در قرآن مجید بارها واژه تواب درمورد خداوند به کار رفته است، مانند سوره بقره، آیات 37، 54 ، 128، 160؛ توبه، آیات 104 و118، ودرمورد بندگان به صورت جمع ذکر شده است، مانند سوره بقره آیه 222 (إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)؛ «خداوند دوست مى دارد افرادى را که بسیار توبه مى کنند و بسیار پاک و پاکیزه اند».
115
شرایط توبه
از آنچه در بالا آمد استفاده شد که حقیقت توبه، بازگشت به سوى اطاعت فرمان خداست و براى آن شرایطى ذکر کرده اند:
نخست این که از گناهانى که انجام داده است نادم و پشیمان باشد.
دوم: تصمیم بر عدم ارتکاب گناه در آینده داشته باشد.
سومین شرط این که آنچه قابل جبران است جبران کند، مانند این که حق الناسى را ضایع کرده، که باید آن را به صاحبش بازگرداند و یا اگر عبادتى ترک شده، قضاى آن را به جا آورد.
چهارم: با اعمال نیک خود، اعمال بد گذشته را جبران کند، یعنى آن قدر عمل صالح انجام دهد که تمام زنگارهاى گناه از دل و جان او شسته شود و روح او پاک گردد.
ولى درحقیقت این شرایط در دل همان شرط اول نهفته است، زیرا کسى که از گناه پشیمان شد، قطعاً تصمیم مى گیرد که در آینده آن را انجام ندهد و چون از گناه خود پشیمان شده به فکر جبران گذشته و اصلاح خویشتن است. بنابراین همه شرایط در دل ندامت از گناه نهفته است، هرچند براى روشن شدن حقیقت توبه آن ها را به صورت شرایط جداگانه ذکر کرده اند.
اضافه بر این ها توبه شرط کمال هم دارد، همان چیزى که در کلام امیرمؤمنان على (علیه السلام) آمده است، هنگامى که مشاهده مى کند کسى در ظاهر استغفار مى کند، بى آنکه حقیقت استغفار را بداند. به او فرمود: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَ تَدْرِی مَا الْإِسْتِغْفَارُ الْإِسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَالثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَوْدِ اِلَیْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ اِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ اِلَى کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ اِلَى اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ
116
الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلاَوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللهَ؛ مادرت به عزایت بنشیند، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلندمرتبگان است و واژه اى است که بر شش معنا اطلاق مى شود (مراحل شش گانه اى دارد): نخست، پشیمانى از اعمال گذشته. دوم، تصمیم بر ترک همیشگى آن ها در آینده. سوم، حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آن ها بازگردانى تا به هنگام ملاقات پروردگار (به هنگام مرگ یا محشور شدن در قیامت) مدیون کسى نباشى. چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده است حق آن را ادا کنى (و قضاى آن را به جاى آورى). پنجم، گوشت هایى را که براثر حرام بر اندامت روییده با اندوه بر گناه آب کنى تا چیزى از آن باقى نماند و پوست به استخوانت بچسبد و گوشت تازه در میان آن ها بروید. و ششم آن که به همان اندازه که لذت و شیرینى گناه را به خود چشانده اى. زحمت و مرارت طاعت را نیز به آن بچشانى. پس از انجام این مراحل مى گویى: استغفر الله».(133)
در حقیقت، چهار شرط اول، که امام (علیه السلام) فرموده، ارکان توبه را تشکیل مى دهد و دو شرط اخیر جزء شرایط کمال است و به یقین کسى که تمام شرایط شش گانه را انجام دهد توبه او درحدّ اعلى است و تمام آثار گناه را از وجود او برمى چیند و مصداق روشن توبه نصوح است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده، مى فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً)؛ «اى کسانى که به خدا ایمان آورده اید! توبه کنید و به سوى خدا بازگردید، توبه اى خالص از هر جهت».(134)
117
مرحوم امام خمینى (قدس سره) در کتاب مکاسب محرمه خود تعبیر دیگرى نسبت به مراحل شش گانه بالا دارد، مى گوید: دو مرحله اول حقیقت توبه است (پشیمانى از گناه و تصمیم بر ترک در آینده) و مراحل سوم و چهارم شرط پذیرش آن است (اداى حقوق الناس و حقوق الله) و مراحل پنجم و ششم شرط کمال مى باشد.(135)
قابل توجه این که بزرگانى که در راه سیر و سلوک حرکت مى کنند و دیگران را به این راه دعوت مى نمایند نخستین گام را توبه مى دانند، چرا که تا انسان از آثار گناهان پیشین پاک نشود نمى تواند در مسیرى که به قرب پروردگار مى انجامد گام بگذارد.
ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که شرایط توبه در اسلام آسان است، همان گونه که امام (علیه السلام) در این دعا به آن اشاره فرموده است و مشکلاتى که براى امت هاى سابق در مورد توبه بوده در اسلام نیست و حتى آنچه مسیحیان خرافى رایج کرده اند که گنهکار باید نزد کشیش برود و پرده از کار خود بردارد و در نزد او به گناه خویش اعتراف کند نیز در اسلام وجود ندارد. کافى است در یک محیط خلوت به درگاه خدا برود و از گناهان اظهار ندامت کند و نسبت به آینده نیز تصمیمات لازم را بگیرد. هرچند هیچ کس از کار او و از توبه او باخبر نشود.
سخن درباره توبه بسیار است، ان شاءالله باز هم دراین مورد در شرح دعاى سى و یکم بحث خواهیم کرد.
این سخن را با روایت پرمعنایى از امام باقر (علیه السلام) پایان مى دهیم:
یکى از یاران خاص امام باقر (علیه السلام) به نام ابوعبیده حذاء مى گوید: از آن حضرت چنین شنیدم: «اِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِی لَیْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِکَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَها؛
118
خوشحالى خداوند متعال از توبه بنده اش بیشتر است از خوشحالى کسى که مرکب و زاد و توشه خود را در شب تاریک در بیابان گم کرده، ناگهان آن را پیدا مى کند».(136)
این در واقع شرح چیزى است که در قرآن مجید آمده است: (اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)؛ «خداوند، هم توبه کنندگان را دوست دارد، و هم پاکان را».(137)
119
.
120