فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد دوم(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

2. امتحانات الهى

امام (علیه السلام) در این دعاى پربار خود اشاره به امتحان الهى کرده، مى فرماید: خدا ما را به امورى مأمور ساخته است تا اطاعت ما را بیازماید و از امورى نهى فرموده تا شکر ما را امتحان کند.
مى دانیم که امتحان در مورد انسان ها معمولاً براى کشف مجهولات است؛ مثلاً استاد نمى داند که شاگردش چه اندازه درس خوانده و چه اندازه شایستگى براى رفتن به کلاس هاى بالاتر دارد. از او امتحان مى گیرد تا حقیقت براى او مشخص شود.
آیا امتحانات الهى همین گونه است، با این که او عالم به تمام اسرار وخفیّات مى باشد وپیدا ونهان را مى داند؟ اگر چنین نیست پس چگونه است؟
پاسخ این سؤال را از سه طریق مى توان داد:
نخست این که پیش از وقوع امتحانات الهى، مدعیان لیاقت و ایمان و تقوا بسیارند؛ تا محک تجربه به میان نیاید و کوره امتحان داغ نشود، سره از ناسره و مغشوش از خالص شناخته نمى شود و به تعبیر روشن تر، اتمام حجّت نخواهد شد. این جاست که خداوند انسان ها را با انواع نعمت ها و مشکلات مى آزماید تا صفوف پاکان با ایمان از فاسدان آلوده جدا گردد و به هر کدام آنچه شایسته آن هاست داده شود. در آیه 25 سوره حدید مى خوانیم: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ اِنَّ اللَّهَ قَوِىٌّ عَزِیزٌ)؛ «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آن ها کتاب آسمانى و میزان شناسایىِ حق از باطل و قوانین عادلانه نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را آفریدیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا مشخص شود چه کسى خدا و پیامبرانش را یارى مى کند بى آن که او را ببیند؛ خداوند توانا و شکست ناپذیر است».
104
البته همان گونه که روشن است، منظور این نیست که خداوند به باطن اشخاص عالم شود بلکه منظور، تحقق علم الهى وظهور وبروز آن در افراد است.
و در آیه 94 سوره مائده نیز آمده است: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشَىْءٍ مِنَ الصَّیْدِ تَنالُهُ أَیْدِیْکُمْ وَ رِمَاحُکُمْ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخافُهُ بِالْغَیْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ)؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! خداوند شما را با شکارهایى که در حال احرام به شما نزدیک مى شوند، به طورى که دست ها و نیزه هایتان به آن ها مى رسد، مى آزماید؛ تا مشخص کند چه کسى با ایمان به غیب از خدا مى ترسد؛ و هرکس بعد از آن تجاوز کند، مجازات دردناکى خواهد داشت».
منظور از (مَنْ یَخافُهُ بِالْغَیْبِ) این است که آیا افراد به فرمانِ خداوندى که دیده نمى شود سر مى نهند و از مخالفت با او بیمناک اند یا نه؟
دوم این که بسیارى از صفات نیک وبد، در درون انسان ودر اعماق روح وجان او مخفى است، مانند ایمان و تقوا و عشق و ایثار و یا کبر و غرور و حسد و هوى پرستى. به یقین براى این صفات، قبل از ظهور و بروز در مقام عمل، نمى توان پاداش یا کیفر داد. هدف از امتحانات الهى این است که این صفات در مقام عمل ظهور و بروز پیدا کند تا راه براى پاداش و کیفر گشوده شود.
امیرمؤمنان على (علیه السلام) به روشنى در نهج البلاغه به این حقیقت اشاره کرده، مى فرماید: «أَنَّهُ یَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِیَ بِقِسْمِهِ، وَاِنْ کَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَکِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِی بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ؛ خدا مردم را با اموال و اولادشان آزمایش مى کند تا آن کس که از روزى اش خشمگین است از آن کس که شاکر و راضى است شناخته شود، هرچند خداى سبحان به مردم از خودشان آگاه تر است؛ ولى این براى آن است که کارهایى که موجب استحقاق ثواب و عقاب مى شود ظاهر گردد».(125)
105
سوم این که امتحانات الهى وسیله پرورش وتربیت انسان هاى آماده است، همان گونه که طلاى نا خالص را به کوره مى برند تا زیر فشار آتش خالص شود و یا فولاد را در کوره زیر فشار آتش مى گذارند تا آب دیده و مقاوم شود. انسان ها نیز چنین سرنوشتى دارند.
در داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام) این معنا کاملاً متجلى است. خداوند هنگامى که مى خواهد مقام والاى امامت را به ابراهیم (علیه السلام) بدهد، او را با امتحانات سختى مى پروراند، هنگامى که از هر نظر کامل شد آن مقام والا را به او عنایت مى کند. ازجمله درمورد آزمون فرزندش اسماعیل (علیه السلام) در قرآن کریم مى خوانیم: (اِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاَءُ الْمُبِینُ)؛ «به یقین این همان امتحان آشکار است».(126)
و بعد از این امتحانات آشکار وپنهان، مشمول آن عنایت خاص شد: (وَ اِذِ ابْتَلَى اِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ اِنِّى جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِمَاماً)؛ «ویاد کنید هنگامى را که پروردگار ابراهیم، او را با دستوراتى آزمود؛ واو به طور کامل از عهده آن ها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام وپیشواى مردم قرار دادم».(127)
قرآن مجید در داستان احد وحوادث تلخى که در آن واقع شد مى فرماید: این حوادث به خاطر آن بود که خداوند مؤمنان را خالص کند وکافران را محو ونابود سازد: (وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکَافِرِینَ).(128)
و در جایى دیگر درباره همین جنگ احد وحوادثى که در آن واقع شد مى فرماید: (وَ لِیَبْتَلِىَ اللَّهُ مَا فِى صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ مَا فِى قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ)؛ «هدف این بود که خداوند آنچه را در دل دارید بیازماید و دل هاى شما را خالص گرداند با این که خداوند به آنچه درون سینه هاست آگاه است».(129)
106

بخش هفتم

22. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا اِلاَّ مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاَّ بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلاَؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ اِحْسَانُهُ اِلَیْنَا وَجَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا.
23. فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنَا اِلاَّ وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا اِلاَّ یُسْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لاَ عُذْراً.
24. فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ، وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ اِلَیْهِ.

ترجمه
22. حمد و سپاس براى خداوندى است که ما را به توبه (از گناه) راهنمایى کرد؛ توبه اى که جز با فضل وکرم او از آن بهره مند نشده ایم و اگر از فضل او جز این نعمت نصیب ما نشده بود (همان) نعمت بزرگى بود که به ما بخشیده واحسان عظیمى بود که به ما ارزانى داشته و فضل وافرى که به ما عنایت فرموده است.
23. در حالى که سنت او درباره توبه کسانى که پیش از ما بودند این گونه نبوده است (بلکه بر آن ها سخت مى گرفت)؛ آرى خداوند آنچه را که ما توان آن را نداشته ایم از دوش ما برداشته و ما را جز به مقدارى که توان داریم مکلف نفرموده ومشکلات را از ما برگرفته و جز راه آسان براى ما قرار نداده است و (با این کار) هیچ حجّت و عذرى (در ترک توبه) براى احدى از ما باقى نگذاشته است.
24. با این حال، آن کس از ما که برخلاف دستورات او عمل کند سرانجام
107
شقاوتمند خواهد شد و سعادتمند از ما کسى خواهد بود که اشتیاق به طاعت او دارد.

شرح و تفسیر