سه موهبت عظیم الهى
امام (علیه السلام) در این بخش از دعا خداوند را به خاطر سه موهبت بزرگ و عظیم از مواهب الهى حمد وسپاس مى گوید.
در بیان نعمت اول و دوم عرضه مى دارد: «حمد و سپاس، خداوندى راست که براى ما خُلق و خوى نیکو را برگزید و از روزى هاى پاک به ما ارزانى داشت»؛ (وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخُلُقِ، وَ أَجْرَى عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ).
جمله اول نشان مى دهد که انسان برحسب فطرت، خواهان اخلاق خوب است، عدالت و صداقت و امانت و وفا و محبت را دوست دارد و از رذایل اخلاقى، همچون حسد و تکبر و خیانت متنفر است.
77
تعبیر حدیث معروف نبوى: «اِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلاَقِ؛ من مبعوث شدم تا فضایل اخلاقى را تکمیل کنم»(75) نشان مى دهد که فضایل اخلاقى در فطرت آدمى وجود دارد و انبیا براى تکمیل و تکامل آن آمدند.
«وَیُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ ... وَیُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول؛ پیامبران براى این مبعوث شدند که نعمت هاى فراموش شده (ازجمله فضایل اخلاقى فطرى) را به یاد انسان بیاورند... و گنجینه هاى عقل ها را استخراج کنند (که بخشى از این گنجینه ها همان درک حسن و قبح و فضایل و رذایل و تمایل به فضایل و بیزارى از رذایل است)».(76)
بنابراین رذایل اخلاقى براثر انحرافات، تبلیغات سوء، محیط هاى آلوده و جاذبه هاى هوى پرستى به وجود مى آید. درست همانند آب باران که از آسمان به صورت زلال نازل مى شود، اما هنگامى که بر زمین هاى آلوده مى ریزد آلوده مى گردد.
اصولاً تعبیر به توبه وانابه در آیات وروایات که به معناى بازگشت است نشان مى دهد که فطرت نخستین انسان پاک است، هنگامى که براثر گناه از آن دور مى شود با استغفار سعى مى کند به فطرت نخستین بازگردد.
تعبیر قرآن مجید درباره آفرینش انسان نیز که بعد از خلقت جسم او مى فرماید: (فَاِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِى)؛ «هنگامى که خلقت جسم انسان را کامل کردم واز روح شریفى در آن دمیدم»(77) نشان مى دهد که فطرت انسان از رذایل اخلاقى پاک است.
در تعدادى از نسخ صحیفه سجادیه وشروح بر آن، به جاى «خُلق» واژه «خَلق»
78
آمده که اشاره به نیکویى خلقت انسان از نظر ظاهر و باطن است؛ انسان راست قامت است، نه مانند حیواناتى که با دست و پا راه مى روند و نه مانند خزندگانى که روى زمین مى خزند، و از نظر فهم و شعور نیز بر همه حیوانات برترى دارد. قرآن مجید مى گوید: (وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ)؛ «و شما را در عالم جنین صورتگرى کرد، و تصویرتان را نیکو آفرید».(78)
و نیز مى فرماید: (لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ فِى أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ)؛ «به یقین ما انسان را در بهترین شکل ونظام آفریدیم».(79)
البته این حسن صورت و خلقت نیز از نعمت هاى بزرگ الهى است که باید خدا را به خاطر آن شکرگزارى کرد وحمد و سپاس گفت.
این احتمال نیز بعید به نظر نمى رسد که حسن خلقت، شامل ظاهر و باطن و خلق و خوى انسان نیز بشود. بنابراین زیبایى هاى خلقت انسان زیبایى هاى خُلق و خوى او را نیز فرامى گیرد.
و نیز خداوند برحسب طبیعت انسانى، غذاهاى پاکیزه را نصیب او کرده و او را از خبائث بازداشته است: (وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ)؛ «پیامبرى که غذاى هاى پاکیزه را براى آن ها حلال وخبائث وغذاهاى آلوده را (همچون شراب و گوشت مردار و حیوانات درنده و امثال آن ها را) بر آنان تحریم کرده است».(80)
در واقع امام (علیه السلام) حمد و ستایش خود را بر متنعّم شدن به طیبات رزق از آیات قرآن مجید، از جمله آیه زیر الهام گرفته است: (وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً)؛ «ما فرزندان
79
آدم را گرامى داشتیم؛ و آن ها را در صحرا و دریا، بر مرکب هاى راهوار سوار کردیم؛ و از نعمت هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آن ها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم».(81)
و در جایى دیگر پیامبران خود را مخاطب ساخته، مى فرماید: (یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً اِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ)؛ «اى پیامبران! از غذاهاى پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام مى دهید دانا هستم».(82)
منظور از طیبات رزق چیست؟
با مراجعه به قرآن مجید روشن مى شود که «طیّب» و «طیّبات» معناى وسیعى دارد که هرچیز پاکیزه، مفید و قابل استفاده را شامل مى شود. به عنوان مثال:
1. غذاهاى پاکیزه، همان گونه که در آیه بالا(83) آمده است.
2. مسکن هاى خوب: (وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْنٍ).(84)
3. درخت بارور: (کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ).(85)
4. سخنان نیکو: (وَ هُدُوا اِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ).(86)
5. زنان و مردان صالح و پاک دامن: (الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ).(87)
6. حیات پربرکت: (فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً).(88)
80
7. غذاى حلال: (وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلاَلاً طَیِّباً).(89)
8. خاک پاکیزه: (فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً).(90)
9. سرزمین حاصلخیز: (وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِاِذْنِ رَبِّهِ).(91)
10. بادهاى موافق که به سوى مقصد مى وزد و کشتى ها را به مقصودشان مى رساند: (وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیْحٍ طَیِّبَةٍ).(92)
11. فرزندان صالح: (ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً).(93)
12. شهر آباد وامن وامان: (بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ).(94)
بى شک همه این ها معناى جامعى دارند که هرچیز خوب و مفید و پاکیزه را شامل مى شوند و به اصطلاح، مشترک معنوى است نه مشترک لفظى.
بنابراین، آنچه امام (علیه السلام) از خداوند در این دعا تقاضا کرده مى تواند شامل همه این امور باشد.
توجه به این نکته نیز لازم است که نقطه مقابل طیّب، «خبیث» است و طیّب تمام روزى هاى پاکیزه مادى و معنوى را شامل مى شود. اضافه بر این، امورى هست که اسلام آن ها را جزء خبائث شمرده، در حالى که از نظر عرفى ممکن است آن را خبیث ندانیم. مثلاً در روایات، شراب «ام الخبائث؛ مادر پلیدى ها»، شمرده شده(95) در حالى که ممکن است گروه هاى زیادى باشند که آن را جزء خبائث نشمرند.
81
ممکن است گفته شود: با مطالعات گسترده اى که دانشمندان کرده اند ثابت شده است که مشروبات الکلى داراى مفاسد زیادى است، بنابراین آن هم مى تواند خبیث عرفى باشد.
ولى حیواناتى که مثلاً بدون نام خدا ذبح شده اند یا هنگام ذبح رو به قبله نبوده یا به دست مسلمان ذبح نشده اند، همه از نظر شرع مقدس جزء خبائث است و خوردن آن ممنوع مى باشد، در حالى که ممکن است عرف عام به این حقیقت نرسیده باشد، ولى خالق حکیم و عالم جهان هستى که از همه چیز آگاه است آن را جزء خبائث شمرده است.
و در سومین موهبت عرضه مى دارد: «حمد و سپاس براى خداوندى که براى ما این فضیلت را قرار داد که از تمام خلق برتریم وتمام مخلوقات او به قدرتش فرمان بردار ما هستند و به عزتش به سوى اطاعت ما حرکت مى کنند»؛ (وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکَةِ(96) عَلَى جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَة اِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ).
همان گونه که قرآن مجید مى فرماید: (وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً)؛ «ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم؛ وآن ها را در صحرا و دریا، بر مرکب هاى راهوار سوار کردیم؛ واز نعمت هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آن ها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم».(97)
82
و نیز آیاتى در قرآن مجید نشان مى دهد که همه موجودات به فرمان الهى مسخّر فرمان انسان اند و این نعمت بزرگى است که امام (علیه السلام) خدا را به خاطر آن حمد و سپاس مى گوید.
آیات تسخیر
امام (علیه السلام) در این حمد وسپاس خود، به درگاه خداوند، یکى از مسائلى را که درخور حمد و سپاس دانسته، تسلط انسان بر همه موجودات به فرمان خدا براى انسان ها مى داند.
این سخن در واقع برگرفته از آیات تسخیر در قرآن مجید است که گاه به صورت عام آمده و گاه به صورت خاص به تک تک موجودات زمین و آسمان اشاره کرده و آن ها را مسخر فرمان انسان مى شمارد:
در سوره ابراهیم روى شش چیز تکیه شده است:
کشتى ها (وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِىَ فِى الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ)؛(98)
نهرها (وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ)؛(99)
خورشید و ماه (وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ)؛(100)
شب و روز (وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ)؛(101)
دریاها (وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیّاً)؛(102)
چهارپایان (کَذَلِکَ سَخَّرْنَاهَا لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)؛(103)
83
و گاه به زمین وتمام موجودات روى آن اشاره کرده، مى فرماید: (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِى الْأَرْضِ).(104)
و بالاخره همه موجودات زمین و آسمان؛ همان گونه که سوره جاثیه مى فرماید: (وَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِى السَّمَاواتِ وَ مَا فِى الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ)؛ «او آنچه در آسمان ها وآنچه در زمین است، همه را از جانب خویش مسخّر شما ساخته است».(105)
اکنون ببینیم منظور از تسخیر چیست؟
در بعضى از آیات فوق تصریح شده است که منظور، استفاده از منافع آن است، همان گونه که درباره دریاها آمده است؛ مى فرماید: خداوند دریا را مسخر شما کرد تا از گوشت هاى تازه در آن بهره مند شوید وزینت آلات (مانند مروارید) از آن استخراج کنید: (وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیّاً وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)؛ «او کسى است که دریا را مسخّر شما ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید؛ وزیورى که آن را بر خود مى پوشانید، همچون مروارید، از آن استخراج کنید؛ وکشتى ها را مى بینى که سینه دریا را مى شکافند تا شما به تجارت بپردازید واز فضل خدا بهره گیرید؛ شاید شکر او را به جاى آورید».(106) بنابراین، تسخیر، به همان معناى بهره مندى است.
تسخیر نهرها، هم به معناى استفاده از آب آن براى شرب و زراعت است و هم کشتى رانى بر صفحه آن ها و هم بهره مند شدن از ماهیان آن ها.
در مورد چهارپایان و قربانى، تسخیر به معناى استفاده کردن از گوشت
84
آن هاست و در بعضى دیگر از آیات قرآن اشاره به بهره گیرى از آن ها براى سوارى و یا حمل بارها شده است، مى فرماید: (لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ اِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنینَ)؛ «تا بر پشت آن ها به خوبى قرار گیرید؛ سپس هنگامى که بر آن ها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: پاک و منزّه است کسى که این را مسخّر ما ساخت، وگرنه ما توانایى تسخیر آن را نداشتیم».(107)
در مورد شب و روز، بهره مند شدن از نورانیت روز براى فعالیت هاى مختلف زندگى و بهره مندى از تاریکى شب براى آرامش و استراحت است.
تسخیر آفتاب و ماه به معناى استفاده کردن از منافع مختلف آن هاست، از جمله نورافشانى، تربیت موجودات به وسیله آفتاب، پیدا کردن راه ها در تاریکى شب به وسیله نور ماه و همچنین بهره گیرى از آن دو براى نگه داشتن تاریخ زندگى وآنچه مربوط به زندگى است: (هُوَ الَّذِى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ)؛ «او کسى است که خورشید را روشنایى بخش، و ماه را نورافشان قرار داد؛ و براى آن منزلگاه هایى مقدّر کرد، تا عدد سال ها و حساب زمان را بدانید».(108)
منظور از تسخیر کشتى ها، بهره گیرى از آن ها براى مسافرت انسان ها و حمل بارهاست، چرا که جا به جایى انسان ها و بارها به وسیله کشتى ها بسیار گسترده تر از وسایل دیگر است.
و اما در مورد ستارگان که در آیه شریفه سوره نحل آمده است: (وَ النُّجُومُ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ)؛ «ستاره ها به فرمان خدا مسخر شماست»،(109) اشاره به همان چیزى
85
است که در آیه 97 سوره انعام آمده است: (وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ)؛ «او کسى است که ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاریکى هاى خشکى و دریا، به وسیله آن ها راه یابید!».
در آن زمان که هنوز قطب نما اختراع نشده بود، بهترین راه براى پیدا کردن جاده ها در صحرا و دریا ستارگان ثابت آسمان بودند و کسانى که به جایگاه این ستارگان آشنا بودند به خوبى راه را پیدا مى کردند که به سوى مشرق مى خواهند بروند یا مغرب یا شمال یا جنوب و اکنون که قطب نماها در دریا و صحرا راه را نشان مى دهند باز هم استفاده از موقعیت ستارگان براى اطمینان خاطر، جاى تردید ندارد.
86