مواقف الاشهاد کجاست؟
«مواقف» جمع «موقف» به معناى محل توقف است و «اشهاد» جمع «شاهد» یا «شهید» است.
بنابراین، مواقف الاشهاد اشاره به جایگاهى است که گواهان در روز قیامت در آن جا مى ایستند و بر اعمال افراد و امت ها شهادت مى دهند.
72
به هر حال، مواقف اشهاد جاى بسیار حساس و خطرناکى است، و چه بسا مایه رسوایى گروهى و افتخار گروه دیگرى شود.
در قرآن نیز اشاره به قیام اشهاد در آیه 51 سوره مؤمن شده است: (اِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ)؛ «ما رسولان خود و مؤمنان را در زندگى دنیا و در روزى که گواهان، قیام (براى گواهى) مى کنند، یارى مى دهیم». مفسران براى واژه اشهاد تفسیرهاى مختلفى دارند که مى تواند همه در مضمون آیه شریفه فوق جمع باشد، از جمله:
1. منظور، فرشتگان مراقب اعمال هستند.
2. منظور، پیامبران اند که گواهان امت ها هستند.
3. منظور، فرشتگان و پیامبران و مؤمنان اند که گواهان همه انسان ها مى باشند.
این احتمال نیز داده شده که منظور، اعضاى پیکر انسان است که هر کدام بعد از دیگرى به اعمال انسان گواهى مى دهد.
در نهایت نیز ممکن است اشهاد، مجموعه آنچه را که گفته شده دربر گیرد.
در ضمن باید توجه داشت که مواقف جمع موقف است و نشان مى دهد که جایگاه هاى مختلفى براى شهادت شاهدان در قیامت وجود دارد و احتمالاً هر گروهى از این شاهدان در یکى از این مواقف شهادت مى دهند.
تنها سؤالى که در این جا باقى مى ماند این است که زندگى برزخى چگونه است؟ آیا بقاء روح است در عالم ارواح یا به صورت دیگرى است؟
از بعضى از روایات اسلامى که مرحوم کلینى در کافى آورده است استفاده مى شود که ارواح، بعد از جدا شدن از این بدن مادى عنصرى در قالب لطیفى که قالب مثالى نام دارد، یعنى دقیقاً شبیه این قالب جسمانى است هرچند جسم مادى عنصرى نیست، بلکه جسم لطیف مثالى است، قرار مى گیرند و بنابراین نعمت ها و لذات آن ها و همچنین عذاب ها و کیفرهایشان متناسب با همان جسم مثالى است، نه متناسب با جسم مادى عنصرى.
73
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که راوى مى گوید: نزد آن حضرت بودم، فرمود: مردم درباره ارواح مؤمنین چه مى گویند؟ عرض کردم: مى گویند : در سینه پرندگان سبزى در قندیل هایى تحت عرش قرار مى گیرند. امام (علیه السلام) فرمود : «سُبْحَانَ اللهِ، الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَى اللهِ مِنْ أَنْ یَجْعَلَ رُوحَهُ فِی حَوْصَلَةِ طَیْرٍ ... فَاِذَا قَبَضَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ فِی قَالَبٍ کَقَالَبِهِ فِی الدُّنْیَا؛ خداوند منزه از این گفتار است. مؤمن نزد خداوند گرامى تر از آن است که روحش را در سینه پرنده اى محبوس کند... هنگامى که خداوند متعال روح او را قبض مى کند، آن را در قالبى مانند قالب این دنیا قرار مى دهد».(71)
در حدیث دیگرى مى خوانیم که ابوبصیر مى گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) سخن از ارواح مؤمنین مى گفتیم که آن ها پرندگان سبزى هستند که در بهشت گردش مى کنند و سرانجام به قندیل هایى زیر عرش منتقل مى شوند. امام (علیه السلام) فرمود: «لاَاِذَنْ مَا هِیَ فِی حَوَاصِلِ طَیْرٍ؛ چنین نیست. آن ها در سینه پرنده اى نیستند. راوى مى گوید: عرض کردم: آن ها کجا هستند؟ امام (علیه السلام) فرمود: فِی رَوْضَةٍ کَهَیْئَةِ الْأَجْسَادِ فِی الْجَنَّةِ؛ در قالبى مانند این جسم مادى قرار دارند و در بهشت اند (البته بهشت برزخى نه بهشت قیامت).(72) و این که در روایات دیده مى شود که ارواح بعد از جدا شدن از بدن، گاه به سراغ قبرشان مى آیند یا به سراغ بستگانشان وبه آن ها سر مى زنند، دلیل بر این است که منظور روح مجرد نیست، زیرا زمان و مکانى ندارد، بلکه روحى است که در قالب مثالى قرار گرفته که مى تواند داراى زمان یا مکان باشد.
این سخن را با حدیثى از امام کاظم (علیه السلام) که نشان مى دهد ارواح مؤمنان گاهى
74
به سراغ خانواده هاى خود مى آیند و از وضع حال آن ها باخبر مى شوند پایان مى دهیم: اسحاق بن عمار مى گوید: از امام کاظم (علیه السلام) سؤال کردم: آیا میت به دیدار خانواده خود مى آید؟ فرمود: آرى! عرض کردم: چه زمانى؟ فرمود: گاهى جمعه ها و گاه یک بار در ماه و یا سال؛ به اندازه منزلتى که در پیشگاه خدا دارد (به او اجازه دیدار داده مى شود). عرض کردم: به چه صورتى به سراغ آن ها مى آید؟ فرمود: به صورت پرنده لطیفى که روى دیوارهاى آن ها مى نشیند و بر آن ها اشراف دارد. هرگاه آن ها را در حالت خوبى ببیند خوشحال مى شود و اگر در حالت بد و نیازمندى ببیند محزون و غمگین مى شود (منظور خوب و بد از جهت اطاعت و معصیت است)؛ (سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَیِّتِ یَزُورُ أَهْلَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَقُلْتُ: فِی کَمْ یَزُورُ؟ قَالَ: فِی الْجُمْعَةِ وَ فِی الشَّهْرِ وَ فِی السَّنَةِ عَلَى قَدْرِ مَنْزِلَتِهِ. فَقُلْتُ: فِی أَیِّ صُورَةٍ یَأْتِیهِمْ؟ قَالَ: فِی صُورَةِ طَائِرٍ لَطِیفٍ یَسْقُطُ عَلَى جُدُرِهِمْ وَ یُشْرِفُ عَلَیْهِمْ فَاِنْ رَآهُمْ بِخَیْرٍ فَرِحَ وَاِنْ رَآهُمْ بِشَرٍّ وَ حَاجَةٍ حَزِنَ وَ اغْتَمَّ).(73)
علیین کجاست؟
امام (علیه السلام) در عبارات فوق، حمدى را به پیشگاه خداوند عرضه مى دارد که ما را به اعلى علیین، یعنى برترین مقام بالا و والا برساند.
«علیین» جمع «علىّ» (بر وزن ملىّ) در اصل از ماده «علو» به معناى بلندى گرفته شده و معمولاً اشاره به مکان هاى بلند ومرتفع است.
این واژه در قرآن مجید تنها دو بار در سوره مطففین آمده که هر دو اشاره به یک موضوع است؛ آن جا که مى فرماید: (کَلاَّ اِنَّ کِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِى عِلِّیِّینَ وَ مَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُّونَ کِتَابٌ مَرْقُومٌ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ)؛ «چنین نیست که آن ها مى پندارند، به یقین
75
کتاب نیکان در علیین است و تو نمى دانى که علیین چیست، کتابى است نوشته شده که مقربان درگاه خداوند ناظر و شاهد و گواه بر آن اند».(74)
مفسران براى علیین تفسیرهاى مختلفى ذکر کرده اند، ولى از همه مناسب تر این است که علیین به منزله دیوان کل و دفتر کلّى است که همه اعمال نیکان در آن ثبت است و این دیوان کل بسیار والامقام و در مقام قرب پروردگار است.
قابل توجه این که امام (علیه السلام) تعبیر به اعلى علیین مى کند، یعنى بالاترین نقطه علیین و مفهوم این سخن این است که آن دیوان کل داراى مراتبى است؛ بخشى از آن برتر از بخش دیگر است و امام (علیه السلام) تقاضا مى کند حمد او به درگاه پروردگار در آن بخش والاى علیین قرار گیرد.
در ضمن باید توجه داشت که «علیین»، جمع مذکر «عاقل» است که به معناى اشخاص والامقام یا کتاب ها و نامه هاى والاقدر مى باشد و هرگاه علیین را به آن دیوان کل تفسیر کنیم، مفهومش این است که آن دیوان کل نیز مرکب از بخش هاى مختلفى است که همه والاست، هرچند بعضى از بعضى والاتر است (دقت کنید).
76
بخش چهارم
17. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخُلُقِ، وَ أَجْرَى عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ.
18. وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکَةِ عَلَى جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ اِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ.
ترجمه
17. حمد و سپاس، خداوندى راست که براى ما خُلق و خوى نیکو را برگزید و از روزى هاى پاک به ما ارزانى داشت.
18. و براى ما این فضیلت را قرار داد که از تمام خلق برتریم و تمام مخلوقات او به قدرتش فرمان بردار ما هستند و به عزتش به سوى اطاعت ما حرکت مى کنند.