دعاى اوّل
وَکَانَ مِن دُعَائِهِ (علیه السلام)
اِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِیدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ، فَقَالَ:
از دعاهاى امام (علیه السلام) است
آن حضرت هنگامى که شروع به دعا مى کرد نخست به حمد و ثناى الهى مى پرداخت و مى فرمود:
دعا در یک نگاه
امام (علیه السلام) در این دعا نخست به حمد و ثناى الهى پرداخته و بخشى از صفات او را شرح مى دهد. آنگاه به آفرینش موجودات و انسان اشاره کرده و نعمت هایش را بر این انسان یکى بعد از دیگرى برمى شمرد و هر کدام را با حمد و ثناى الهى همراه مى سازد، به گونه اى که حدود بیست بار خدا را براى این نعمت هاى مختلف حمد و ثنا مى گوید و انسان را با نعمت هاى الهى که یکى از آن ها همین توفیق شکر نعمت هاى اوست آشنا مى سازد.
15
.
16
بخش اول
1- الْحَمْدُ لِلهِ الْأَوَّلِ بِلاَ أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ، وَ الْأخِرِ بِلاَ آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ.
2- الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ.
3- ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً.
4- ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ اِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ، لاَ یَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ اِلَیْهِ، وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً اِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ.
5- وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لاَ یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لاَ یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ.
6- ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاةِ أَجَلاً مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، یَتَخَطَّى اِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ، وَ یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ.
7- حَتَّى اِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ اِلَى مَا نَدَبَهُ اِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى عَدْلاً مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاَهَرَتْ آلاَؤُهُ، لاَ یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ.
ترجمه
1. حمد وستایش مخصوص خداوندى است که در آغاز بود، بى آن که آغازى قبل از او باشد ودر آخر خواهد بود، بى آن که آخرى بعد از او باشد.
2. او کسى است که چشم هاى بینایان از دیدن او ناتوان است وافکار واوهام وصف کنندگان از توصیف او عاجز.
3. خداوند با قدرتش مخلوقات را آفرید بى آن که این آفرینش سابقه اى داشته باشد وبا مشیت خود به اختراع آن ها پرداخت.
17
4. آنگاه آن ها را در مسیر اراده نافذ خود به حرکت درآورد و در طریق محبت خویش برانگیخت، به گونه اى که نه توان تأخیر از آنچه آن ها را مقدم داشته، دارند و نه توان پیشى گرفتن بر آنچه آن ها را مؤخر داشته است.
5. خداوند براى هر نوعى از مخلوقات خود قوت و روزى معلوم ومعینى از رزق خود قرار داد که نه کسى مى تواند چیزى از مقدار آن بکاهد و نه چیزى بر کمبود آن بیفزاید.
6. سپس براى انسان در زندگى وحیات او سرآمد معینى قرار داده و مدت محدودى معین فرموده که با گام هاى خود در ایام عمرش به سوى آن حرکت مى کند وبا سال هاى زندگانى اش آن را مى پیماید.
7. این وضع همچنان ادامه پیدا مى کند تا انسان به پایان کار خود برسد وحساب عمر خود را به طور کامل دریافت دارد. آنگاه خداوند او را قبض روح مى کند و به سوى چیزى که براى او فراهم ساخته، از ثواب و پاداش فراوان یا کیفر مخوف مى برد، «تا کسانى را که اعمال بد انجام داده اند به خاطر آن کیفر دهد و کسانى را که اعمال خوب انجام داده اند پاداش نیکو عطا فرماید». تمام این امور مطابق برنامه عادلانه اى است از سوى او؛ همان خداوندى که اسماء او مقدس است و نعمت هاى او پى درپى مى آید و آشکار است، «کسى او را از اعمالش سؤال نمى کند، ولى دیگران در مقابل کارهایشان مسئول اند».