فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد اول(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

3. تمرکز بر دیدن

به عقیده دون خوان تنها به وسیله دیدن است که اهل معرفت گوهر اشیاى جهان را درمى یابند.
کاستاندا در توضیح این بخش مى گوید: با دیدن مى توان دریافت که انسان، مانند یک تخم مرغ نورانى است؛ بدین گونه که هر آدمى با همه چیز در تماس است و این به وسیله رشته هاى نورى است که از او متصاعد مى شود، رشته هایى مانند تار عنکبوت که او را به محیط پیوند مى دهد. در این حال شاه و گدا با هم فرقى ندارند.
(367)
او همچنین مى گوید که ما انسان ها تحت تأثیر فکرمان هستیم و چیزى را مى بینیم که فکرمان به ما مى گوید ولى از طریق تمرکز بر دیدن این امر تغییر مى کند. بنابراین، درک انسان از جهان، ساخته و پرداخته ذهن اوست و چیز مستقلى نیست.

7. عرفان کاذب تصوف

عرفان کاذب تصوف

سزاوار است این بحث را با گفتار فشرده و شفافى درباره تصوف پایان دهیم. گرچه عرفان تصوف جزء عرفان هاى نوظهور نیست ولى عرفان کاذبى است که اصول ثابتى دارد اما در هر عصر و زمان به لباس تازه اى درمى آید.
تاریخ تصوف به قبل از اسلام بازمى گردد. تاریخ نشان مى دهد که این گرایش عرفانى کاذب قبل از اسلام در یونان و هند و کشورهاى مختلف اروپا و آسیا وجود داشته است. گروهى طریقه کلبیون یونان قدیم را یک نوع روش صوفیانه مى دانند. گرایش مرتاضان هندى و رهبانان مسیحى نیز آب و رنگ تصوف دارد.
قابل توجه این که در قرن اول اسلام اثرى از گرایش هاى صوفى گرى در محیط اسلامى دیده نمى شود ولى در قرن دوم که اسلام گسترش فراوانى پیدا کرد و تمدن هاى بیگانه ازطریق ترجمه به محیط هاى اسلامى راه یافت گروهى از مترجمین، در انتقال تصوف به محیط هاى اسلامى تأثیر بسیار داشتند.
به تدریج این موضوع رنگ سیاسى پیدا کرد و در آغاز قرن سوم که بنى عباس اصرار بر نشر علوم دیگران و ترجمه آن ها به زبان عربى داشتند، بازار مذاهب و فرق گوناگون رونق گرفت. ازجمله مسلک تصوف به تدریج میان مسلمین پیدا شد و این پراکندگى مذاهب به خلفا و دار و دسته هاى آن ها امکان مى داد که از اختلاف و درگیرى مذاهب با هم استفاده کنند و خود را در حاشیه امن و امانى قرار دهند.
(368)
معروف است که ابوهاشم کوفى نخستین کسى بود که بذر تصوف را در سرزمین اسلامى پاشید. در روایتى مى خوانیم: هو الذى ابتدع مذهبا یقال له التصوف و جعله مقرّا لعقیدته.
ازجمله شواهدى که نشان مى دهد این عرفان انحرافى در قرن دوم میان مسلمین ظهور کرد این است که احادیث ذم صوفیه غالباً از امام صادق (علیه السلام) و امامان بعد از آن بزرگوار وارد شده که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بخش عمده اى از آن را جمع آورى کرده است. (458)
البته تعبیر صوفى در کلمات بعضى از کسانى که در قرن اول مى زیستند آمده اما به نظر مى رسد که همان معنى لغوى آن (شخص پشمینه پوش) منظور بوده است.
به هر حال واژه «صوفى» از همان ماده «صوف» به معناى پشم گرفته شده زیرا گروهى از آن ها به عنوان زهد و بى اعتنایى به دنیا لباس هاى خشن پشمینه اى مى پوشیدند. سپس صوفیان، از پیش خود تفسیر دیگرى براى آن ذکر کردند و گفتند: صاد، از صدق و صبر و صفا گرفته شده، و واو، از ودّ و ورد و وفا، وفاء، از فقر و فرد و فناء مى باشد.
این نکته نیز حائز اهمیت است که تصوف بیشتر در میان اهل سنت نفوذ کرد به همین دلیل مشایخ معروف صوفیه مانند بایزید، جنید بغدادى و شیخ عطار و مانند آن ها همه از میان اهل سنت برخاستند و حتى مشایخ فرق صوفیه موجود در شیعه نیز غالباً به مشایخ اهل سنت منتهى مى شوند.