فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد اول(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

مطلع

در اواسط دهه هفتاد شمسى هنگامى که شخص ناشناسى مدعى فرادرمانى شد کمتر کسى به او توجه نشان داد و همین امر موجب شد که او کمى بعد، مدعى راه اندازى نوعى عرفان شود که این روزها با نام عرفان حلقه یا شعور کیهانى از آن تعبیر مى شود.
مؤسس این فرقه شخصى به نام محمدعلى طاهرى است که بهره اى از اطلاعات دینى ندارد و با کمک چند خانم که برخى از آن ها اطلاعات عرفانى و قرآنى داشته اند توانست این فرقه را گسترش دهد.
فعالیت وى، از سال هشتاد و سه آغاز شد و بعدها تلاش کرد در پوشش یک موسسه فرهنگى فعالیت خود را ادامه دهد و در سال هشتاد و پنج توانست مجوز یک سازمان مردم نهاد را کسب کند ولى به دلیل تخلفات گسترده، مجوز وى تمدید نشد و تاکنون بدون هیچ گونه مجوزى در قالب یک فرقه انحرافى در حال تبلیغ و جذب نیروست.
(342)
با این که مجوز آموزشى براى او صادر نشده بود، کلاس هاى متعددى را در تهران و چند شهر کشور دایر کرد که به اصطلاح، عرفان حلقه در آن تدریس مى شد و در بعضى از این کلاس ها تا سیصد هزار تومان براى شش دوره کوتاه مدت آموزشى دریافت مى کرد و از این طریق ثروت نامشروع هنگفتى به دست آورد.
درباره سوابق وى آنچه محرز است عضویت در گروه کمونیستى «چریک فدائیان خلق»است.گرچه دررتبه گردانندگان نبودولى مدتى درآن فعالیت مى کرد.
طاهرى تحصیلات مشخصى ندارد هرچند مریدانش وى را مهندس خطاب مى کنند. با آن که بعضى بر این باورند که او موفق به گذراندن دوره دیپلم هم نشده است و این در حالى است که مدعى تحصیل در دانشگاهى در ترکیه شده است و مى گوید: در حین تحصیل، به دلیل فعالیت هاى انقلابى از دانشگاه اخراج شده و به کشور بازگشته است.
او در هیچ حوزه دینى و اسلامى تحصیل نکرده و ارتباط رسمى و جدى با نهادهاى حوزوى و دینى نداشته است اما زیرکى خاصى دارد که مى تواند خود را به عنوان یک دانشمند و عارف در نظر ساده لوحان جا بزند.

پایه های عرفان حلقه و شعور کیهانی

1. عرفان حلقه اساس کار خود را بر اتصال با شعور کیهانى مى داند و از حلقه هاى رحمانیت عام به شبکه شعور کیهانى و هوشمندى الهى و حلقه هاى وحدت نیز تعبیر مى کند.
بنیان گذار آن با این تعبیرات مبهم و متشابه چنین القاء مى کند که به حقایق تازه اى دست یافته و مى تواند افراد را در جهات مختلف ارتقا دهد.
طبق گفته او، شبکه شعور کیهانى مجموعه اى از هوش و خرد و یا شعور حاکم
(344)
بر جهان هستى است که به آن آگاهى نیز گفته مى شود و یکى از سه عنصر موجود در این عالم است. این سه عنصر عبارت است از ماده، انرژى و آگاهى.
2. او در تعریف اتصال با شعور کیهانى مى گوید: اتصال، برقرارى نوعى ارتباط است که ابزار دقیقى ندارد چون در دنیاى بى ابزارى است (به این تعبیرات مبهم و نامفهوم توجه کنید).
براى اتصال با شعور کیهانى دو راه فردى و جمعى را مطرح مى کند و براى وارد شدن به حلقه ها وجود سه چیز را کافى مى داند: نخست، اتصال گیرنده است که تمایل دارد به شبکه شعور کیهانى متصل شود، دوم، اتصال دهنده است که به اصطلاح، استادان آن ها هستند و سوم، شبکه شعور کیهانى است. او خدا را عضو چهارم مى شمرد و گویا بحث از خداوند به عنوان عضو چهارم، تنها براى جلب نظرخداباوران است و الّاتأثیرى درتشکیل حلقه و درنتیجه درمان گرى ندارد.
3. او معتقد است که اعتقادات افراد به دو بخش زیربنایى و روبنایى تقسیم مى شود؛ بخش زیربنایى، اشتراک فکرى همه انسان هاست و بخش روبنایى شامل دستورالعمل هاى ادیان و مذاهب مى شود. بنابراین مذاهب از نظر آن ها اهمیت چندانى ندارند، زیرا در عرفان کیهانى، زیربناى فکرى انسان مورد بررسى اصلى قرار گرفته و با بخش روبناى فکرى که شامل اعتقادات و مراسم مذهبى است مداخله اى ندارد.
4. آن ها براى جلب پیروان بیشتر از همه ادیان و مذاهب مى گویند: عرفان حلقه، انسان شمول است و همه انسان ها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین و مذهب و عقاید شخصى مى توانند جنبه هاى نظرى آن را پذیرفته و جنبه هاى عملى آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند. این سخن و اعتقاد آنان نشان مى دهد که شباهتى به عقاید بعضى از صوفیه دارند که قائل به صلح کل و حقانیت تمام مذاهب مى باشند که امروزه از آن ها تعبیر به پلورالیزم دینى مى کنند.
(344)

توحید در عرفان حلقه

همان گونه که قبلاً هم اشاره شد آن ها دین را یک امر ظاهرى، روبنایى و کم اهمیت تلقى مى کنند و مى گویند: مسلمان و مسیحى و یهودى و پیروان هر آیین و مذهبى، حتى کافر، مى توانند به شعور کیهانى متصل شوند و کسانى که وحدت الهى را قبول دارند و به آشتى با خود و همه جهان هستى دعوت مى کنند موحد نامیده مى شوند و این درواقع یک توحید انسانى است نه یک توحید الهى. بنابراین همه را به بى اعتنایى به برنامه هاى شریعت و شکستن خطوط قرمزها سوق داده و نام آن را توحید مى نهند.