مکاشفه به معنای خواب و رؤیا
یکى از شاخه هاى مکاشفه، رؤیاهاى صادقه است که حقایقى را درباره حال یا آینده براى انسان روشن مى سازد و سالکان الى الله گاه در پرتو همین گونه مکاشفات، مسیر خود را پیدا مى کنند ولى خطرات این نوع مکاشفه نیز کم نیست، زیرا گاهى این رؤیاها جنبه شیطانى دارد و هواى نفس انسان یا ابلیس مى خواهد او را بفریبد و از مسیر حق خارج سازد.
درمورد رؤیاهاى صادقه نمونه هاى فراوانى در قرآن مجید یا سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) و حالات بزرگان دین وارد شده است.
نمونه روشن آن رؤیاى پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره فتح مکه است که در سوره فتح به آن اشاره شده است: (لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ اِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکُمْ وَمُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ
(280)
دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَریباً)؛ خداوند آنچه را که به پیامبرش در رؤیا نشان داد، به حق راست گفت؛ به طور قطع همه شما به خواست خدا وارد مسجدالحرام مى شوید در نهایت امنیت و در حالى که سرهاى خود را تراشیده یا کوتاه کرده اید و از هیچ کس ترس و وحشتى ندارید؛ ولى خداوند چیزهایى را مى دانست که شما نمى دانستید (ودر این تأخیر حکمتى بود)؛ و قبل از آن، فتح نزدیکى در خیبر براى شما قرارداده است». (357)
این رؤیاى صادقه مکاشفه اى بود که براى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رخ دارد و همان گونه که آن حضرت در خواب دیده بود به وقوع پیوست و مسلمانان در ذى القعده سال هفتم هجرت توفیق یافتند که زیارت خانه خدا را به صورت عمره مفرده و در نهایت امن و امان به جاى آورند.
قرآن در آیه 60 سوره اسراء اشاره سربسته اى به رؤیاى صادقه دیگرى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کرده و مى فرماید: (وَما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتى أَرَیْناکَ اِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ)؛ «ورؤیایى که به تو نشان دادیم و درخت نفرین شده که در قرآن ذکر کرده ایم، فقط براى آزمایش مردم بود».
درباره این که این رؤیاى صادقه اشاره به چیست؟ در میان مفسران گفتگوست ولى در روایت معروفى که فخر رازى، قرطبى و طبرسى در تفسیر خود آورده اند و مرحوم فیض کاشانى آن را به روایتى که در میان عامه و خاصه مشهور است مستند مى داند چنین آمده است: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در خواب دید میمون هایى از منبر او بالا مى روند و پایین مى آیند، بسیار از این مسأله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر مى خندید. (این میمون ها را به بنى امیه تفسیر کرده اند که یکى بعد از دیگرى برجاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشستند در حالى که از یکدیگر تقلید مى کردند و افرادى فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامى و خلافت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را به فساد کشیدند).
(281)
رؤیاى حضرت یوسف (علیه السلام) نیز که در خواب دید ماه و خورشید و تعدادى از ستارگان بر او سجده مى کنند از همین قبیل است، آن جا که مى خوانیم: (اِذْ قالَ یُوسُفُ لاَِبیهِ یا أَبَتِ اِنِّى رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لى ساجِدینَ)؛ «به خاطر بیاور هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه دربرابرم سجده مى کنند». (358)
این خواب زمانى که یوسف (علیه السلام) عزیز مصر شد تحقق یافت و پدر و مادرش همراه برادران نزد او آمدند و به شکرانه نجات یوسف (علیه السلام) و نجات خودشان، دربرابر او به سجده افتادند.
تنها سؤالى که در این جا باقى مى ماند این است که آیا مادر یوسف (علیه السلام) در آن زمان زنده بود و به مصر آمد یا طبق نوشته بعضى از مفسران مادرش «راحیل» قبلاً از دنیا رفته بود و خاله اش که در آن زمان همسر یعقوب (علیه السلام) بود همراه آن گروه به مصر آمد؟
از ظاهر آیات فوق به خوبى استفاده مى شود که مادر یوسف (علیه السلام) در آن هنگام زنده بود و همراه همسر و فرزندانش به مصر آمد، و به شکرانه این نعمت، سجده کرد، ولى بعضى از مفسران اصرار دارند که مادرش راحیل از دنیا رفته بود و این خاله یوسف (علیه السلام) بود که به مصر آمد و به جاى مادر محسوب مى شد.
به هر حال ما نمى توانیم از ظاهر آیه اى که مى گوید: مادر یوسف آن روز زنده بود (وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ) بدون مدرک قاطعى چشم بپوشیم و آن را توجیه و تأویل کنیم.
رؤیاى حضرت ابراهیم (علیه السلام) که در آن مأمور به ذبح اسماعیل (به عنوان یک امتحان الهى) شد نیز مى تواند از رؤیاهاى صادقه باشد هرچند پرده از روى یک
(282)
واقعیت تکوینى برنداشت اما یک واقعیت تشریعى را آشکار ساخت و جمله (قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا) (359) نیز اشاره به این است که تو به دستورى که در این خواب داده شده بود و یک دستور الهى واقعى بود عمل کردى هرچند اراده الهى بر آن تحقق گرفت که اسماعیل ذبح نشود.
رؤیاهای صادقه در افراد عادی
البته رؤیاهاى صادقه مخصوص صالحان و پرهیزکاران و مقربان درگاه خدا نیست. گاه افراد عادى و حتى ناصالح نیز رؤیاى صادقه اى مى بینند و این شاخه از مکاشفه براى آن ها واقع مى شود ازجمله :
1. خواب ملِک مصر: همان طور که مى دانید و در سوره یوسف با صراحت آمده او گفت: من در خواب هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو لاغر آن ها را مى خورند؛ و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده؛ که خشکیده ها بر سبزها پیچیدند؛ و آن ها را از بین بردند. اى گروه اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر مى کنید؛ (وَقالَ الْمَلِکُ اِنِّى أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یابِساتٍ یا أَیُّهَا الْمَلاَُ أَفْتُونى فى رُءْیاىَ اِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیا تَعْبُرُونَ). (360)
و یوسف (علیه السلام) این خواب را به طور کامل تعبیر کرد و خبر از هفت سال فراوانى باران و سپس هفت سال خشکسالى دادوراه نجات از خشکسالى را نیز براى آن ها روشن ساخت. این خواب یک مکاشفه رؤیایى بود که دقیقاً به وقوع پیوست.
2. هنگامى که یوسف (علیه السلام) به زندان افتاد دو نفر زندانى نزد او آمدند. یکى از آن ها گفت: «من در خواب دیدم که انگور براى ساختن شراب مى فشارم»
(283)
و دیگرى گفت: «من درخواب دیدم نان بر سرم حمل مى کنم؛ که پرندگان از آن مى خورند» ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران مى بینیم؛ (قالَ أَحَدُهُما اِنِّى أَرانى أَعْصِرُ خَمْراً وَقالَ الاْخَرُ اِنِّى أَرانى أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسى خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ اِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ). (361)
یوسف (علیه السلام) به آن ها خبر داد که یکى آزاد مى شود و به کار سابق خود در دربار ملک برمى گردد و دیگرى بر سر دار خواهد رفت. و همان واقع شد.
3. مرحوم طبرسى در مجمع البیان در ذیل آیه 4 سوره قصص که اشاره به کشتار وسیع فرعونیان از بنى اسرائیل دارد از بعضى از مفسران نقل مى کند که فرعون شبى در خواب دید آتشى از سوى بیت المقدس آمد و خانه هاى قبطیان (فرعونیان) سوخت ولى خانه هاى بنى اسرائیل سالم ماند. از دانشمندان قومش تعبیر این خواب را خواست، گفتند: از این سرزمین مردى برمى خیزد که هلاکت مصر (و فرعونیان) به دست او خواهد بود. (362)
و مى دانیم که این خواب با ظهور موسى (علیه السلام) و هلاکت فرعونیان و پیروزى بنى اسرائیل بر آنان تحقق یافت. این مکاشفه رؤیایى براى شخصى واقع شد که ظالم و آلوده بود.
در عصر و زمان ما و یا حتى قبل از آن خواب هاى متعددى از علماى بزرگ و افراد عادى نقل شده که ازقبیل رؤیاهاى صادقه بوده وعیناً تحقق یافته است؛ خواب هایى که پرده از روى اسرارى برداشته و حقایقى مربوط به آینده و یا حقایقى پنهانى مربوط به زمان حال را کشف کرده و تعداد آن ها به قدرى است که حتى افراد دیرباور نمى توانند انگشت انکار روى همه آن ها بگذارند و یا آن ها را حمل بر تصادف کنند.
(284)
رؤیاهای صادقه و غیر صادقه
همان گونه که رؤیاى صادقه کم نیست رؤیاى غیر صادقه نیز فراوان است که از آن به خواب هاى پریشان و «اضغاث احلام» تعبیر مى شود. بسیارى از آن ها براثر ذهنیت هایى است که انسان قبلاً داشته یا آرزوهایى است که به آن نرسیده یا تلقیناتى است که افراد مختلف کرده اند و این ها در عالم خواب به صورت رؤیا درآمده و درمقابل چشم صاحبش مجسم مى شود.
مرحوم کلینى در کتاب شریف کافى از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند: «الرُّؤْیَا عَلَى ثَلاثَةِ وُجُوهٍ بِشَارَةٍ مِنَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ وَتَحْذِیرٍ مِنَ الشَّیْطَانِ وَأَضْغَاثِ أَحْلامٍ؛ خواب و رؤیا سه گونه است: گاه بشارتى ازسوى خدا به شخص باایمان است و گاه القاى وحشتناکى ازسوى شیطان و گاه خواب هاى پریشان». (363) مرحوم علامه مجلسى بعد از ذکر این روایت و تفسیر آن، حدیثى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این زمینه نقل کرده است: «الرُّؤْیَا ثَلاثَة رُؤْیَا بُشْرَى مِنَ اللَّهِ وَرُؤْیَا مِمَّا یُحَدِّثُ بِهِ الرَّجُلُ نَفْسَهُ وَرُؤْیَا مِنْ تَحْزِینِ الشَّیْطَانِ؛ خواب و رؤیا سه گونه است: رؤیایى که بشارتى ازسوى خداست، رؤیایى که از آنچه انسان در دل دارد منعکس مى شود (ازقبیل آرزوهایى که به آن نرسیده است) و رؤیایى که شیطانى است که مى خواهد افراد را غمگین سازد». (364)