مطلع
ازجمله مباحث مهمى که در مسیر سالکان الى الله و پویندگان راه عرفان قرار دارد مسأله کشف و شهود و رؤیاهاى صادقه است که آن را دریچه اى براى معرفة الله مى شمرند و هر قوم و گروهى به نحوى ادعایى دارد و از آن جا که نیازى به استدلال ندارد بسیارى از افراد ترجیح مى دهند آن را دلیل بر حقانیت خود بشمرند.
در این جا چند نکته مهم وجود دارد که باید جداگانه مورد بررسى قرار گیرد:
نخست این که کشف و شهود به معناى کنار رفتن پرده هاى عالم غیب از مقابل چشم بصیرت انسان و مشاهده اسرار پشت پرده در مقیاس کم یا گسترده، قطعاً امکان پذیر است و روایات فراوانى دلالت بر آن دارد.
در آیات قرآن
در قرآن مجید اشارات فراوانى به این مسأله آمده است ازجمله درمورد ابراهیم (علیه السلام) مى خوانیم: (وَ کَذلِکَ نُرِى اِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِین)؛ «واین گونه به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم تا اهل یقین گردد». (326)
(261)
روشن است که ملکوت آسمان ها و زمین اشاره به باطن آنهاست و گرنه ظاهر آن بر همه آشکار است.
و درمورد حضرت یعقوب (علیه السلام) مى خوانیم که وقتى کاروان حامل پیراهن یوسف (علیه السلام) از دروازه مصر بیرون آمد و راهى کنعان شد یعقوب (علیه السلام) گفت: (اِنِّى لاََجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُون)؛ «من بوى یوسف را مى شنوم اگر مرا به نادانى نسبت ندهید». (327)
حتى داستان آشنایى سلیمان (علیه السلام) با زبان حیوانات و شنیدن سخن مورچه نیز مى تواند نوعى مکاشفه باشد. حقایقى که از دید و شنید دیگران پنهان است.
و از آن جا که رؤیاى صادقه نیز یکى از مصادیق کشف و شهود است مى توان رؤیاى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را نیز درباره ورود در مسجدالحرام و انجام مراسم عمره یکى از مصادیق شهود شمرد: (لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ اِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ). (328)
و نیز رؤیاى صادقه یوسف (علیه السلام) قبل از رسیدن به مقام نبوت ازجمله این مکاشفات است آن جا که مى فرماید: (اِذْ قالَ یُوسُفُ لاَِبِیهِ یا أَبَتِ اِنِّى رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِى ساجِدِینَ)؛ «(به خاطر آور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: پدرم من در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه دربرابرم سجده مى کنند». (329)
از مقامات انبیا و مکاشفات آن ها که بگذریم اشاراتى درباره غیر آن ها نیز در قرآن مجید آمده است ازجمله در آیه 29 سوره انفال مى خوانیم: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا انْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا)؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر تقواى الهى پیشه کنیدخداونددیدودرکى به شما مى دهد که بتوانید حق را از باطل جدا کنید».
(262)
در جاى دیگر مى فرماید: (أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَجَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِى بِهِ فِى النَّاس کَمَنْ مَثَلُهُ فِى الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها)؛ «آیا کسى که مرده بود او را زنده کردیم (کافر بود و ایمان آورد) و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود همانند کسى است که در تاریکى هاست و از آن خارج نمى شود؟». (330)
در آیه دیگر آمده است: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِه)؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و به پیامبرش ایمان بیاورید تا بهره اى دوچندان از رحمتش به شما بدهد و براى شما نورى قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگى خود) راه بروید (و حق را از باطل تشخیص دهید)». (331)
بعضى از عارفان، آیه زیر را نیز ناظر به همین معنا مى دانند: (الَّذِینَ آمَنُوا وَکانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا وَفِى الاْخِرَةِ)؛ «همان کسانى که ایمان آورده اند و (از مخالفت فرمان خدا) پیوسته پرهیز مى کردند شادمانى حقیقى در زندگى دنیا و آخرت براى آنهاست». (332)
در بعضى از روایات آمده است که منظور از این بشارت که در دنیا به آن ها داده مى شود رؤیاهاى صادقه است که مى بینند و خوشحال مى شوند. (333)