آثار عجیب ذکر خداوند
از آیات و روایات استفاده مى شود که ذکر خدا آثار فراوانى در زندگى انسان دارد، ازجمله :
1. ذکر خدا مایه آرامش روح و روان آدمى است همان گونه که در آیه 28 سوره رعد آمده است: (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛ «آگاه باشید! تنها با یاد خدا دل ها آرام مى گیرد!».
دلیل آن هم روشن است زیرا هر مشکلى دربرابر قدرت و توانایى خداوند سهل و آسان است. به علاوه، او به بندگانش رحیم و مهربان است؛ هرگاه واقعاً به درگاه او روى آورند و حل مشکلاتشان را از او بخواهند او عنایت خویش را دریغ نمى دارد.
آرى، آرامش، یکى از گمشدگان مهم بشر است و به هر درى مى زند، تا آن را پیدا کند ولى در هیچ کجا جز در درگاه خداوند قادر و متعال پیدا نمى شود.
(211)
2. ذکر خدا انسان را درمقابل گناهان بیمه مى کند چراکه وقتى به یاد خدا افتاد به یاد حضور او در همه جا و آگاهى او از همه چیز مى افتد و صحنه دادگاه او را در قیامت درمقابل چشم خود مى بیند و حتى به یاد عذاب هاى دنیوى آن مى افتد و این امور تأثیر بازدارنده فوق العاده اى دربرابر گناهان و انحراف از مسیر حق دارد و همین موضوع بود که توانست یوسف (علیه السلام) را در سخت ترین شرایط حفظ کند و از چنگال گناه رهایى بخشد و دربرابر وسوسه هاى آن زن زیباى جوان بگوید: (مَعاذَ اللَّهِ اِنَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْواىَ)؛ «پناه مى برم به خدا! او صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته است». (242)
و به تعبیر دیگر، یاد خدا سبب تهذیب نفوس و پاکى اعمال است همان گونه که امیرمؤمنان7 مى فرماید: «مَنْ عَمَّرَ قَلْبَهَ بِدَوامِ الذِّکْرِ حَسُنَتْ افْعالُهُ فِى السِّرِّ وَالْجَهْرِ؛ هرکس قلب خود را با یاد پیوسته الهى آباد کند، اعمال او در پنهان وآشکار نیکو مى شود». (243)
و در حدیث دیگرى از همان حضرت (علیه السلام) مى خوانیم: «مُداومَةُ الذِّکْرِ قُوْتُ الأَرْواحِ وَمِفتاحُ الصَّلاحِ؛ تداوم یاد خدا غذاى روح و کلید رستگارى است». (244)
نیز از همان حضرت حدیث پرمعناى دیگرى نقل شده است: «مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ سُبْحانَهُ احْیَى اللَّهُ قَلْبَهُ وَنَوَّرَ عَقْلَهُ وَلُبَّهُ؛ هرکس یاد خداوند سبحان کند، دلش را زنده مى کند، و عقل و خرد او را نورانى مى سازد!». (245)
(212)
3. ذکر خدا سبب مى شود که خدا نیز به یاد انسان باشد و او را مشمول انواع نعمت هاى خویش سازد و از گمراهى ها حفظ کند: (فَاذْکُرُونى أَذْکُرْکُمْ)؛ «پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم!». (246)
در حدیثى در تفسیر این آیه آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: مفهوم آن این است: «اذْکُرُونِى بِالطَّاعَةِ وَالْعِبَادَةِ أَذْکُرْکُمْ بِالنِّعَمِ وَالاِْحْسَانِ وَالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوَانِ؛ شما از طریق اطاعت فرمان وعبادتم به یاد من باشید، من هم از طریق انواع نعمت ها و احسان و رحمت و خشنودى ام به یاد شما خواهم بود». (247)
4. ذکر خدا بلاها را دور مى کند. در حدیثى که در کتاب شریف کافى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است مى خوانیم: یکى از یاران آن حضرت به نام ابوبصیر از عوامل مرگ و میر فرد باایمان سؤال کرد. امام (علیه السلام) در جواب فرمود: فرد باایمان ممکن است به واسطه عواملى حتى صاعقه از دنیا برود. سپس فرمود: «وَلا تُصِیبُ ذَاکِرَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ ولى این بلا (و مانند آن) به کسى که ذکر خدا مى گوید اصابت نخواهد کرد». (248)
5. یاد خدا سبب مى شود که خداوند حتى بدون درخواست، حوائج انسان را برآورد. در حدیث دیگرى که در همان کتاب از امام صادق (علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ مَنْ شُغِلَ بِذِکْرِى عَنْ مَسْأَلَتِى أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِى مَنْ سَأَلَنِى؛ خداوند متعال مى فرماید: کسى که ذکر من گوید و از درخواست حاجتش بازماند من به او بیش از کسى مى دهم که از من درخواست کرده است». (249)
(214)
بخشی از اذکار مهم!
در آیات قرآن و روایات اسلامى اشاره به اذکار فراوانى شده و در بسیارى از روایات آثار مهمى براى این اذکار برشمرده شده است. این اذکار گاهى به صورت ذکر مطلق و گاه به صورت دعاست و هر دو ذکرالله محسوب مى شود.
تعدادى از این اذکار عبارت است از :
1. تسبیح فاطمه زهرا (علیها السلام).
2. تسبیحات اربعه که در رکعت سوم و چهارم نماز خوانده مى شود. این چهار ذکر را مى توان همراه هم و مى توان هرکدام را به صورت جداگانه گفت.
3. ذکر: «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظیم».
جالب این که در حدیثى که در تفسیر معروف امام حسن عسکرى (علیه السلام) آمده است مى خوانیم: «اِنَّمَا قَدَرَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ عَلَى حَمْلِهِ بِقَوْلِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ؛ حاملان عرش خداوند توانایى این کار بزرگ را بدین سبب پیدا کرده اند که این ذکر را مى گویند: بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم وصلى الله على محمد وآله الطیبین». (250)
4. ذکر «حسبنا الله ونعم الوکیل».
5. ذکر معروف یونسیه (لا اِلهَ اِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ). (251)
6. ذکر (مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ). (252)
7. ذکر (وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَىْءٍ قَدْراً). (253)
(215)
8. در حدیثى که در منابع معروف حدیث به و سیله جمعى از صحابه مشهور امام صادق (علیه السلام) از آن حضرت نقل شده چنین مى خوانیم: «عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لا یَفْزَعُ اِلَى أَرْبَعٍ عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ کَیْفَ لا یَفْزَعُ اِلَى قَوْلِهِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ فَاِنِّى سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَعَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ کَیْفَ لا یَفْزَعُ اِلَى قَوْلِهِ لا اِلهَ اِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاِنِّى سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِینَ وَعَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ کَیْفَ لا یَفْزَعُ اِلَى قَوْلِهِ أُفَوِّضُ أَمْرِى اِلَى اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَاِنِّى سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَعَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا کَیْفَ لا یَفْزَعُ اِلَى قَوْلِهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ فَاِنِّى سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا اِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَوَلَداً فَعَسى رَبِّى أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَعَسَى مُوجِبَة؛ تعجب مى کنم از کسى که از چهار چیز وحشت دارد چگونه به چهار چیز پناه نمى برد: تعجب مى کنم از کسى که (از شخص یا چیزى) مى ترسد چگونه به این سخن خداوند پناه نمى برد: (حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ) چراکه شنیده ام خداوند به دنبال آن مى فرماید: (فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوء)؛ «آن ها مشمول نعمت و فضل الهى شدند و هیچ گونه بدى به آن ها نرسید». (254)
و متعجبم از کسى که غمگین مى شود چگونه به این کلام الهى پناه نمى برد : (لااِلهَ اِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ) (255) زیرا خداوند به دنبال آن مى فرماید: (فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِین)؛ «ما خواسته او را اجابت کردیم و او را از غم و اندوه رهایى بخشیدیم و این گونه مؤمنان را نجات مى دهیم». (256)
(215)
و در شگفتم از کسى که نقشه هاى شومى براى او کشیده اند چگونه به این ذکر الهى پناه نمى برد: (وأُفَوِّضُ أَمْرِى اِلَى اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ) (257) زیرا شنیدم که خداوند به دنبال آن مى فرماید: (فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا)؛ «خداوند او را (مؤمن آل فرعون را) از نقشه هاى بدى که براى او کشیدند محفوظ داشت». (258)
و تعجب مى کنم از کسى که خواهان اموال دنیا و زینت آن است چگونه به این آیه پناه نمى برد: (ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ) زیرا شنیدم که خداوند متعال به دنبال آن مى فرماید: (اِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَوَلَداً فَعَسى رَبِّى أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِک)؛ «اگر مرا از نظر مال و فرزند کمتر از خود مى بینى امیدوارم خداوند بهتر از باغى که دارى به من عنایت کند (و خداوند به او داد)». (259) ، (260)
9. ذکر اصحاب کهف، که در پرتو آن مشمول نجات و عنایت الهى شدند : (رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَهَیِّىْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً). (261)
10. ذکر حضرت موسى (علیه السلام) در آغاز نبوتش که عرضه داشت: (رَبِّ اشْرَحْ لى صَدْرى وَیَسِّرْ لى أَمْرى). (262)
11. ذکر حضرت ایوب (علیه السلام) که سبب نجات او شد: ((ربّ) أَنِّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ). (263)
12. ذکر حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) هنگامى که توبه کردند و خداوند توبه آن ها را
(216)
پذیرفت، عرضه داشتند: (رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَاِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ). (264)
13. و ذکرى که لشکر طالوت (علیه السلام) دربرابر جالوتیان ظالم به درگاه خدا عرضه داشتند و مشمول نصر و پیروزى شدند: (رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ). (265)
14.وذکرى که پیروان انبیادرصحنه هاى مختلف براى پیروزى بردشمن مى گفتند : (رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَاِسْرافَنا فى أَمْرِنا وَثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ). (266)
15. و ذکرى که زوار خانه خدا در روز عید قربان به پیشگاه خدا عرضه مى دارند: (رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ). (267)
16. اذکار پنج گانه اى که در آخر سوره آل عمران است و با «ربنا» شروع مى شود بسیار پرمحتوا و پرمعناست آن جا که مى فرماید: (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ * رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ * رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادى لِلاْیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الاَْبْرارِ * رَبَّنا وَآتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَلا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ). (268)
17. دعاى حضرت موسى (علیه السلام) هنگامى که به مدین وارد شد و هیچ پناهگاهى در آن جا نداشت، گفت: (رَبِّ اِنِّى لِمَا أَنْزَلْتَ اِلَىَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ) (269) و به دنبال آن گشایش عظیمى در زندگى او پیدا شد که مى دانیم.
(217)
18. دعاى حضرت ابراهیم (علیه السلام) هنگامى که او را بالاى منجنیق گذاشته بودند تا در آتش پرتاب کنند و جبرئیل پیشنهاد کمک به او داد و او اظهار بى نیازى کرد سپس گفت: پس خودت از خدا بخواه. عرضه داشت: «حَسْبِى مِنْ سُؤَالِى عِلْمُهُ بِحَالِى» (270) ما نیز مى گوییم: «الهى علمک بحالى حسبى عن مقالى».
در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) آمده است: در این هنگام ابراهیم چنین با خداى خود رازونیاز کرد: «یَا أَحَدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَد تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ». (271)
در اقبال سید بن طاووس آمده است که طبق بعضى از کتب، کسى که از ظالمى بیم داشته باشد و در روز هشتم ماه ذى الحجه این دعا را بخواند: «حسبى حسبى حسبى من سؤالى علمک بحالى» از شر آن ظالم در امان خواهد ماند. (272)
19. و در دعاى حضرت زکریا (علیه السلام) درمورد تقاضاى فرزند در سوره انبیا آمده است: (رَبِّ لا تَذَرْنِى فَرْداً وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ). (273)
20. در ذیل زیارت امین الله نیز دعاى پرمعنایى براى دفع شر اشرار و پیروزى اسلام آمده است: «أَنْتَ اِلَهِى وَسَیِّدِى وَمَوْلاىَ اغْفِرْ لاَِوْلِیَائِنَا وَکُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَأَظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْیَا وَأَدْحِضْ کَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلَى».
21. در دعاى حضرت نوح (علیه السلام) هنگامى که گرفتار فشارهاى دشمنان شد در سوره قمر آمده است: (دَعا رَبَّهُ أَنِّى مَغْلُوبٌ فَانْتَصِر) (274) و ما عرضه مى داریم: «رب انى مغلوب فانتصر وانت خیر الناصرین».
(218)
22. و در دعاى حضرت یوسف (علیه السلام) که بعد از پیروزى کاملش آمده است مى خوانیم: (أَنْتَ وَلِیِّى فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ تَوَفَّنِى مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِى بِالصَّالِحِین). (275)
23. این ذکر نیز در اواخر سوره جاثیه درقرآن مجید آمده است که بسیار پرمعناست: (فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الاَْرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَلَهُ الْکِبْرِیَاءُ فِى السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). (276)
24. این دعا نیز مأخوذ از بعضى از روایات اسلامى است: «یا دَلیلَ الْمُتَحَیّرین ویا أمانَ الْخائِفین، ویا غِیاثَ الْمُسْتَغیثین أغِثْنا وَفَرِّجْ عَنّا». (277)
25. و در بخشى از دعاى افتتاح این جمله پرمحتوا آمده است: «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَیَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّى الْیَسِیرَ وَاعْفُ عَنِّى الْکَثِیرَ اِنَّکَ أَنْتَ الْعَفُوُّ الْغَفُور».
26. در دعایى از امام صادق (علیه السلام) براى حل مشکلات مادى و معنوى آمده است: «رَبِّ لا تَکِلْنِى اِلَى نَفْسِى طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً لا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَلا أَکْثَرَ». (278)
27. و در دعاى دیگرى در کتاب شریف کافى آمده است که امام باقر (علیه السلام) به یکى از یارانش چنین دستور داد که بگو: «اللَّهُمَّ اِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُک...».
28. از امام جواد (علیه السلام) براى گشایش مشکلات و حل آن ها نقل شده که این دعا را تکرار کنید: «یَا مَنْ یَکْفِى مِنْ کُلِّ شَىْءٍ وَلا یَکْفِى مِنْهُ شَىْءٌ اکْفِنِى مَا أَهَمَّنِى». (279)
29. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: هنگامى که برادران یوسف او را در چاه
(219)
افکندند جبرئیل نزد او آمد و گفت: در این جا چه مى کنى؟ گفت: برادرانم در این جا مرا در این چاه افکنده اند. گفت: مى خواهى از آن خارج شوى؟ یوسف گفت: بسته به لطف خداست، اگر بخواهد، مرا خارج مى کند. جبرئیل گفت : خداوند مى فرماید: «مرا با این دعا بخوان تا تو را بیرون آورم: اللَّهُمَّ اِنِّى أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لا اِلَهَ اِلاَّ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ ذُو الْجَلالِ وَالاِْکْرَامِ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَجْعَلَ لِى مِمَّا أَنَا فِیهِ فَرَجاً وَمَخْرَجا». (280)
30. در حدیثى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار نقل کرده مى خوانیم : امیرمؤمنان (علیه السلام) کسى را دید که دعایى طولانى از روى نوشته اى مى خواند، فرمود : اى مرد! کسى که این دعاى طولانى را مى شنود دعاى کوتاه را هم اجابت مى کند. عرضه داشت: پس چه کنم؟ فرمود: «این دعا را بخوان: الْحَمْدُلِلَّهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ وَأَسْأَلُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَأَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ شَر وَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ». (281)
31. یا خفى الالطاف نجنا مما نحذر ونخاف. (282)
32. یا مَن لهُ الدُّنیا وَالآخرةُ اِرْحَم مَنْ لَیْسَ لَهُ الدنیا ولا الآخِرَةُ. (283)
33. یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَذِکْرُهُ شِفَاءٌ وَطَاعَتُهُ غِنَى. (284)
34. یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِى الظُّلَمِ یَا عَالِماً لا یُعَلَّمُ. (285)
35. أَنْتَ اِلَهِى وَسَیِّدِى وَمَوْلاىَ اغْفِرْ لاَِوْلِیَائِنَا وَکُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا. (286)
36. اللّهُمَّ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فِى خَشْیَتِکَ وَالدَّوَامَ فِى الاِْتِّصَالِ بِخِدْمَتِکَ. (287)
(220)
37. اِلَهِى هَبْ لِى کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ اِلَیْکَ وَأَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا اِلَیْک. (288)
38. اللّهُمَّ أَلْحِقْنِى بِنُورِ عِزِّکَ الاَْبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَعَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَمِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً. (289)
39. اللَّهمَّ مِنْکَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ اِلَیْکَ وَبِکَ أَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ فَاهْدِنِى بِنُورِکَ اِلَیْکَ. (290)
40. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِى نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِى رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِى. (291)
اذکار و دعاهاى چهل گانه بالا که برگرفته از آیات قرآن مجید و دعاهاى مأثور و اذکار منقول از معصومین: است براى حالات مختلف بسیار راه گشاست و نیازى نیست که انسان اذکار خاصى را از اشخاصى که خود را استاد مى نامند طلب کند که ممکن است اجتهادها و نظرات شخصى خود آن ها باشد.
آیا اذکار، اعداد خاصی دارد؟
گاه بعضى از عرفا اعداد خاصى براى اذکار فوق و یا اذکار دیگر تعیین مى کنند، و به پیروان خود توصیه مى نمایند که حتماً این عدد را رعایت کنند این اعداد گاهى برگرفته از نام ذکرگویان یا الفاظ آن اذکار است که براساس حروف ابجد (292) تعیین مى شود ولى هیچ دلیل روشنى بر اعتبار این اعداد نیست بلکه ذکر
(221)
خدا را به هر اندازه و به هر مقدار و در هر شرایطى مى توان گفت، به جز اذکارى که براى آنها در روایات معصومین : عددى آمده است مانند ذکر تسبیح حضرت زهرا (علیها السلام) که اعداد خاصى در آن توصیه شده است.
براى مثال در روایتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است مى خوانیم: «مَنْ قَالَ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ مِائَةَ مَرَّةٍ حِینَ یُصَلِّى الْفَجْرَ لَمْ یَرَ یَوْمَهُ ذَلِکَ شَیْئاً یَکْرَهُه؛ کسى که ذکر... را یک صد مرتبه بعدازنمازصبح بگوید در آن روز حادثه ناخوشایندى براى او رخ نخواهد داد». (293)
و در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار آمده است: «مَنْ قَالَ فِى دُبُرِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَدُبُرِ صَلاةِ الْمَغْرِبِ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ...؛ کسى که بعد از نماز صبح و بعد از نماز مغرب هفت مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوة بالله العلى العظیم بگوید خداوند هفتاد نوع از انواع بلا را از او دفع مى کند». (294)
گاه شنیده مى شود که بعضى از اساتید عرفان افرادى را از بعضى اذکار نهى کرده اند و مثلاً گفته اند: ذکر «یا الله» براى بعضى خطرناک است.
این گونه تعبیرات که هیچ مدرک معتبرى از معصومین علیهم السلام براى آن نقل نشده، اعتبارى ندارد و گفتن اذکار براى هرکس در هر پایه اى از معلومات و سیر الى الله خوب و راه گشاست و چنان نیست که بعضى از اقسام ذکر با بعضى افراد سازگار باشد و با بعضى ناسازگار، براى بعضى مایه هدایت گردد و براى بعضى مایه خطر.
(222)