آثار ذکر در روایات اسلامی
در احادیثى که از معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده درباره ذکر بحث هاى بسیار گسترده و آثار مهمى دیده مى شود، ازجمله در حدیثى مى خوانیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به ابوذر فرمود: «ارْبَعٌ لا یُصِیبُهُنَّ الّا مُؤْمِنٌ... وَذِکْرُ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى کُلِّ حَال؛ چهار چیز است که فقط نصیب افراد باایمان مى شود، ازجمله یاد خداوند متعال در هر حال». (200)
در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم که فرمود: «اِنَّ رَبِّى أَمَرَنِى أَنْ یَکُونَ نُطْقِى ذِکْراً وَصَمْتِى فِکْراً وَنَظَرِى عِبْرَةً؛ پروردگار من مرا مأمور ساخته است که سخنم ذکر خدا باشد و سکوتم فکر و اندیشه و نگاهم عبرت آموز». (201)
امیرمؤمنان7 نیز مى فرماید: «ذِکْرُ اللَّهِ سَجِیَّةُ کُلِ مُحْسِنٍ وَشِیمَةُ کُلِّ مُؤْمِنٍ؛ یاد خدا سجیه هر نیکوکار و روش هر فرد باایمان است». (202)
در یکى از دعاهاى امام سجاد (علیه السلام) مى خوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ اشْتَغَلُوا بِالذِّکْرِ عَنِ الشَّهَوَاتِ؛ خداوندا! بر محمد و آل محمد درود بفرست و ما را با یاد خودت از شهوات بازدار». (203)
و در آغاز دعاى یازدهم صحیفه سجادیه مى خوانیم: «یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِین؛ اى کسى که یاد او مایه شرف یادکنندگان است». (204) در اصول کافى آمده است که امام صادق (علیه السلام) مى فرمود: «مَا مِنْ شَىْءٍ اِلاَّ وَلَهُ حَد یَنْتَهِى اِلَیْهِ اِلاَّ الذِّکْرَ فَلَیْسَ لَهُ حَد یَنْتَهِى اِلَیْه؛ هر چیزى حدى دارد که وقتى به آن رسد پایان مى پذیرد، جز ذکر خدا که حدى که با آن پایان گیرد، ندارد». (205)
(195)
در حدیث دیگرى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تعبیر بسیار پرمعنایى دیده مى شود، مى فرماید: «مَنْ أُعْطِىَ لِسَاناً ذَاکِراً فَقَدْ أُعْطِىَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ؛ آن کس که خدا زبانى به او داده که به ذکر پروردگار مشغول است خیر دنیا و آخرت به او داده شده است». (206)
و در روایتى از امام صادق (علیه السلام) ، ذکرالله در خلوات یکى از نشانه هاى شیعه شمرده شده است: «شِیعَتُنَا الَّذِینَ اِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً؛ شیعیان ما کسانى هستند که هنگامى که خلوت مى کنند خدا را بسیار یاد مى کنند». (207)
این بحث را با حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) پایان مى دهیم ـ هرچند احادیث در این زمینه بسیار فراوان و گسترده است ـ : «مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَظَلَّهُ اللَّهُ فِى جَنَّتِهِ؛ کسى که بسیار ذکر خداوند متعال گوید خداوند او را در سایبان بهشتش قرار مى دهد». (208)
برکات ذکر الله علی کل حال
ذکرالله اثرات عجیبى در پرورش روح و جان انسان و نجات او از چنگال هواى نفس و وسوسه هاى شیطان دارد و مایه آرامش قلب و روح انسان است همان گونه که در قرآن مجید آمده است: (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛ «آگاه باشید! اطمینان و آرامش دل ها تنها با یاد خداست». (209)
روایات معصومین (علیهم السلام) در این زمینه بسیار گسترده و پرمعنا و پرمحتواست:
(196)
ازجمله رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «بِذِکْرِ اللَّهِ تَحْیَا الْقُلُوبُ وَبِنِسْیَانِهِ مَوْتُهَا؛ با یاد خدا دل و جان زنده مى شود و با فراموشى آن مرگ آن فرامى رسد». (210)
در حدیثى از امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى خوانیم: «الذِّکْرُ نُورُ الْعُقُولِ وَحَیَاةُ النُّفُوسِ وَجَلاَءُ الصُّدُور؛ ذکر خدا مایه نورانیت عقل و حیات نفس وجلاء قلب (از انواع زنگارها) مى شود». (211)
درروایات اسلامى آثار بسیار گسترده اى براى ذکر و یاد خدا آمده است، ازجمله:
ذکر باعث حیات قلوب است.
در حدیثى از امام امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى خوانیم: «فِى الذِّکْرِ حیاةُ الْقُلُوبِ؛ در ذکر، حیات دل هاست». (212)
ودر حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است: «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً خَالِصاً تَحْیَوْا بِهِ أَفْضَلَ الْحَیَاةِ وَتَسْلُکُوا بِهِ طَرِیقَ النَّجَاةِ؛ ذکر خداوند را با خلوص انجام دهید که بهترین حیات و زندگى را پیدا مى کنید و راه هاى نجات را مى پیمایید». (213)
ذکر خداوند باعث نورانیت دل و شستشوى آن از زنگار نسیان و گناه مى شود.
در حدیثى از امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَحْیَا اللَّهُ قَلْبَهُ وَنَوَّرَ عَقْلَهُ وَلُبَّهُ؛ کسى که یاد خداوند سبحان کند خداوند قلبش را زنده و عقل و فکرش را نورانى مى کند». (214)
(197)
ذکر خداوند غذاى روح و جان آدمى است.
از همان حضرت مى خوانیم: «مُداوِمَةُ الذِّکْرِ قُوتُ الاَرواحِ؛ دوام ذکر خداوند غذاى روح انسان هاست». (215)
یاد خدا سبب اصلاح اعمال انسان در نهان و آشکار مى شود.
حضرت على (علیه السلام) مى فرماید: «مَنْ عَمَرَ قَلْبَهُ بِدَوَامِ الذِّکْرِ حَسُنَتْ أَفْعَالُهُ فِى السِّرِّ وَالْجَهْرِ؛ کسى که قلب خود را با دوام ذکر الهى آباد کند اعمال او در نهان و آشکار نیکو مى شود». (216)
ذکر خداوند شیطان را از انسان مى راند و دور مى سازد.
امیرمؤمنان (علیه السلام) مى فرماید: «ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَانِ؛ ذکر خداوند شیطان را طرد مى کند». (217) و در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «ذِکْرُ اللَّهِ رَأْسُ مَالِ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَرِبْحُهُ السَّلاَمَةُ مِنَ الشَّیْطَانِ؛ ذکر خداوند سرمایه هر فرد باایمان و سود آن، سالم ماندن از وسوسه هاى شیطان است». (218)
ذکر خداوند بیمارى هاى قلب و روح را درمان مى کند همان گونه که در دعاى کمیل آمده است: «یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَذِکْرُهُ شِفَاء؛ اى کسى که نام او دوا و یاد او شفاست». (219)
ذکر خداوند انسان را محبوب پروردگار مى کند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ أَحَبَّهُ اللَّهُ». (220)
(198)
ذکر خداوند انسان را بهشتى مى کند.
در حدیثى که در کتاب شریف کافى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، مى خوانیم : «مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ أَظَلَّهُ اللَّهُ فِى جَنَّتِهِ ؛ کسى که بسیار ذکر خداوند متعال گوید خداوند او را در بهشتش در سایه (لطف) خویش قرار مى دهد». (221)
ذکر خداوند بلاها را از انسان دور مى کند.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «اِنَّ الصَّوَاعِقَ لا تُصِیبُ ذَاکِراً؛ صاعقه ها به کسانى که ذکر خدا گویند اصابت نمى کند». (222)
مشغول شدن به ذکر خدا انسان را مشمول عطایاى الهى مى کند.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «ان الله عزوجل یقول: مَنْ شُغِلَ بِذِکْرِى عَنْ مَسْأَلَتِى أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِى مَنْ سَأَلَنِى؛ کسى که مشغول ذکر من شود و مجال تقاضاى از من پیدا نکند من برترین چیزى را که به درخواست کنندگان مى دهم به او خواهم داد». (223)
از مجموع این روایات و روایات فراوان دیگرى که در همین زمینه سخن مى گوید مى توان استفاده کرد که ذکر خدا برکات و آثارى دارد که در وصف نمى گنجد و خوشا به سعادت کسانى که بتوانند پیوسته به یاد خدا باشند و از این برکات و آثار فوق العاده بهره مند شوند.
شاعر مى گوید:
مشو در خاکدان عالم از یاد خدا غافل که نور ذکر، گوهر مى کند هر مهره گِل را
اقسام ذکر
ذکر خداوند بر سه گونه است: ذکر لسانى، ذکر قلبى و ذکر عملى.
(199)
ذکر لسانى آن است که نام خداوند و اوصاف جمال و جلال او را بر زبان جارى کند و آن را در نماز و غیر نماز تکرار نماید بى آن که توجه چندانى به مفاهیم و معانى آن داشته باشد که گاهى به آن لقلقه زبان گفته مى شود. گرچه این گونه ذکر نیز بى فایده نیست و حتى ممکن است سرچشمه ذکر قلبى گردد ولى به هر حال ارزش ناچیزى دارد.
ذکر قلبى که گاه به آن ذکر معنوى نیز اطلاق مى شود آن است که وقتى ذکر زبانى مى گوید، مفاهیم و معانى عمیق آن را در قلب خود مورد توجه قرار دهد و با آن، روح و جان خود را صفا بخشد.
گاه ذکر قلبى به توجهات باطنى بدون الفاظ گفته مى شود به این معنا که انسان در حال سکوت در قلب خود به خدا توجه کرده و صفات جمال و جلال او را تکرار مى کند. مردم او را ساکت و خاموش مى پندارند در حالى که در درون جانش غوغایى از ذکر خدا و توجه به پروردگار و نیایش والایى است. این دسته از اولیاءالله گاه حتى در حال خواب نیز در درون دل ذکر خدا مى گویند و خدا را ناظر و حاضر مى دانند.
اما ذکر عملى آن است که وقتى اسباب گناه و معاصى نزد او فراهم مى گردد به یاد خدا بیفتد و آن ها را ترک گوید آن گونه که قرآن مجید درباره یوسف (علیه السلام) مى فرماید: (وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشاءَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ)؛ «آن زن قصد او کرد؛ و او نیز ـ اگر برهان پروردگار را نمى دید ـ قصد وى مى نمود! این چنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم؛ چراکه او از بندگان مخلص ما بود!». (224) این برهان رب حالتى بود که با ذکر خدا همراه بود.
(200)
در روایات متعددى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و سایر معصومین : نیز به این نوع ذکر اشاره شده است؛ ازجمله در وصیتى که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به على (علیه السلام) فرمود چنین گفت: «یَا عَلِىُّ ثَلاث لا تُطِیقُهَا هَذِهِ الاُْمَّةُ الْمُوَاسَاةُ لِلاَْخِ فِى مَالِهِ وَاِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِهِ وَذِکْرُ اللَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَلَیْسَ هُوَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلا اِلَهَ اِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ وَلَکِنْ اِذَا وَرَدَ عَلَى مَا یَحْرُمُ عَلَیْهِ خَافَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ عِنْدَهُ وَتَرَکَهُ؛ اى على! سه چیز است که این امت (به آسانى) توان انجام آن را ندارند: مواسات و کمک به برادر دینى در اموال، و رعایت انصاف (در حقوق الناس) و ذکر خداوند در هر حال. اما این ذکر به معناى سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر نیست بلکه این است که وقتى مقدمات حرامى نزد او فراهم مى شود از خداوند متعال بترسد و آن را ترک گوید». (225) همین معنا در روایتى از امام صادق (علیه السلام) و در روایت دیگرى از امام باقر (علیه السلام) نیز نقل شده است. (226)
در روایت امام باقر (علیه السلام) چنین آمده است: «ثَلاث مِنْ أَشَدِّ مَا عَمِلَ الْعِبَادُ اِنْصَافُ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ وَمُوَاسَاةُ الْمَرْءِ أَخَاه وَ ذِکْرُ اللَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَهُوَ أَنْ یَذْکُرَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِیَةِ یَهُمُّ بِهَا فَیَحُولُ ذِکْرُ اللَّهِ بَیْنَهُ وَبَیْنَ تِلْکَ الْمَعْصِیَةِ وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ اِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ سه چیز است که از سخت ترین اعمال بندگان مى باشد: انصاف دادن (دربرابر حقوق مردم)، مواسات با برادر دینى و ذکر خداوند در هر حال. و حقیقت ذکر آن است که وقتى قصد معصیتى کند (بلافاصله) به یاد خداوند متعال بیفتد و ذکر خداوند میان او و آن معصیت حائل شود و این همان چیزى است که خداوند در قرآن مجید فرمود: پرهیزکاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطان شوند، به یاد (خدا
(201)
و پاداش و کیفر او) مى افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را مى بینند و) ناگهان بینا مى گردند». (227)
تعبیر به «طائف؛ شیطان طواف کننده» اشاره لطیفى به این حقیقت است که شیطان تمام روح و فکر انسان را دور مى زند تا جایى براى نفوذ پیدا کند اما هنگامى که انسان به یاد خدا مى افتد، شیطان فرار مى کند و او را از وسوسه خود راحت مى سازد.
بنابراین آنچه بیشتر مورد توجه است ذکر عملى است؛ البته اذکار لفظى و قلبى مى تواند زمینه ساز ذکر عملى باشد.