3- نسخه قرآنی دیگر
نسخه هاى دیگرى که از تلفیق و ضمیمه کردن آیات قرآن به یکدیگر براى
(84)
سالکان راه خدا به دست مى آید بسیار قابل توجه و داراى آثار اطمینان بخشى است. به عنوان نمونه ابتدا آیات مربوط به ذکر و دوام آن را بررسى مى کنیم.
در سوره احزاب آیات 41 تا 43 سخن از ذکر کثیر است: (یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصیلاً هُوَ الَّذی یُصَلِّى عَلَیکُمْ وَمَلائِکَتُهُ لِیخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ وَکانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیما)؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید و صبح وشام او را تسبیح گویید! او کسى است که بر شما درود و رحمت مى فرستد، و فرشتگان او (نیز براى شما تقاضاى رحمت مى کنند) تا شما را از ظلمات (جهل) به سوى نور (ایمان) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!».
آرى! فرستادن درود توسط خداوند و فرشتگانش بر انسان ها تا آن ها را از ظلمات به سوى نور دعوت کند بعد از آیه «ذکر کثیر» نشان مى دهد که چنین ذاکرانى مورد عنایت خاص خداوند قرار مى گیرند و سرانجام پرده هاى ظلمت از برابر چشم قلب آن ها کنار رفته و نور حق در آن ظاهر مى شود.
در آیه 37 و 38 سوره نور سخن از دوام ذکر است، مى فرماید: (رِجَالٌ لّاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَإِقَامِ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمآ تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالاَْبْصَارُ* لِیَجْزِیَهُمُ اللهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُمْ مِّنْ فَضْلِهِ وَاللهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ)؛ «مردانى که نه تجارت ونه معامله اى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زکات غافل نمى کند؛ آن ها از روزى مى ترسند که در آن، دل ها و چشم ها زیرورو مى شود (آن ها به سراغ این کارها مى روند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالى که انجام داده اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید؛ و خداوند به هرکس بخواهد بى حساب روزى مى دهد (و از مواهب بى انتهاى خویش بهره مند مى سازد)».
آرى! آن ها که پیوسته به یاد خدا هستند نه تجارت و بیع و نه مقام و مال، نه
(85)
همسر و فرزند، نه غم و شادى آن ها را از ذکر خدا بازنمى دارد؛ همواره به یاد او هستند، از او مى گویند و با آن سرخوش اند و به همین دلیل سزاوار است مشمول رزق بى حساب شوند و شک نیست که رزق بى حساب، نیل به عرفان الهى را درحد اعلى شامل مى شود.
و در آیه 36 زخرف مى خوانیم: هرکس از ذکر و یاد خدا روى گردان شود شیطانى همنشین او مى شود و پیوسته او را وسوسه مى کند؛ (وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ).
و در تأیید این آیه، آیه 28 سوره کهف است که مى فرماید: (وَلا تَعْدُ عَیناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَاتَّبَعَ هَواهُ وَکانَ أَمْرُهُ فُرُطاً)؛ «واز کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همان ها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشان افراطى است».
که مضمونش این است: کسانى که از ذکر خدا غافل شوند پیرو هواى نفس خواهند شد و کارهاى آن ها خارج از حد معقول است.
نقطه مقابل این افراد کسانى هستند که پیوسته ذکر خدا مى کنند و شیطان را به آن ها راهى نیست.
در آیه 28 سوره رعد باز هم تعبیر پرمعناى دیگرى درباره ذکر الله آمده است؛ مى فرماید: (الَّذینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛ «آن ها کسانى هستند که ایمان آورده اند، و دل هایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل ها آرامش مى یابد!».
و هنگامى که در سایه ذکر الله صاحب نفس مطمئنه شدند مخاطب به خطاب (یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى اِلَى رَبِّکِ رَاضِیةً مَّرْضِیةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى) که در سوره فجر آیه 27 تا 30 آمده است مى شوند و به دنبال آن سه موهبت بزرگ به آن ها مى رسد: نخست رضایت طرفینى خلق و خالق به گونه اى که هم خدا از
(86)
آن ها راضى است و هم آن ها از پاداش هاى فراوان الهى راضى اند (رَاضِیةً مَّرْضِیةً). دوم ورود در زمره بندگان خاص خداست (فَادْخُلِى فِى عِبَادِى) و سرانجام، ورود در بهشت خاصى است که خداوند از آن به (جَنَّتِى)؛ «بهشت من» یاد کرده است. توجه داشته باشید که در تمام قرآن جز در این جا درمورد بهشت واژه «جنتى» به کار نرفته است.
آیا (ارْجِعِى اِلَى رَبِّکِ)؛ «به سوى پروردگارت بازگرد» خطابى است مربوط به عالم قیامت یا لحظه اى که مرغ روح انسان از قفس تن پرواز مى کند و یا حتى دنیا را نیز شامل مى شود؟ هرچه باشد نشانه روشنى است درباره این که صاحبان نفس مطمئنه به مقامات والا و قرب الهى مى رسند.
قابل توجه این که در چند جاى قرآن شهودهاى حسى براى فراهم شدن اطمینان درون صورت گرفته است.
نخست در داستان ابراهیم (علیه السلام) است که وقتى از خداوند تقاضا کرد صحنه معاد را در همین دنیا ببیند، مأمور ذبح چهار مرغ شد و اجزا و گوشت هاى آن ها را با هم مخلوط کرد و سپس تقسیم نمود و بر کوه هاى متعددى در اطراف نهاد و بعد آن ها را فراخواند و همگى به حال حیات بازگشتند و صحنه معاد در این شهود حسى دربرابر چشم ابراهیم (علیه السلام) ظاهر شد و مایه اطمینان خاطر او گشت، زیرا قبلاً به او گفته شده بود: (أَوَلَمْ تُؤْمِنْ)؛ آیا ایمان به زنده شدن پس از مرگ نیاورده اى؟ گفت: آورده ام ولى مى خواهم قلبم مطمئن شود (قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِى). (70)
شهود حسى دیگر، درمورد حواریون (اصحاب خاص حضرت مسیح (علیه السلام) ) واقع شد که از او تقاضا کردند غذاى خاصى از آسمان براى آن ها نازل شود تا از آن تناول کنند و اطمینان کامل به قدرت خداوند و نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) پیدا کنند. (قَالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَکُونَ عَلَیْهَا مِنَ الشَّاهِدِینَ)؛ «گفتند: ما مى خواهیم از آن مائده آسمانى بخوریم و قلوب ما مطمئن
(87)
شود و بدانیم که تو به ما راست گفته اى و گواه بر آن باشیم (و دیگران را به آیین تو دعوت کنیم)». (71)
در جنگ بدر نیز هنگامى که فرشتگان نامرئى پروردگار به یارى مسلمانان شتافتند و آثار محسوس آن در شکست دشمن نمایان شد خداوند این آیه را نازل فرمود: (اِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّى مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ * وَما جَعَلَهُ اللَّهُ اِلاَّ بُشْرى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ اِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)؛ «به خاطر بیاورید هنگامى را که از پروردگارتان کمک مى خواستید و او خواسته شما را پذیرفت و گفت: من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سرهم فرود مى آیند یارى مى کنم ولى خداوند این ها را تنها براى شادى و اطمینان قلب شما قرار داد و گرنه پیروزى جز از طرف خدا نیست، خداوند توانا و حکیم است». (72)
از مجموع این آیات به خوبى استفاده مى شود که گاه خداوند صحنه هاى شهود حسى را براى اطمینان خاطر ویا شهود باطنى و معنوى فراهم مى سازد.
قرآن بشارت دیگرى به صاحبان نفس مطمئنه مى دهد و آن این که شیطان هرگز نمى تواند در آن ها نفوذ کند زیرا صاحبان نفس مطمئنه در زمره «عبادى» در آیه 29 سوره فجر وارد شده اند و قرآن مجید ازسوى پروردگار به آن ها وعده مى دهد: (اِنَّ عِبادى لَیسَ لَکَ عَلَیهِمْ سُلْطانٌ وَکَفَى بِرَبِّکَ وَکیلاً)؛ «(اما بدان) تو هرگز سلطه اى بر بندگان من، نخواهى یافت. همین قدر کافى است که پروردگار تو حامى و نگهدار آن ها باشد». (73)
و این بعد از آن است که شیطان طبق آیه دیگرى تهدید مى کند که من همه را اغوا خواهم کرد: (قالَ فَبِعِزَّتِکَ لاَُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعین). (74)
(88)
4- نسخه سوره توبه
ازجمله آیاتى که به رهروان این راه و سالکان این طریق بشارت مى دهد که در پرتو یک نسخه قرآنى به مقامات عظیم مى رسند آیه 71 و72 سوره توبه است : (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَیُطیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِکَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ اِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ * وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدینَ فیها وَمَساکِنَ طَیبَةً فى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ)؛ «مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهى از منکر مى کنند؛ نماز را برپا مى دارند؛ و زکات را مى پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت مى کنند؛ به زودى خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار مى دهد؛ خداوند توانا وحکیم است! خداوند به مردان و زنان باایمان، باغ هایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن هاى پاکیزه اى در بهشت هاى جاودان (نصیب آن ها ساخته است)؛ و (خشنودى و) رضاى خدا (از همه این ها) برتر است؛ و پیروزى بزرگ، همین است!».
مسیر آن ها در ابتدا از ولایت و اخوت و نظارت عمومى بر یکدیگر مى گذرد سپس امر به معروف و نهى از منکر و اقامه صلات و اداى زکات و اطاعت از خدا و رسول را ذکر مى کند و سپس به رضوان الله که مقام بسیار والا و فوز عظیم است بشارت مى دهد.
هیچ کس نمى تواند آن لذت معنوى و احساس روحانى را که به رهروان این راه به دلیل خشنودى و رضاى خدا دست مى دهد توصیف کند و به گفته بعضى از مفسران (با الهام از آیه فوق که مى گوید: و رضوان من الله اکبر) حتى گوشه اى از این لذت روحانى از تمام بهشت و نعمت هایش برتر و بالاتر است.
و عجب این که در غالب یا همه نسخه هایى که عرفاى اسلامى به سالکان راه
(89)
مى دهند مسأله امربه معروف و نهى از منکر و ولایت و نظارت عمومى بر یکدیگر مطرح نیست، گویى تنها به هدایت خویش مى پردازند و فارغ از هدایت دیگران اند.
4- نسخه ای دیگر از سوره توبه
شبیه دو آیه مذکور، دو آیه دیگر از همین سوره است (آیات 111 و112) که درباره مؤمنان راستین مى فرماید: (اِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فى سَبیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَیقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقّاً فِى التَّوْراةِ وَالاِْنْجیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکُمُ الَّذى بایعْتُمْ بِهِ وَذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ)؛ «خداوند از مؤمنان، جان ها و اموالشان را خریدارى کرده، که (دربرابرش) بهشت براى آنان باشد؛ (این گونه که:) در راه خدا پیکار مى کنند، مى کشند و کشته مى شوند؛ این وعده حقّى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به دادوستدى که با خدا کرده اید؛ و این است آن پیروزى بزرگ!».
آن ها کسانى هستند که براى به دست آوردن رضاى پروردگار و دستیابى به مقام والاى فوز عظیم وارد معامله با خدا مى شوند و جان و مال خود را دربرابر بهشت برین به خدا مى فروشند و اسناد محکمى از سه کتاب آسمانى براى آن مى آورند و پس از پایان این معامله روحانى خداوند به آن ها تبریک مى گوید و بشارت مى دهد.
سپس در آیه بعد صفات نه گانه اى براى این سوداگران روحانى بیان کرده، مى فرماید: (التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الاْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنین)؛ «توبه کنندگان، عبادت کاران، سپاس گویان، سیاحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجده آوران، آمران
(90)
به معروف، نهى کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهاى) الهى، (مؤمنان حقیقى اند)؛ و بشارت ده به (این چنین) مؤمنان!».
به یقین آن ها که این صفات نه گانه معنوى را دارند صاحبان فوز عظیم اند.
درواقع این نسخه روشن دیگرى از نسخه هاى قرآنى است که براى سالکان طریق و آن ها که در بند سیروسلوک الى الله اند بیان شده است.
«فوز» در اصل به معناى نجات از هلاکت و رسیدن به محبوب است و مطابق آنچه راغب در مفردات مى گوید به معناى پیروزى توأم با سلامت است.
در آیه 100 همین سوره (سوره توبه) فوز عظیم و خشنودى خدا را درباره پیشگامان در اسلام بیان کرده که على رغم مشکلات عظیمى که دشمنان ایجاد کرده بودند به حمایت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) برخاستند و انواع مکاره و ناملایمات را تحمل کردند، مى فرماید: (وَالسَّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنْصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِى اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرى تَحْتَهَا الاَْنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ)؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آن ها پیروى کردند، خداوند از آن ها خشنود گشت، و آن ها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغ هایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزى بزرگ!».
(91)