فهرست کتاب


عرفان اسلامی جلد اول(شرح جامع بر صحیفه سجادیه)

آیت الله مکارم شیرازی

آیین سیر و سلوک در متون اسلامی

علماى اخلاق اسلامى که فن آن ها بررسى فضایل و رذایل اخلاقى در کتاب و سنت است بى آن که روش معین و مراحل مختلفى را براى سیر و سلوک تعیین کنند به بررسى فضایل اخلاقى و طرق تحصیل آن و رذایل و راه هاى مبارزه با آن پرداخته اند که اگر مجموعه آن در وجود انسانى حاصل شود انسان کاملى خواهد بود که عملاً مسیر سیر و سلوک الى الله را کامل کرده است و به مقاماتى که عرفا از آن سخن مى گویند خواهد رسید.
این ساده ترین و روشن ترین راه است که ما متون قرآنى و احادیث نبوى وعلوى را در باب فضایل و رذایل مد نظر قرار دهیم و با تخلق به اخلاق حسنه و اجتناب از اخلاق رذیله در صف انسان هاى شایسته و مقربان درگاه خدا ـ با یارى و توفیقات الهى ـ قرار گیریم.
آن ها در درجه اول مبارزه با هواى نفس را که در حدیث معروف نبوى، جهاد اکبر نامیده شده، شرط پیمودن این راه معرفى مى کنند. آن جا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گروهى از مجاهدان اسلام را که از جهاد بازگشته بودند مخاطب قرارداد و فرمود : «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الاَْصْغَرَ وَبَقِى عَلَیهِمُ الْجِهَادُ الاَْکْبَرُ قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا الْجِهَادُ الاَْکْبَرُ فَقَالَ جِهَادُ النَّفْسِ؛ آفرین بر کسانى که جهاد کوچک را انجام دادند
(67)
وجهاد بزرگ تر بر دوش آن ها باقى مانده است. کسى عرض کرد: اى رسول خدا! جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد و مبارزه با هواى نفس است». (47)
بدیهى است که پیکار با دشمنان به ویژه در آن عصر و زمان مشکلات عظیمى داشته که در بسیارى از موارد به شهادت مجاهدان راه خدا منتهى مى شده و یا جراحت هاى آن ها سال ها یا تا آخر عمر باقى مى مانده است. با این حال، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن را جهاد اصغر نامید و جهاد با هوى و هوس هاى سرکش نفسانى را جهاد اکبر.
دلیل آن هم روشن است؛ تا انسان در میدان این جهاد شرکت نکند، یا جهاد با دشمن براى او میسر نمى شود و یا اگر میسر شود گاهى آلوده به افکار نادرستى همچون به دست آوردن غنیمت یاانتقام ازدشمن و یارسیدن به مقامات ظاهرى مى شود.
به همین دلیل در ذیل حدیث مذکور آمده است: «اِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ الَّتِى بَینَ جَنْبَیهِ؛ برترین جهاد، جهاد با نفسى است که در درون انسان قرار دارد». (48)
و بعد از نجات از چنگال هوى و هوس هاى سرکش که ابزار شیطان رجیم است سعى مى کند خود را به صفات فضیلت آراسته کند تا در سایه آن به لقاءالله و شهود باطنى یعنى دیدن خدا با چشم دل نائل گردد.
در قرآن مجید در یک تعبیر روشن و شفاف آمده است: (فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَلا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا)؛ «پس هرکه به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!». (49)
(68)
لقاء پروردگار که همان مشاهده باطنى ذات پاک او با چشم دل و بصیرت است هرچند در این دنیا براى مؤمنان راستین امکان پذیر است، اما از آن جا که این مسأله در قیامت به سبب مشاهده آثار صریح تر و روشن تر آن ذات پاک جنبه همگانى پیدا مى کند این تعبیر در لسان قرآن و روایات غالباً درمورد روز قیامت به کار رفته است. البته اراده هر دو معنا نیز ممکن است، به این صورت که عمل صالح و ایمان خالص و ترک هرگونه شرک در این دنیا نیز سبب شهود باطنى صالحان پاک باز مى شود آن گونه که در قیامت نصیب همه مى گردد؛ اگر تمام موارد استعمال واژه «لقاءالله» در قرآن و روایات و به ویژه تعبیراتى که در ادعیه آمده است در نظر گرفته شود این تفسیر دور به نظر نخواهد رسید.
در متون اسلامى گاه به خطبه یا نامه اى از معصومین (علیهم السلام) یا دعایى از دعاهاى پرمعنا برخورد مى کنیم که هرکدام مى تواند نسخه اى براى سالکان راه باشد؛ ازجمله آن ها خطبه همّام است که یک صد و ده صفت از صفات بارز پرهیزکاران راستین در آن آمده و یک دوره کامل سیر و سلوک است و همان بود که همّام (مخاطب اصلى این خطاب) پس از شنیدن آن صیحه اى زد و مدهوش شد و روحش به عالم بالا پرواز کرد (که شرح آن بعدآ خواهد آمد).
کوتاه سخن این که اگر رهروان این راه، اراده و تصمیم و اخلاص کافى براى پیمودن این مسیر داشته باشند و با توکل بر خداوند به سراغ متون قرآنى و روایى معصومین (علیهم السلام) بروند و اهل عمل به آن دستورات حیات بخش باشند به یقین به هدف نهایى مى رسند و به وصال آن محبوب بى همتا نائل مى شوند و اینکه پیمودن این راه حتماً در گرو نسخه معینى از پیر و مرشد و راهنماى خاصى باشد به یقین اشتباه است و چه بسا مقدمه انحراف از مسیر صحیح و صراط مستقیم محسوب شود.
البته فهم محتواى آیات و روایات نیازمند علم کافى و یا استفاده از راهنمایى
(69)
علماى با تقواى دین است بى آن که انگشت روى شخص خاصى بگذاریم یا بگذارند.
در واقع همه چیز در شریعت جمع است و چیز ناگفته اى در آیات قرآن و گفتار معصومین (علیهم السلام) وجود ندارد و اینکه گروهى شریعت را از آنِ عوام مى دانند و بعد از آن قائل به طریقتى هستند که آداب آن را پیر و مرشد بیان مى کند و بدون آن وصول به حقیقت را غیر ممکن مى شمرند، بر خلاف اصول شناخته شده اسلامى است؛ شاهد گویاى این سخن عملکرد امامان معصوم (علیهم السلام) و اصحاب و یاران آن هاست.
در این زمینه بعدآ مشروح تر سخن خواهیم گفت.
(70)

فصل دوم: نسخه های جامع سیر و سلوک

مطلع

بعضى از اساتید عرفان، مسیر پویندگان این راه را آسان کرده و نسخه کاملى از نماز را براى آن ها ترتیب داده اند که مى توان آن را چنین تقریر کرد.
مى دانیم که در قرآن مجید دو اثر مهم براى نماز ذکر شده است: نخست پاک سازى انسان از انواع گناهان است: (اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَر) (50) که اولین گام در سیر و سلوک الى الله مى باشد.
هرگاه نماز به درستى و با تمام آداب، به ویژه با حضور قلب اقامه شود روح و جان آدمى را از تمام آثار گناه شستشو مى دهد پاک مى سازد همان گونه که در احادیث اسلامى آمده است: نماز همچون چشمه آبى بر در خانه شماست که در شبانه روز پنج بار روح خود را در آن شستشو مى دهید و درنتیجه چیزى از گرد و غبار گناه بر روحتان باقى نمى ماند.
اثر دوم نماز «ذکر الله» و دوام یاد اوست: (وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرى) (51) که با توجه به اطلاق کلمه «ذکر» دوام آن را مى توان استفاده کرد و این گام مهم دیگرى است.
(73)
اضافه بر این، در احادیث معروف آمده است: «الصلاة قربان کلى تقى» (52) و در کلمات بزرگان، «معراج المؤمن» (53) گفته شده که با دقت در مفهوم «قربان» که همان تقرب الى الله است روشن مى شود که مى توان از این نردبان روحانى براى صعود به مراحل عالى قرب استفاده کرد که این همان هدف نهایى سیر و سلوک انسان هاست.
در واقع نماز مجموعه اى از عرفان نظرى و عملى است؛ هنگامى که انسان به نماز مى ایستد و با ذکر «الله اکبر» آغاز مى کند، ماسوى الله را به فراموشى مى سپارد و تنها دل به آن محبوب بى همتا مى بندد و او را از هرچه هست برتر و فراتر مى داند و با بلند کردن دست ها تمامى ماسوى الله را پشت سر مى افکند و جز به فکر معبود اصلى نیست.
آنگاه با استمداد از نام او (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) مى گوید و از رحمت عام و خاص خدا مدد مى جوید. سپس با گفتن (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) روح خود را به سیر آفاق و انفس مى فرستد و ازطریق این سفر به سوى آن محبوب بى همتا پیش مى رود. ناگاه متوجه ناخالصى هاى خود و گناهان و ترک اولى هایش مى شود و به یاد عرصه محشر و حساب و کتاب مى افتد و(مالِکِ یوْمِ الدِّین) مى گوید و در دل از خدا تقاضاى عفو و سلامت در آن روز را مى کند.
پس از طى این منازل، خود را دربرابر آن محبوب بى عدیل حاضر مى بیند و او را مخاطب ساخته (اِیاکَ نَعْبُدُ) مى گوید و از او براى این کار یارى مى جوید و (وَاِیاکَ نَسْتَعینُ) را بر زبان جارى مى سازد.
(74)
سپس براى این که ذره اى از این مسیر منحرف نشود ثبات بر طریق هدایت را از او مى خواهد و(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم) مى گوید. آنگاه خود را در کنار انبیا واولیا مى بیند وهمراهى آنها را با گفتن (صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ) از خدا مى طلبد وبراى این که راه خود را از گمراهان وکسانى که مورد خشم خدا قرار گرفته اند جدا سازد با گفتن (غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلا الضَّالِّین) سوره حمد را پایان مى دهد.
این راه را همچنان در رکوع وسپس در سجود که آخرین مرحله فناء فى الله است به ویژه در سجده دوم که فناء در فناء محسوب مى شود ادامه مى دهد.
آنگاه در قنوت نماز تمام خواسته هایش را از آن معبود حقیقى مى خواهد که مهم ترین خواسته اش خود آن محبوب بى مثال است ودر تشهد، ایمان قاطع خود را به یگانگى خداوند ونبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آشکار مى سازد وبا سلام ودرود بر خاتم انبیا وخاندان گرامى اش وهمه صالحان وبندگان مخلص خدا وهمراهانش در این مسیر نماز را پایان مى دهد واز این سفر پرنور روحانى بازمى گردد در حالى که آثار نورانى اش در جان او باقى است.
و هرگاه بر این مجموعه بیفزاییم آنچه را که در مقدمات وشرایط نماز بر آن تأکید شده است که نمازگزار باید جسم وجان خود را از آلودگى ها وخانه وکاشانه خویش را از حقوق مردم پاک سازد ودر فضاى کاملاً روحانى این عبادت نورانى را انجام دهد، تأثیر نماز در پیشرفت معنوى انسان آشکارتر مى شود.
اضافه بر این، نمازگزار مى داند که هرگونه ریا وسمعه وعُجب به این عبادت آسیب مى رساند وجز خلوص نیت وتسلیم وتذلّل در آن مفید نیست.
فراتر از همه اینها، نمازگزار مى داند که اعمال ناپسندى که قبل یا بعد از نماز انجام مى شود در قبولى آن تأثیرگذار است وباید از همه آن ها بپرهیزد.
(75)
این گونه یک نماز کامل وخالى از هرگونه آسیب وموانع قبول، یک سیروسلوک کامل است.
و با ادامه این راه چیزى نمى گذرد که نورانیتى بر روح وقلب این سالک بلکه بر تمام زندگى او نمایان مى شود، خود را در آستان قدس آن محبوب بى همتا مى بیند به گونه اى که با فرارسیدن زمان نماز زمزمه «قرة عینى الصلاة» سرمى دهد وغرق شادى حضور در پیشگاه آن معبود غفور مى گردد وچه لذتى از لذت این حضور، برتر وبالاتر؟
(76)