8. مقبولیت مدیر
مدیری که در نزد کارکنانش از مقبولیت علمی، ایمانی و رفتاری برخوردار است، خود به خود در قلب آنان جای پیدا کرده و انگیزه کارمندانش را برای کار، حفظ و تقویت می کند.
زیردستان فطرتاً از کسی متابعت می کنند که وی را قبول داشته باشند. امّا مدیری که در ذهن زیردستانش جایگاهی ندارد، کم کاری، مسامحه و سستی در آن محیط دور از انتظار نیست.
دانش آموزانی که مدیر و معلمشان محبوب و مورد قبول آنان است، انگیزه درس خواندن و تلاش برای پیشرفت در آنها بیشتر است.
9. امنیت شغلی
کشاورزی که می داند دولت محصولش را خریداری می کند و کارش هدر نمی رود، انگیزه اش برای کار کردن، روز به روز افزون می شود. کارمندی که می داند هر ماه مبلغ معینی درآمد خواهد داشت، از نظر روحی و ذهنی دغدغه و اضطراب نخواهد داشت و با فراغ بال کارش را انجام می دهد.
کارگری در خانه امام رضا علیه السلام کار می کرد. حضرت به سرکارگرش فرمود: چقدر مزد با وی طی کرده ای؟ وی گفت: آدم بیچاره ای است که هرچه به وی بدهی قبول می کند. حضرت ناراحت شدند و فرمودند: مگر من به تو نگفته بودم که مزدش را از ابتدا مشخص کن. البتّه در پایان کار که خواستی مزدش را بدهی چیزی هم اضافه بپرداز.
ص:68
10. جرأت و شجاعت
ترس و اضطراب، انگیزه را تضعیف می کند، امّا جرأت و جسارت، انگیزه بخش است. انسان های شجاع از اقدام و عمل لذت می برند. چه بسیار افرادی که مجرد مانده اند و ازدواج نکرده اند، یا از رانندگی می هراسند.
شرط موفقیت در هر کاری جسارت است، تاجر ترسو هیچگاه تجارتش رونق نمی گیرد. در حدیث آمده که تاجر بدون جرأت، ثمری جز گرسنگی نخواهد داشت.
انبیای الهی و پیشوایان دینی، دارای روحیه حماسی بوده اند.
بر والدین لازم است که فرزندان خود را شجاع و با جرأت تربیت کنند و با انواع تمرین ها و تجربه ها و رفاقت ها، آنان را از خجالت و ترس نابجا دور نمایند.
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: از هر کاری می ترسی، خود را در آن قرار بده، چون ترس آن، از خود عمل بیشتر است.
بسیاری از چیزهایی که انسان می ترسد، خیالی و واهی است.
قرآن از انسان های شجاع و دلیر تعریف کرده و آنان را ستوده است؛ مانند حضرت ابراهیم علیه السلام که در برابر بت پرستان؛ سوگند یاد کرد که بت ها را نابود سازد و همه بت ها را شکست.(وَ تَاللّٰهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنٰامَکُمْ)(1)
یا شجاعت حضرت داود نوجوان در برابر جالوت ستمگر؛(وَ قَتَلَ دٰاوُدُ جٰالُوتَ وَ آتٰاهُ اللّٰهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ)(2) این نوجوان دلیر چنان حمله کرد، که رهبر کفر را کشت و خداوند به خاطر این جرأت و جسارتی که داشت او را به
1. سوره انبیاء آیه 57.
2. سوره بقره، آیه 251.
ص:69
مقام نبوت و پادشاهی رساند.