فهرست کتاب


راهکارهای تقویت انگیزه و نشاط

حاج شیخ محسن قرائتی

دلایل یا بهانه های بی انگیزه شدن

1 - به اندازه ای که مزد می دهند کار می کنم.
2 - رئیس ما که قدر ما را ندارد و با ما مشورت نمی کند.
3 - پایان کارم را نمی دانم.
4 - مدیرم بی نظم و انضباط است و خودش کارش را درست انجام نمی دهد، من چرا تلاش کنم؟

ص:12

5 - ابزار مناسب ندارم.
6 - اختیارات ما محدود است.
7 - از ما که نامی برده نمی شود.
8 - مهارت جدیدی که به ما نیاموخته اند.
9 - با این کار به خوبی آشنا نیستم.
10 - فلان شخص یا چیز مانع است.
11 - این کار با روحیه من سازگار نیست.
12 - همکاران ما کم یا زیادند و کار پیش نمی رود.
13 - سازماندهی در کار نیست.
14 - نظارت در کار نیست.
15 - کارها به نمایش گذاشته نمی شود.
16 - به پیشنهادات و انتقاداتم توجهی نمی شود.
17 - میان مدیران اختلاف نظر یا بی اعتمادی است.
18 - اگر این کار را نکنم چه می شود؟
19 - آرامش محیط کار از نظر نظافت، سرما وگرما، نور و روشنائی تأمین نیست.
20 - با ادب با من برخورد نمی شود و مرا تحقیر می کنند.
21 - بیماری و اعتیاد دارم.
22 - گرفتاری های خانوادگی، نشاط مرا از بین برده است.
و موارد بسیار دیگر.
اینها نمونه هایی از عوامل بی نشاطی و بی انگیزگی است که ایمان به خدا ونظارت و پاداش او از یک سو، وآشنایی با تاریخ ومشکلات اولیای خدا که چگونه در برابر انواع بی مهری ها و تهمت ها و کمبودها وتحقیرها مقاومت کردند و بر راه خود پافشاری کردند

ص:13

تا بالاخره موفق شدند از سوی دیگر، می تواند انگیزه کار و نشاط را در انسان بیشتر کند.
آری، در میان عوامل ایجاد انگیزه، عامل معنوی و ایمانی و عامل الگوها قوی ترین عامل اند.
اکنون به بررسی عوامل تأثیرگذار در انگیزه و نشاط می پردازیم:

ص:14

فصل اول: راهکارهای اعتقادی

ص:15

ص:16

1. ایمان به خدا

ایمان در دل انسان همچون شعله پر فروغی است که پشتوانه ی محکمی برای اراده محسوب می شود.
انبیا بدون پاداش مادّی، سخت ترین کارها را که هدایت و تربیت بشر است، با دست خالی شروع کردند و تا مرز شهادت پیش رفتند.
انگیزه ای که انسان در سایه ی ایمان به خدا پیدا می کند، قوی ترین انگیزه ها است. انسان مؤمنی که برای خدا کار می کند، با یاد خدا دلی آرام دارد. وسوسه ها و جاذبه های مثبت و منفی در او بی اثر است.
او با خدا معامله می کند و از مردم توقّع اجر و تشکری ندارد. اگر مردم به او بی مهری کردند، انتقام نمی گیرد، از کارش نمی کاهد، قهر نمی کند، استعفا نمی دهد، کارش را با بهشت معامله می کند و هرگز احساس ضرر و خسارت نمی کند.
در سوره شعراء سرگذشت شش نفر از پیامبران الهی بیان شده است که به قومشان اعلام کردند ما از شما مزد و پاداشی نمی خواهیم، مزد ما با خداوند است.
توجه به هریک از صفات خداوند، به نوعی انگیزه انسان را تقویت می کند.
ایمان به رحمت خدا، به انسان روح امید ونشاط، وانگیزه مهرورزی به دیگران را می دهد.

ص:17

ایمان به قدرت خدا، به فرد جرأت وجسارت وشجاعت می دهد واحساس می کند که تنها نیست وانگیزه حضور فعال و مواجه شدن با دشمن در او تقویت می شود. قرآن می فرماید:(وَ لاٰ تَهِنُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ)(1) ، سست نشوید و اندوهگین مشوید، چرا که شما برتر هستید اگر ایمان داشته باشید.

ایمان، عامل بازدارنده از پلیدی ها وتشویق به نیکی ها
مؤمن به خدا می داند هرعملی انجام دهد، حساب و کتاب دارد و فرشتگان الهی آن را ثبت می کنند، چند برابر پاداش می گیرد و رضایت الهی را جلب می کند، لذا:
1. همین که غضب کرد با خود می گوید: در کظم غیظ و فرو بردن خشم، رضای خدا و در خشم و إعمال غیظ، رضای خودم است، پس به خاطر رضای خدا از غیظ و غضب صرف نظر کرده و خشم خود را فرومی خورم.
2. همین که محرومی را دید، با خود می گوید: او بنده خدا است و مال، نعمت خدا و من امانت دار و خلیفه خدا هستم، پس انفاق می کند.
3. همین که فسادی را در جامعه دید، قهر خدا او را نگران می کند، به پا خواسته و با زبان و دل و تمام قوا جلو فساد را می گیرد.
4. همین که تهدید و تطمیع پیش آمد، با خود می گوید: رضای خدا از دنیا بهتر، و قهر خدا از تهدیدات دیگر سخت تر است، پس تسلیم تهدید و تطمیع نمی شود.
5. همین که صحنه های گناه و بی عفّتی را دید، خدا را حاضر و ناظر دیده و حیا می کند.
1. سوره آل عمران، آیه 139.
ص:18

6. همین که مظلومان را دید، با خود می گوید: همه انسان ها در برابر خدا یکسانند و باید از حقوق بشر دفاع کنم.
7. همین که مال مردم در اختیار او قرار گرفت، خدا را حاضر دانسته و خیانت نمی کند. او می داند هر کمال و فضیلتی مستلزم تحمّل محرومیت در دنیا است که با اهرم ایمان، انسان قادر بر تحمّل آن می باشد.
البتّه اگر افراد غیرمؤمن در اثر تقلید یا تلقین یا تبلیغ و یا تهدید موقّتاً فداکاری از خود نشان می دهند، هرگز عمومی و همیشگی نخواهد بود، زیرا اعمال و حرکاتی که از درون انسان و ریشه ایمانی ندارد، همچون ساختمانی بر لب پرتگاه است، آن هم روی خاکی سُست.(مَنْ أَسَّسَ بُنْیٰانَهُ عَلیٰ شَفٰا جُرُفٍ هٰارٍ)(1)