فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

1. پاسخ به چند سؤال

از سؤالاتى که در ارتباط با آیات فوق مطرح مى شود این است که چرا سلیمان شخصاً اقدام به این کار خارق العاده نکرد؟
او که پیامبر بزرگ خدا بود و داراى اعجاز، چرا این مأموریّت را به آصف بن برخیا داد؟
ممکن است به خاطر این بوده که «آصف» وصىّ او بوده و سلیمان مى خواسته در این لحظه حسّاس، موقعیّت او را به همگان معرّفى کند.(538)
به علاوه مهم این است که استاد، شاگردان خود را در مواقع لازم بیازماید و شایستگى هاى آنها را به دست آورد، و اصولاً شایستگى شاگردان دلیل بزرگى بر شایستگى استاد است، اگر شاگردان کار فوق العاده اى انجام دهند مهم است.
سؤال دیگر اینکه سلیمان چگونه تخت ملکه سبا را بدون اجازه او نزد خود آورد؟
ممکن است به دلیل هدف بزرگ ترى مانند مسأله هدایت و راهنمایى آنها و نشان دادن یک معجزه بزرگ بوده است.
از این گذشته مى دانیم شاهان از خود مالى ندارند و اموال آنها معمولاً از غصب حقوق دیگران به دست مى آید.
سؤال دیگر اینکه عفریت جنّ چگونه توانایى بر چنین خارق عادتى دارد؟
پاسخ این سؤال را در بحث هاى مربوط به اعجاز گفته ایم که گاهى حتّى افراد غیر مؤمن بر اثر ریاضت هاى پرمشقّت و مبارزه با نفس، توانایى بر پاره اى از خارق عادات پیدا مى کنند ولى تفاوت آن با معجزات این است که کار آنها چون متّکى به قدرت محدود بشرى است همیشه محدود است، در حالى که معجزات متّکى بر قدرت بى پایان خداست، و قدرت او همچون سایر صفاتش نامحدود است.
لذا مى بینیم عفریت توانایى خود را محدود مى کند بر آوردن تخت ملکه سبا در مدّت توقّف سلیمان (علیه السلام) در مجلس داورى و بررسى امور کشور، در حالى که آصف
بن برخیا هیچ حدّى براى آن قائل نمى شود، و محدود ساختن به یک چشم برهم زدن در حقیقت اشاره به کمترین زمان ممکن است، و مسلّم است که سلیمان (علیه السلام) از چنین کارى که معرّفى یک فرد صالح است حمایت مى کند، نه از کار عفریتى که ممکن است کوته نظران را به اشتباه بیفکند و آن را دلیل بر پاکى او بگیرند.
بدیهى است هر کس کار مهمّى در جامعه انجام دهد و مورد قبول واقع شود، خطّ فکرى و اعتقادى خود را در لابه لاى آن تبلیغ کرده است، و نباید در حکومت الهى سلیمان (علیه السلام) ابتکار عمل به دست عفریت ها بیفتد، بلکه باید آنها که علمى از کتاب الهى دارند بر افکار و عواطف مردم حاکم گردند.

2. قدرت و امانت، دو شرط مهم

در آیات فوق و همچنین آیه 26 سوره قصص مهم ترین شرط براى یک کارمند یا کارگر نمونه دو چیز بیان شده است: نخست قوّت و توانایى، و دیگر امانت و درستکارى.
البتّه گاه مبانى فکرى و اخلاقى انسان ایجاب مى کند که داراى این صفت باشد (همان گونه که در مورد موسى (علیه السلام) در سوره قصص آمده است) و گاه نظام جامعه و حکومت صالح ایجاب مى کند که حتّى عفریت جنّ به این دو صفت الزاماً متّصف شود، امّا به هر حال هیچ کار بزرگ و کوچکى در جامعه بدون دارا بودن این دو شرط انجام پذیر نیست، خواه از تقوا سرچشمه گیرد و خواه از نظام قانونى جامعه ـ دقّت کنید.

3. تفاوت «علم من الکتاب» و«علم الکتاب»

در آیات مورد بحث درباره کسى که تخت ملکه سبا را در کمترین مدّت نزد سلیمان آورد به عنوان (الَّذِى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ) «کسى که بخشى از علم کتاب را دارا بود» تعبیر شده است، در حالى که در سوره رعد آیه 43 در مورد پیامبر(صلی الله علیه و آله) و گواهان بر حقّانیّت او چنین آمده است: (قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِى وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ) «بگو: کافى است براى گواهى میان من و شما، خداوند و کسى که در نزد او علم کتاب است».
در حدیثى از ابو سعید خدرى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده است که ابوسعید مى گوید: من از معنى «الَّذى عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتاب» (که در داستان سلیمان آمده است) از محضرش سؤال کردم، فرمود: او وصىّ برادرم سلیمان بن داوود بود. عرض کردم «وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتاب» از چه کسى سخن مى گوید؟ فرمود: «ذاکَ أخی عَلِىُّ بنِ أبى طالِب؛ او برادرم علىّ بن ابى طالب است». (539)
توجّه به تفاوت «عِلمٌ مِنَ الکِتاب» که علم جزئى را مى گوید، و«عِلمُ الکِتاب» که علم کلّى را بیان مى کند روشن مى سازد که میان آصف و على (علیه السلام) چه اندازه تفاوت بوده است.
ازاین رو در روایات بسیارى مى خوانیم که اسم اعظم الهى هفتاد و سه حرف است، یک حرف آن نزد آصف بن برخیا بود و چنان خارق عادتى را انجام داد، و نزد امامان اهل بیت علیهم السلام هفتاد و دو حرف آن است، و یک حرف آن مخصوص به ذات پاک خداست. (540)