فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

تفسیر :

بعد از آن، مى افزاید: «و از شرّ آنها که در گره ها مى دمند» (وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى الْعُقَدِ).
«نَفّاثات» از مادّه «نَفث» (بر وزن حبس) در اصل، به معنى ریختن مقدار کمى از آب دهان است، و از آنجا که این کار با دمیدن انجام مى گیرد، «نفث» به معنى «نفخ» (دمیدن) نیز آمده است.
ولى بسیارى از مفسّران «نَفّاثات» را به معنى «زنان ساحره» تفسیر کرده اند («نَفّاثات» جمع مؤنّث است و مفرد آن «نفّاثة» صیغه مبالغه از «نفث» مى باشد) آنها اورادى را مى خواندند و در گره هایى مى دمیدند و به این وسیله سحر مى کردند، ولى جمعى آن را اشاره به زنان وسوسه گر مى دانند که پى در پى در گوش مردان، مخصوصاً همسران خود، مطالبى را فرو مى خوانند تا عزم آهنین آنها را در انجام کارهاى مثبت سست کنند، و وسوسه هاى این گونه زنان در طول تاریخ چه حوادث مرگبارى که به بار نیاورده، و چه آتش ها که بر نیفروخته و چه عزم هاى استوارى را که سست نساخته است.
«فخر رازى مى گوید: زنان به خاطر نفوذ محبت هایشان در قلوب رجال، در آنان تصرف مى کنند. (517)
این معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است؛ زیرا یکى از مهمترین وسائل نفوذ جاسوس ها در سیاستمداران جهان، استفاده از زنان جاسوسه است که با این «نَّفّاثاتِ فِی العُقَدِ» قفل هاى صندوق هاى اسرار را مى گشایند و از مرموزترین مسائل با خبر مى شوند و آن را در اختیار دشمن قرار مى دهند.
بعضى نیز «نفّاثات» را به «نفوس شریره»، ویا «جماعت هاى وسوسه گر» که با تبلیغات مستمر خود، گره هاى تصمیم ها را سست مى سازند، تفسیر نموده اند.
بعید نیست آیه مفهوم عام و جامعى داشته باشد، که همه اینها را شامل شود، حتى سخنان سخن چین ها، و نمّامان که کانون هاى محبت را سست و ویران مى سازند (ر.ک: ج 27، ص 495 ـ 497).

بخش ششم:داستان هایی از زنان

ماجراى امّ عقیل، بانوى صابر

زن مسلمان بادیه نشین به نام امّ عقیل، در یکى از روزها دو میهمان بر او وارد شد. فرزندش همراه شتران در بادیه بود. در همان لحظه به او خبر دادند شتر خشمگین، فرزندش را در چاه انداخت و بدرود حیات گفت.
زن باایمان به کسى که خبر مرگ فرزند را آورد، گفت: از مرکب پیاده شو و به پذیرایى از میهمانان کمک کن. گوسفندى حاضر داشت به او داد تا آن را ذبح کند.
غذا آماده شد. نزد میهمانان گذاشت. آنها از صبر و استقامت این زن در شگفت بودند.
یکى از حاضران نقل مى کند: هنگامى که از غذا خوردن فارغ شدیم، زن باایمان نزد ما آمد گفت: آیا در میان شما کسى هست که از قرآن به خوبى آگاه باشد؟
یکى از حاضران گفت: آرى من آگاهم.
گفت: آیاتى از قرآن بخوان تا در برابر مرگ فرزند مایه تسلّى خاطر من گردد. او مى گوید: من این آیات را براى او خواندم: (وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ * الَّذینَ إِذا اَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ * اُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَاُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ). زن خداحافظى کرد. سپس رو به قبله ایستاد و چند رکعت نماز گزارد. بعد عرض کرد : (أللّهُمَّ إنّى فَعَلتُ ما أمَرتَنى، فَأنْجِزْ لى ما وَعَدتَنى) «خداوندا! آنچه را فرمان دادى انجام دادم ـ و رشته شکیبایى را رها نساختم ـ پس آنچه را وعده داده اى به انجام برسان».
سپس افزود: «اگر بنا بود در این جهان کسى براى کسى بماند...».
یکى از حاضران مى گوید: گمان کردم مى خواهد بگوید فرزندم براى من باقى مى ماند، امّا شنیدم چنین ادامه داد: «پیامبر اسلام، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) براى امّتش زنده مى ماند»(518) (ر.ک: ج 1، ص 608 و 609).