فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

تفسیر :

آن گاه بار دیگر به ماجراى همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازمى گردد و براى اینکه درس عملى زنده اى به آنها بدهد به ذکر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بى تقوا که در خانه دو پیامبر بزرگ خدا بودند و سرنوشت دو زن مومن و ایثارگر که یکى از آنها در خانه یکى از جبّارترین مردان تاریخ بود مى پردازد.
نخست مى فرماید: «خداوند مثلى براى کافران زده است، مثلى به همسر نوح و همسر لوط» (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ). (504)
«آنها تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند» (کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا).
«امّا ارتباط آنها با این دو پیامبر بزرگ سودى به حالشان در برابر عذاب الهى نداشت و به آنها گفته شد که وارد در آتش شوید همراه کسانى که وارد مى شوند» (فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَالدَّاخِلِینَ).
و به این ترتیب، به دو همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) که در ماجراى افشاى اسرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار مى دهد که گمان نکنند همسرى پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تنهایى مى تواند مانع کیفر آنها باشد، همان گونه که رابطه همسران نوح و لوط به خاطر خیانت از خاندان نبوّت و وحى قطع شد و گرفتار عذاب الهى شدند.
و در ضمن هشدارى است به همه مومنان در تمام قشرها که پیوندهاى خود را با اولیاءاللّه در صورت گناه و عصیان، مانع عذاب الهى نپندارند.
در بعضى از کلمات مفسّران آمده است که اسم همسر حضرت نوح «والهة» و اسم همسر حضرت لوط «والعة» بوده است.(505)
و بعضى عکس این را نوشته اند، یعنى نام همسر نوح را «والعه» و همسر لوط را «والهه» یا «واهله» گفته اند. (506)
به هر حال این دو زن به این دو پیامبر بزرگ خیانت کردند. البتّه خیانت آنها هرگز انحراف از جادّه عفت نبود، زیرا هرگز همسر هیچ پیامبرى به بى عفّتى آلوده نشده است، چنانکه در حدیثى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) صریحاً آمده است: «ما بَغَت إمرَأةُ نَبِىٍّ قَطُّ؛ همسر هیچ پیامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفّت نشد». (507)
خیانت همسر لوط این بود که با دشمنان آن پیامبر همکارى مى کرد و اسرار خانه او را به دشمن مى سپرد و همسر نوح نیز چنین بود.
راغب در مفردات مى گوید: «خیانت» و«نفاق» یک حقیقت است، جز اینکه «خیانت» در مقابل عهد و امانت گفته مى شود و «نفاق» در مسائل دینى.
تناسب این داستان با داستان افشاى اسرار خانه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز ایجاب مى کند که منظور از خیانت همین باشد.
به هر حال آیه فوق امیدهاى کاذب افرادى را که گمان مى کنند تنها ارتباط با شخص بزرگى همچون پیامبر(صلی الله علیه وآله)مى تواند مایه نجات آنها گردد (هرچند در عمل آلوده باشند) قطع مى کند، تا هیچ کس از این نظر براى خود مصونیتى قائل نشود، لذا در پایان آیه مى گوید: «به آنها گفته مى شود با سایر دوزخیان وارد جهنّم شوید» یعنى میان شما و دیگران از این نظر هیچ امتیازى نیست.(تفسیر نمونه، ج24، ص312-314).

امّ جمیل همسر ابولهب

(تَبَّتْ یَدَا أَبِى لَهَبٍ وَتَبَّ * مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ * سَیَصْلَى نَارآ ذَاتَ لَهَبٍ * وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ * فِى جِیدِهَا حَبْلٌ مِّنْ مَّسَدٍ)
بریده باد هر دو دست ابولهب و مرگ بر او باد! * هرگز ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشید. * و بزودى وارد آتشى شعله ور و پرلهیب مى شود؛ * و(نیز) همسرش، در حالى که هیزم کش (دوزخ) است، * و در گردنش رشته اى از لیف خرما.
(سوره مسد، آیات 1-5)

شأن نزول :

از «ابن عبّاس نقل شده: هنگامى که آیه «وَ انذُر عَشِیرَتَکَ الأَقرَبِینَ» نازل شد و پیغمبر مأموریت یافت فامیل نزدیک خود را انذار کند و به اسلام دعوت نماید (دعوت خود را علنى سازد) پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر فراز کوه «صفا» آمده، فریاد زد: «یا صَباحاهُ»! (این جمله را عرب زمانى مى گفت که مورد هجوم غافلگیرانه دشمن قرار مى گرفت، براى اینکه همه را با خبر سازند و به مقابله برخیزند، کسى صدا مى زد: «یا صَباحاهُ»! انتخاب کلمه «صباح» به خاطر این بود که هجوم هاى غافلگیرانه غالباً در اول صبح واقع مى شد).
هنگامى که مردم «مکّه» این صدا را شنیدند، گفتند: کیست که فریاد مى کشد؟
گفته شد: «محمّد» است، جمعیت به سراغ حضرتش رفتند، او قبائل عرب را با نام صدا زد، و با صداى او جمع شدند، فرمود: به من بگویید: اگر به شما خبر دهم که سواران دشمن از کنار این کوه به شما حمله ور مى شوند، آیا مرا تصدیق خواهید کرد؟
در پاسخ گفتند: ما هرگز از تو دروغى نشنیده ایم.
فرمود: «اِنِّى نَذِیرٌ لَکُم بَینَ یَدى عَذابٍ شَدِیدٍ؛ من شما را در برابر عذاب شدید الهى انذار مى کنم» (شما را به توحید و ترک بت ها دعوت مى نمایم).
هنگامى که «ابولهب» این سخن را شنید گفت: تَبّاً لَکَ! أَ ما جَمَعتَنا اِلّا لِهذا؟!: «زیان و مرگ بر تو باد! آیا تو فقط براى همین سخن ما را جمع کردى»؟!
در این هنگام بود که این سوره نازل شده: (تَبَّتْ یَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ) «زیان و هلاکت بر دستان ابولهب باد که زیانکار و هلاک شده است».
بعضى در اینجا افزوده اند: هنگامى که همسر «ابولهب» (نامش «ام جمیل» بود) با خبر شد که این سوره درباره او و همسرش نازل شده، به سراغ پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمد، درحالى که آن حضرت را نمى دید، سنگى در دست داشت و گفت: من شنیده ام «محمّد» مرا هجو کرده، به خدا سوگند اگر او را بیابم با همین سنگ بر دهانش مى زنم! من خودم نیز شاعرم! سپس به اصطلاح، اشعارى در مذمت پیغمبر و اسلام بیان کرد.(508)
خطر «ابولهب» و همسرش براى اسلام و عداوت آنها منحصر به این نبود، و اگر مى بینیم قرآن لبه تیز حمله را متوجه آنها کرده و با صراحت از آنها نکوهش مى کند، دلائلى بیش از این دارد که بعداً به خواست خدا به آن اشاره خواهد شد.
تفسیر :