تفسیر :
در اینجا فرمان پروردگار فرا رسید و مقدّمات نجات نوح، یاران اندکش و نابودى مشرکان لجوج فراهم شد.
مى فرماید: «ما به نوح وحى فرستادیم که کشتى را در حضور ما و طبق فرمان ما بساز» (فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا).
تعبیر «بِأعیُنِنا» (در برابر دیدگان ما) اشاره به این است که تلاش تو در این راه در حضور ما و تحت پوشش حمایت ماست؛ بنابراین، با فکر راحت و آسوده به راه خود ادامه ده و از هیچ چیز ترس و واهمه نداشته باش.
ضمناً تعبیر به «وَحیِنا» نشان مى دهد که نوح (علیه السلام) طرز ساختن کشتى و چگونگى آن را از وحى الهى آموخت و گرنه چنان چیزى ـ طبق نوشته تواریخ ـ تا آن زمان سابقه نداشت، به همین دلیل نوح کشتى را آن چنان متناسب با مقصد و مقصود خود ساخت که هیچ کمبودى در آن نبود. سپس چنین ادامه مى دهد: «هنگامى که فرمان ما فرا رسد، و نشانه اش این است که آب از درون تنور خواهد جوشید، بدان زمان طوفان نزدیک شده است، بلافاصله از تمام انواع حیوانات یک جفت (نر و ماده) انتخاب و در کشتى سوار کن» (فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ).
«و خانواده و دوستان باایمانت را بر کشتى سوار کن، مگر آنها که قبلاً وعده هلاکشان داده شده است» (اشاره به همسر نوح و یکى از فرزندانش است) (وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ).
و باز اضافه مى کند: «و دیگر درباره این ستمگران (که هم بر خویش ستم کردند و هم بر دیگران) با من سخنى مگو که آنها همگى غرق خواهند شد، و جاى گفت وگو نیست» (وَ لاَ تُخَاطِبْنِى فِى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ).
البتّه این اخطار به خاطر آن بود که ممکن بود نوح (علیه السلام) تحت تأثیر عواطف انسانى یا عاطفه پدر و فرزندى قرار گیرد و باز درباره آنها شفاعت کند در حالى که آنها دیگر شایسته شفاعت نبودند.(تفسیر نمونه، ج14، ص250-251).
همسر لوط
(رَبِّ نَجِّنِى وَأَهْلِى مِمَّا یَعْمَلُونَ * فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عَجُوزآ فِى الْغَابِرِینَ)
پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام مى دهند رهایى بخش.» * ما او و تمامى خاندانش را نجات دادیم، * جز پیرزنى که در میان بازماندگان بود.
(سوره شعراء، آیات 169-171)
تفسیر :
سرانجام آن همه اندرزها و نصیحت ها اثر نگذارد، فساد سراسر جامعه آنها را به لجنزار متعفّنى مبدّل ساخت، اتمام حجّت به اندازه کافى شد، رسالت لوط (علیه السلام) به آخررسید، در اینجاست که باید از این منطقه آلوده، خود و کسانى را که به او ایمان آورده اند نجات دهد تا عذاب مرگبار الهى قوم ننگین را درهم کوبد.
در مقام نیایش و تقاضا به پیشگاه خداوند برآمد و عرض کرد: «پروردگارا، من وخاندانم را از آنچه اینها انجام مى دهند رهایى بخش» (رَبِّ نَجِّنِى وَ أَهْلِى مِمَّا یَعْمَلُونَ).
بعضى احتمال داده اند منظور از «اهل» همه کسانى باشند که به او ایمان آوردند، امّا آیه 36 سوره ذاریات مى گوید: «تنها یک خانواده به او ایمان آورده بودند» (فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ).
ولى چنانکه قبلاً هم اشاره کردیم، بعضى از تعبیرها که در آیات مورد بحث آمده نشان مى دهد قبلاً نیز جمعى به او ایمان آورده بودند که از آن سرزمین تبعید شدند.
ضمناً از آنچه گفته شد این واقعیّت روشن مى شود که دعاى لوط براى خاندانش روى جنبه هاى عاطفى و پیوند خویشاوندى نبود، بلکه به خاطر ایمانشان بود.
خداوند این دعا را اجابت کرد، چنانکه مى فرماید: «ما لوط و خاندانش را همگى نجات دادیم» (فَنَجَّیْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ).
«جز پیرزنى که در میان آن گروه گمراه باقى ماند» (إِلاَّ عَجُوزًا فِى الْغَابِرِینَ). (496)
این پیرزن کسى جز همسر لوط نبود که از نظر عقیده و مذهب، هماهنگ با آن قوم گمراه بود و هرگز به لوط ایمان نیاورد، و سرانجام به همان سرنوشت گرفتار شد.(تفسیر نمونه، ج15، ص351-352).