فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

2. شکست ها سبب بیدارى

شکست ها همیشه شکست نیست، بلکه در بسیارى از مواقع ظاهراً شکست است
است امّا در باطن یک نوع پیروزى معنوى به حساب مى آید. اینها همان شکست هایى است که سبب بیدارى انسان مى گردد وپرده هاى غرور و غفلت را مى درد و نقطه عطفى در زندگى انسان محسوب مى شود.
همسر عزیز مصر که نامش «زلیخا» یا «راعیل» بود، هر چند در کار خود گرفتار بدترین شکست ها شد ولى این شکست در مسیر گناه باعث تنبّه او گردید، وجدان خفته اش بیدار شد، از کردار ناهنجار خود پشیمان گشت و روى به درگاه خدا آورد.
داستانى که در احادیث درباره ملاقاتش با یوسف پس از آنکه یوسف عزیز مصر شد نقل شده نیز شاهد این مدّعاست، زیرا رو به او کرد و گفت: «الحَمدُلِلَّهِ الَّذى جَعَلَ العَبیدَ مُلوکًا بِطاعَتِهِ وَ جَعَلَ المُلوکَ عَبیدًا بِالمَعصیَةِ؛ حمد خداى را که بردگان را به خاطر اطاعت فرمانش ملوک ساخت و ملوک را به خاطر گناه بَرده گردانید».
و در پایان همین حدیث مى خوانیم که یوسف سرانجام با او ازدواج کرد. (492)
خوشبخت کسانى که از شکست ها پیروزى مى سازند و از ناکامى ها کامیابى؛ از اشتباهات خود راه هاى صحیح زندگى را مى یابند و در میان تیره بختى ها راه سعادت را پیدا مى کنند.
البتّه واکنش همه افراد در برابر شکست چنین نیست، کسانى که ضعیف و بى مایه اند، به هنگام شکست، یأس سراسر وجودشان را فرا مى گیرد و گاهى تا سرحدّ خودکشى پیش مى روند که این شکست کامل است، امّا آنها که مایه اى دارند مى کوشند آن را نردبان ترقّى خود قرار دهند و از آن پلى براى پیروزى بسازند.(493)

هلاكت همسر لوط

(قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ * قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ * إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ)
(سپس) گفت: «مأموریّت شما چیست اى فرستادگان (خدا)؟» * گفتند: «ما به سوى قومى
گنهکار فرستاده شده ایم (تا آنها را هلاک کنیم)؛ * مگر خاندان لوط، که همگى آنها را نجات خواهیم داد؛ * به جز همسرش، که مقدّر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاک شوندگان) باشد». (سوره حجر، آیات 57-60)

تفسیر :

ابراهیم پس از شنیدن این بشارت، در اندیشه فرو رفت که شاید فرشتگان با آن شرایط خاص، فقط براى بشارت فرزند نزد او نیامده اند و مأموریّت مهم ترى دارند و این بشارت تنها گوشه اى از آن را تشکیل مى دهد؛ ازاین رو در مقام سؤال برآمد «و گفت: مأموریّت شما چیست اى فرستادگان خدا؟» بگویید ببینم براى چه مأموریّت مهمّى فرستاده شده اید؟ (قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ).
«گفتند: ما به سوى قومى گناهکار مأموریّت یافته ایم» (قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ).
و چون مى دانستند ابراهیم با دقّتى که در چنین مسائلى دارد، به این مقدار پاسخ قناعت نخواهد کرد، فوراً اضافه کردند: این قوم گناهکار همان قوم لوط است و ما مأموریم این آلودگان بى آزرم را در هم بکوبیم و نابود کنیم «مگر خاندان لوط، که همگى آنان را نجات خواهیم داد» (إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ).
از آنجا که تعبیر به «آل لوط» آن هم با تأکید بر «أجمَعین» شامل همه خانواده لوط، حتّى همسر گمراهش که با مشرکان هماهنگ بود مى شد، و شاید ابراهیم نیز از این ماجرا آگاه بود، بلافاصله او را استثنا کردند و گفتند: «بجز همسرش که مقدّر داشتیم از بازماندگان (در شهر و هلاک شوندگان) باشد» (إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ).
تعبیر «قَدَّرنا» (مقدّر داشتیم) اشاره به مأموریّتى است که از سوى خداوند در این زمینه داشتند. (494)