فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

5. آیا مباهله یک حکم عمومى است؟

بى شک آیه مورد بحث یک دستور کلّى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نمى دهد، بلکه روى سخن در آن تنها به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است، ولى این موضوع مانع از آن نخواهد بود که مباهله در برابر مخالفان، یک حکم عمومى باشد و افراد باایمان که از تقوا و خداپرستى کامل برخوردارند به هنگامى که استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جایى نرسد از آنان دعوت به مباهله کنند.
از روایاتى که در منابع اسلامى نقل شده است نیز عمومیّت این حکم استفاده
مى شود. در تفسیر نورالثقلین، جلد 1، صفحه 351 حدیثى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «اگر سخنان حقّ شما را مخالفان نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کنید».
راوى مى گوید: سؤال کردم چگونه مباهله کنم؟
فرمود: «خود را سه روز اصلاح اخلاقى کن».
و گمان مى کنم فرمود: روزه بگیر و غسل کن، و با کسى که مى خواهى مباهله کنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بیفکن و از خودت آغاز کن و بگو: خداوندا! تو پروردگار آسمان هاى هفتگانه و زمین هاى هفتگانه اى و آگاه از اسرار نهان هستى، و رحمان ورحیمى، اگر مخالف من حقّى را انکار کرده و ادّعاى باطلى دارد بلایى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناکى مبتلا ساز!
و بعد بار دیگر این دعا را تکرار کن و بگو: اگر این شخص حق را انکار کرده و ادّعاى باطلى مى کند بلایى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا کن!
سپس فرمود: «چیزى نخواهد گذشت که نتیجه این دعا آشکار خواهد شد. به خدا سوگند، هرگز نیافتم کسى را که حاضر باشد این چنین با من مباهله کند».(397)
ضمنآ از این آیه معلوم مى شود برخلاف حملات بى رویه افرادى که مى گویند : اسلام عملاً آیین مردان است و زنان در آن به حساب نیامده اند. زنان در مواقع حسّاس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن مى ایستاده اند. صفحات درخشان زندگى فاطمه بانوى اسلام (علیها السلام) و دخترش زینب کبرى (علیها السلام) و زنان دیگرى که در تاریخ اسلام گام بر جاى گام هاى آنها نهاده اند گواه این حقیقت است (ر.ک: ج 2، ص 671 ـ 685).

جمعى از زنان مهاجر

(فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّى لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنْکُمْ مِّنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِّنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِى سَبِیلِى وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا
لاَکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلاَدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاْنْهَارُ ثَوَابآ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَاللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ)
پروردگارشان، درخواست آنها را پذیرفت؛ (و فرمود:) من عمل هیچ کس از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد؛ شما از جنس یکدیگر (و پیرو یک آیین). لذا کسانى که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه هاى خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را مى بخشم؛ و آنها را در باغ هاى بهشتى، که از پاى درختانش نهرها جارى است، وارد مى کنم. این پاداشى است از طرف خداوند؛ و بهترین پاداش ها نزد خداست. (سوره آل عمران، آیه 195)

شأن نزول :

در آیات پیشین سخن درباره صاحبان عقل بود، در این آیه نتیجه اعمالشان را مورد توجّه قرار مى دهد. شروع آیه با «فاء تفریع» روشن ترین دلیل این پیوند است؛ با این حال در روایات و کلمات مفسّران شأن نزول هایى براى آیه آمده است که البتّه منافاتى با پیوستگى آیه با آیات قبل ندارد.
از جمله نقل شده است که: اُمّ سَلَمه (یکى از همسران رسول خدا) خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: در قرآن از جهاد و هجرت و فداکارى مردان فراوان بحث شده، آیا زنان هم در این قسمت سهمى دارند؟ آیه فوق نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت.(398)
همچنین نقل شده است: على (علیه السلام) هنگامى که با فَواطم (فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر پیامبر و فاطمه دختر زبیر) از مکّه به مدینه هجرت کرد، و امّ ایمن ـ یکى دیگر از زنان باایمان ـ در بین راه نیز به آنها پیوست، آیه فوق نازل گردید.(399)
همان طور که اشاره کردیم، وجود این شأن نزول ها براى آیه فوق منافاتى با پیوند آن با آیات قبل ندارد همان طور که بین این دو شأن نزول نیز منافاتى نیست (ر.ک: ج3، ص 284-285).(400)