فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

شأن نزول :

گفته اند: این آیه وآیات قبل از آن درباره هیأت نجرانى مرکب از عاقب وسیّد وگروهى که با آنها بودند نازل شده است. آنها خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیده، عرض کردند : آیا هرگز دیده اى فرزندى بدون پدر متولّد شود؟ در این هنگام آیه (اِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللهِ...) نازل شد وهنگامى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را به مباهله(369) دعوت کرد، آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیّت هاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت: شما فردا به محمّد نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید زیرا چیزى در بساط ندارد.
فردا که شد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد در حالى که دست علىّ بن ابى طالب (علیه السلام) را گرفته بود و حسن و حسین (علیهما السلام) در پیش روى او راه مى رفتند، و فاطمه (علیها السلام) پشت سرش بود. نصارى نیز بیرون آمدند در حالى که اسقف آنها پیشاپیششان بود. هنگامى که دید پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آن چند نفر آمدند درباره آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسرعمو و داماد او و محبوب ترین خلق خدا نزد اوست، واین دو پسر فرزندان دختر او از على هستند، وآن بانوى جوان دخترش فاطمه است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک ترین افراد به قلب اوست... .
سیّد به اسقف گفت: براى مباهله قدم پیش گذار.
گفت: نه، من مردى را مى بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام مى کند و مى ترسم راستگو باشد، و اگر چنین باشد، به خدا یک سال بر ما نمى گذرد که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نخواهد داشت.اسقف به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: اى ابوالقاسم، ما با تو مباهله نمى کنیم بلکه مصالحه مى کنیم، با ما مصالحه کن!
پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنها مصالحه کرد که دو هزار حُلّه که دست کم قیمت هر حلّه اى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره و سى نیزه و سى رأس اسب در صورتى که در سرزمین یمن توطئه اى براى مسلمانان رخ دهد پیامبر(صلی الله علیه و آله) ضامن این عاریت ها خواهد بود تا آنها را بازگرداند؛ و عهدنامه اى در این زمینه نوشته شد.
در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت: صورت هایى را مى بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه ها را از جا برکند چنین خواهد کرد، هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و تا روز قیامت یک نصرانى بر صفحه زمین باقى نخواهد ماند(370).
تفسیر :

مباهله با مسیحیان نجران

این آیه به دنبال آیات قبل و استدلالى که در آنها بر نفى خدا بودن مسیح شده بود، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور مى دهد: «هرگاه بعد از دانشى که (درباره مسیح) براى تو آمده (باز) کسانى با تو در آن به محاجّه و ستیز برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت مى کنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت مى نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود (کسانى که به منزله جان ما هستند) دعوت مى کنیم، شما هم از نفوس خود دعوت کنید، سپس مباهله مى کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار مى دهیم» (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ).
ناگفته پیداست منظور از «مباهله» این نیست که این افراد جمع شوند و نفرین کنند و سپس پراکنده شوند، زیرا چنین عملى به تنهایى فایده ندارد، بلکه منظور این است که این نفرین مؤثّر گردد و با آشکار شدن اثر آن، دروغگویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند.
به تعبیرى دیگر در این آیه به تأثیر و نتیجه مباهله تصریح نشده است، امّا از آنجا که این کار به عنوان آخرین حربه بعد از اثر نکردن منطق و استدلال مورد استفاده قرار گرفته، دلیل بر این است که منظور ظاهر شدن اثر خارجى این نفرین است نه فقط یک نفرین ساده.
نکته ها :

1. دعوت به مباهله دلیل روشن حقّانیّت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

در آیه مورد بحث خداوند به پیامبر خود دستور مى دهد که هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین، کسى درباره عیسى (علیه السلام) با تو گفت وگو کند و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد مباهله کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.
مسأله مباهله به شکل فوق شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و راهى بود که صددرصد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى کرد.
چگونه ممکن است کسى که به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد وارد چنین میدانى گردد و از مخالفان خود دعوت کند بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى کند.
مسلّمآ ورود در چنین میدانى بسیار خطرناک است، زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشکار نشود نتیجه اى جز رسوایى دعوت کننده نخواهد داشت.
چگونه ممکن است آدم عاقل بدون اطمینان به نتیجه درچنین مرحله اى گام بگذارد؟
از اینجاست که گفته اند: دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مباهله یکى از نشانه هاى صدق دعوت و ایمان قاطع اوست، قطع نظر از نتایجى که بعدآ از مباهله به دست آمد.
در روایات اسلامى وارد شده است هنگامى که پاى مباهله به میان آمد، نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند؛ نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روان شناسى سرچشمه مى گرفت این بود که به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمّد با سر و صدا و جمعیّت
و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید، زیرا حقیقتى در کار او نیست که متوسّل به جار و جنجال شده است.
و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصّان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.
آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند پیامبر فرزندانش حسن و حسین (علیهما السلام) را در پیش رو دارد، و على (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مى کند هر گاه من دعا کردم شما آمین بگویید.
مسیحیان هنگامى که این صحنه را مشاهده کردند سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى کرده، حاضر به مصالحه شدند و به شرایط ذمّه و پرداختن مالیات (جِزیه) تن در دادند.