ادامه داستان حضرت مریم(ع)
(وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ * یَا مَرْیَمُ اقْنُتِى لِرَبِّکِ وَاسْجُدِى وَارْکَعِى مَعَ الرَّاکِعِینَ)
و(به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى بخشیده است. اى مریم! (به شکرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور؛ و با رکوع کنندگان، رکوع کن».
(سوره آل عمران، آیات 42-43)
تفسیر :
مریم بانوى برگزیده الهى
این آیات بار دیگر به داستان مریم بازمى گردد، از دوران شکوفایى و برومندى او سخن مى گوید، و مقامات والاى او را برمى شمرَد. نخست از گفت وگوى فرشتگان با مریم بحث مى کند. مى فرماید: به یاد آور «هنگامى (را) که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برترى داده است» (وَ إِذْ قالَتِ
الْمَلاَئِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ). (361)
چه افتخارى از این برتر که انسانى با فرشتگان هم سخن شود، آن هم سخنى که بشارت برگزیدگى او از سوى خدا و طهارت و برترى او بر تمام زنان جهان باشد، و این نبود جز در سایه تقوا و ایمان وعبادت او. آرى، او برگزیده شد تا پیامبرى همچو عیسى مسیح (علیه السلام) را به دنیا آورد.
جالب توجّه اینکه جمله «اِصطَفیکِ» در آیه تکرار شده؛ یک بار براى بیان برگزیدگى او به طور مطلق، و بار دوم براى برگزیدگى او نسبت به تمام زنان جهان.
این آیه گواه بر این است که مریم بزرگ ترین شخصیّت زن در جهان خود بوده است. و این موضوع با آنچه درباره بانوى بزرگ اسلام فاطمه (علیها السلام) رسیده که او برترین بانوى جهان است منافات ندارد، زیرا در روایات متعدّدى از پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) وامام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «اِنَّ مَریَمُ کانَت سَیِّدَةَ نِساءِ عالَمِها وَ اَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ جَعَلَکِ سَیِّدَةِ نِساءِ عالَمِکَ وَ عالَمِها وَ سَیِّدَةُ نِساءِ الأوَّلینَ وَ الآخِرینَ؛ مریم بانوى زنان زمان خود بود، و خداوند عزّوجلّ تو را بانوى زنان زمان خودت و زنان زمان مریم از اوّلین و آخرین قرار داده است». (362)
کلمه «العالَمین» هیچ گونه منافات با این سخن ندارد، زیرا این کلمه در قرآن و عبارات معمولى به معناى مردمى که در یک عصر و زمان زندگى مى کنند آمده است چنانکه درباره «بنى اسرائیل» مى خوانیم: (وَ أَنِّى فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ) «و من شما را بر جهانیان برترى بخشیدم». (363)
بدیهى است منظور برترى مؤمنان بنى اسرائیل بر مردم عصر خود بوده است.
در آیه بعد سخن از خطاب دیگرى از فرشتگان به مریم است. مى گویند: «اى مریم! (به شکرانه این نعمت هاى بزرگ، که از سوى خداوند برگزیده شده اى و بر زنان جهان عصر خود برترى یافته اى، و از هر نظر پاکیزه گشته اى) براى پروردگارت خضوع
و سجده کن و همراه رکوع کنندگان رکوع نما»! (یا مَرْیَمُ اقْنُتِى لِرَبِّکِ وَاسْجُدِى وَارْکَعِى مَعَ الرَّاکِعِینَ).
در اینجا سه دستور از طرف فرشتگان به مریم داده شده :
نخست «قنوت» در برابر پروردگار و این واژه همان طور که سابقآ اشاره کردیم به معناى خضوع و دوام اطاعت است.
دیگر «سجود» که آن نیز نوعى از «خضوع کامل» در برابر خداست.
و سوم «رکوع» که آن هم نوع دیگرى از خضوع و تواضع است.
جمله «وَارکَعى مَعَ الرّاکِعینَ» (با رکوع کنندگان رکوع کن) ممکن است اشاره به نماز جماعت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به پیوستن به جمعیّت نمازگزاران و خاضعان در برابر خدا باشد.
یعنى همان طور که دیگر بندگان خالص خدا براى او رکوع به جا مى آورند، تو نیز رکوع کن.
در این آیه نخست به سجده و سپس به رکوع اشاره شده است، واین نه به خاطر آن است که در نماز آنها سجده قبل از رکوع انجام مى گرفته، بلکه منظور انجام دادن هر دو عبادت است و نظرى به ترتیب آنها نیست. مثل این است که بگوییم: نماز بخوان و وضو بگیر و پاکیزه باش؛ یعنى همه این وظایف را انجام بده، زیرا عطف کردن با «واو» دلالتى بر ترتیب ندارد.
به علاوه، رکوع و سجود در اصل به معناى تواضع و خضوع است و رکوع و سجود معمولى یکى از مصادیق آن محسوب مى شود (ر.ک: ج 2، ص 631 ـ 634).
ادامه داستان حضرت مریم (ع)
(ذَلِکَ مِنْ أنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلاَمَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ)
(اى پیامبر!) این، از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم؛ و تو در آن هنگام که قلم هاى خود را (براى قرعه کشى به آب) مى افکندند تا کدام یک کفالت و سرپرستى مریم را عهده دار شود، و (نیز) به هنگامى که (علماى بنى اسرائیل، براى کسب افتخار سرپرستى او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى. (سوره آل عمران، آیه 44)
تفسیر :