زکریّا و مریم (علیهما السلام)
این آیات گوشه اى از زندگى زکریّاى پیامبر را درباره داستان مریم بیان مى کند.
سابقآ گفتیم، همسر زکریّا و مادر مریم با هم خواهر بودند و اتّفاقآ هر دو در آغاز عقیم.
هنگامى که مادر مریم از لطف پروردگار صاحب چنین فرزند شایسته اى شد، و زکریّا اخلاص و سایر ویژگى هاى شگفت آور او را دید، آرزوکرد او هم صاحب فرزندى پاک و باتقوا همچون مریم شود.
فرزندى که چهره اش آیت وعظمت خداوند گردد، و با اینکه سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود، و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مى رسید که او صاحب فرزند شود، ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوه هاى تازه در غیر فصل در کنار محراب عبادت مریم، قلب وى را لبریز از امید ساخت که شاید در فصل پیرى میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشکار شود، به همین دلیل هنگامى که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند کرد. قرآن در نخستین آیه مورد بحث مى فرماید: «در این هنگام زکریّا پروردگار خویش را خواند وگفت: پروردگارا! فرزند پاکیزه اى از سوى خودت به من (نیز) عطا فرما که تو دعا را مى شنوى» و اجابت مى کنى (هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِى مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ).(359)«در این موقع فرشتگان به هنگامى که او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود، وى را صدا زدند که خداوند تو را به یحیى بشارت مى دهد، در حالى که کلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مى کند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بر کنار و پیامبرى از صالحان است» (فَنَادَتْهُ الْمَلاَئِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّى فِى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِنَ اللهِ وَ سَیِّدًا وَ حَصُورًا وَنَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ).
خداوند نه تنها اجابت دعاى او را با فرشتگان خبر داد، بلکه پنج وصف از اوصاف این فرزند پاکیزه را بیان داشت :
نخست اینکه او به «کَلِمَةٍ مِنَ اللهُ»؛ یعنى حضرت مسیح (علیه السلام) ایمان مى آورد، و با ایمان و حمایت از او سبب تقویت مسیح (علیه السلام) مى گردد (توجّه داشته باشید که منظور از «کَلِمَة» در اینجا به قرینه آیه 45 همین سوره و171 سوره نساء، حضرت مسیح (علیه السلام) است و سبب این تعبیر به زودى روشن خواهد شد).
همان گونه که در تاریخ آمده است، یحیى شش ماه از عیسى (علیه السلام) بزرگ تر بود و نخستین کسى بود که نبوّت او را تصدیق کرد، و به سوى او دعوت نمود، وچون در میان مردم به زهد و پاکدامنى اشتهار تام داشت، گرایش او به مسیح (علیه السلام) اثر عمیقى در توجّه مردم به او گذاشت.
دوم اینکه او مقام سیادت و رهبرى از نظر علم و عمل خواهد داشت (سَیِّدآ).
سوم اینکه او خود را از هوى و هوس هاى سرکش و آلودگى به دنیاپرستى حفظ مى کند؛ این معنى از واژه «حَصورآ» استفاده مى شود.
واژه «حَصور» از «حَصر» به معناى «حبس» گرفته شده است، و در اینجا به معناى کسى است که خود را از هوى و هوس منع کرده است. این واژه گاه به معناى کسى که خوددارى از ازدواج مى کند نیز آمده است، به همین دلیل جمعى از مفسّران آن را به همین معنى تفسیر کرده اند، و در پاره اى از روایات نیز به آن اشاره شده است.(360)
چهارم و پنجم اینکه او پیامبر بزرگى خواهد بود (توجّه داشته باشید که «نَبیّآ»
به صورت نکره آمده که در اینجا براى عظمت است) و از صالحان وشایستگان خواهد بود.
زکریّا با شنیدن این بشارت از فرشتگان، غرق شادى و سرور شد و در عین حال نتوانست شگفتى خود را از چنین موضوعى پنهان کند. «عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که پیرى به من رسیده و همسرم نازا است»؟ (قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِى غُلاَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنِىَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِى عاقِرٌ).
وخداوند به او پاسخ داده، فرمود: «این گونه خداوند هر کارى را که بخواهد انجام مى دهد» (قالَ کَذلِکَ اللهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ).
و با این پاسخ کوتاه که تکیه بر نفوذ اراده و مشیّت الهى داشت، زکریّا قانع شد (ر.ک: ج 2، ص 620 ـ 623).
ادامه داستان حضرت مریم(ع)
(وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ * یَا مَرْیَمُ اقْنُتِى لِرَبِّکِ وَاسْجُدِى وَارْکَعِى مَعَ الرَّاکِعِینَ)
و(به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى بخشیده است. اى مریم! (به شکرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور؛ و با رکوع کنندگان، رکوع کن».
(سوره آل عمران، آیات 42-43)
تفسیر :
مریم بانوى برگزیده الهى
این آیات بار دیگر به داستان مریم بازمى گردد، از دوران شکوفایى و برومندى او سخن مى گوید، و مقامات والاى او را برمى شمرَد. نخست از گفت وگوى فرشتگان با مریم بحث مى کند. مى فرماید: به یاد آور «هنگامى (را) که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برترى داده است» (وَ إِذْ قالَتِ
الْمَلاَئِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ). (361)
چه افتخارى از این برتر که انسانى با فرشتگان هم سخن شود، آن هم سخنى که بشارت برگزیدگى او از سوى خدا و طهارت و برترى او بر تمام زنان جهان باشد، و این نبود جز در سایه تقوا و ایمان وعبادت او. آرى، او برگزیده شد تا پیامبرى همچو عیسى مسیح (علیه السلام) را به دنیا آورد.
جالب توجّه اینکه جمله «اِصطَفیکِ» در آیه تکرار شده؛ یک بار براى بیان برگزیدگى او به طور مطلق، و بار دوم براى برگزیدگى او نسبت به تمام زنان جهان.
این آیه گواه بر این است که مریم بزرگ ترین شخصیّت زن در جهان خود بوده است. و این موضوع با آنچه درباره بانوى بزرگ اسلام فاطمه (علیها السلام) رسیده که او برترین بانوى جهان است منافات ندارد، زیرا در روایات متعدّدى از پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) وامام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «اِنَّ مَریَمُ کانَت سَیِّدَةَ نِساءِ عالَمِها وَ اَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ جَعَلَکِ سَیِّدَةِ نِساءِ عالَمِکَ وَ عالَمِها وَ سَیِّدَةُ نِساءِ الأوَّلینَ وَ الآخِرینَ؛ مریم بانوى زنان زمان خود بود، و خداوند عزّوجلّ تو را بانوى زنان زمان خودت و زنان زمان مریم از اوّلین و آخرین قرار داده است». (362)
کلمه «العالَمین» هیچ گونه منافات با این سخن ندارد، زیرا این کلمه در قرآن و عبارات معمولى به معناى مردمى که در یک عصر و زمان زندگى مى کنند آمده است چنانکه درباره «بنى اسرائیل» مى خوانیم: (وَ أَنِّى فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ) «و من شما را بر جهانیان برترى بخشیدم». (363)
بدیهى است منظور برترى مؤمنان بنى اسرائیل بر مردم عصر خود بوده است.
در آیه بعد سخن از خطاب دیگرى از فرشتگان به مریم است. مى گویند: «اى مریم! (به شکرانه این نعمت هاى بزرگ، که از سوى خداوند برگزیده شده اى و بر زنان جهان عصر خود برترى یافته اى، و از هر نظر پاکیزه گشته اى) براى پروردگارت خضوع
و سجده کن و همراه رکوع کنندگان رکوع نما»! (یا مَرْیَمُ اقْنُتِى لِرَبِّکِ وَاسْجُدِى وَارْکَعِى مَعَ الرَّاکِعِینَ).
در اینجا سه دستور از طرف فرشتگان به مریم داده شده :
نخست «قنوت» در برابر پروردگار و این واژه همان طور که سابقآ اشاره کردیم به معناى خضوع و دوام اطاعت است.
دیگر «سجود» که آن نیز نوعى از «خضوع کامل» در برابر خداست.
و سوم «رکوع» که آن هم نوع دیگرى از خضوع و تواضع است.
جمله «وَارکَعى مَعَ الرّاکِعینَ» (با رکوع کنندگان رکوع کن) ممکن است اشاره به نماز جماعت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به پیوستن به جمعیّت نمازگزاران و خاضعان در برابر خدا باشد.
یعنى همان طور که دیگر بندگان خالص خدا براى او رکوع به جا مى آورند، تو نیز رکوع کن.
در این آیه نخست به سجده و سپس به رکوع اشاره شده است، واین نه به خاطر آن است که در نماز آنها سجده قبل از رکوع انجام مى گرفته، بلکه منظور انجام دادن هر دو عبادت است و نظرى به ترتیب آنها نیست. مثل این است که بگوییم: نماز بخوان و وضو بگیر و پاکیزه باش؛ یعنى همه این وظایف را انجام بده، زیرا عطف کردن با «واو» دلالتى بر ترتیب ندارد.
به علاوه، رکوع و سجود در اصل به معناى تواضع و خضوع است و رکوع و سجود معمولى یکى از مصادیق آن محسوب مى شود (ر.ک: ج 2، ص 631 ـ 634).