فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

زنان محارم

(حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالاَتُکُمْ وَبَنَاتُ الاْخِ وَبَنَاتُ الاْخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ اللاَّتِى أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللاَّتِى فِى حُجُورِکُمْ مِّن نِّسَائِکُمُ اللاَّتِى دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَّمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الاْخْتَیْنِ إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللهَ کَانَ غَفُورآ رَّحِیمآ)
حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمّه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانى که شما را شیر داده اند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما هستند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشته اید ـ و چنانچه با آنان آمیزش نداشته اید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد ـ و (همچنین) همسران پسرانتان که از نسل شما هستند (ـ نه پسرخوانده ها ـ) و (نیز حرام است بر شما) میان دو خواهر جمع کنید؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده، زیرا خداوند، آمرزنده و مهربان است. (سوره نساء، آیه 23)
تفسیر :

تحریم ازدواج با محارم

در این آیه به محارم ـ یعنى زنانى که ازدواج با آنها ممنوع است ـ اشاره شده و بر اساس آن، محرمیّت از سه راه ممکن است پیدا شود :
1. ولادت، که از آن تعبیر به «ارتباط نسبى» مى شود،
2. از طریق ازدواج که به آن «ارتباط سببى» مى گویند،
3. از طریق شیرخوارگى که به آن «ارتباط رضاعى» گفته مى شود.
نخست به محارم نسبى که هفت دسته هستند اشاره کرده، مى فرماید: «مادران شما و دخترانتان و خواهرانتان و عمّه ها و خاله هایتان و دختران برادر و دختران خواهرانتان بر شما حرام شده اند» (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ أَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَ خَالاَتُکُمْ وَ بَنَاتُ الاْخِ وَ بَنَاتُ الاْخْتِ).
باید توجّه داشت منظور از مادر، فقط آن زنى نیست که انسان بى واسطه از او متولّد شده است، بلکه جدّه و مادر جدّه، مادر پدر و مانند آن را نیز شامل مى شود؛ همان طور که منظور از دختر، تنها دختر بى واسطه نیست، بلکه دختر و دخترِ پسر و دخترِ دختر و فرزندان آنها را نیز در بر مى گیرد، همچنین در مورد پنج دسته دیگر.
ناگفته پیداست همه افراد طبعآ از این گونه ازدواج ها تنفّر دارند و به همین دلیل همه اقوام و ملل ـ جز افراد کمى ـ ازدواج با محارم را ممنوع مى دانند و حتّى مجوسى ها که در منابع اصلى خود قائل به جواز این گونه ازدواج ها بوده اند، امروز آن را انکار مى کنند.
گرچه بعضى مى کوشند این موضوع را ناشى از یک عادت و رسم کهن بدانند، مى دانیم که عمومیّت یک قانون در میان تمام افراد بشر، در قرون و اعصار طولانى ـ معمولاً ـ حکایت از فطرى بودن آن مى کند، زیرا رسم و عادت نمى تواند عمومى و دائمى گردد.
از این گذشته، امروز این حقیقت ثابت شده که ازدواج افراد همخون با یکدیگر خطرهاى فراوانى دارد، یعنى بیمارى نهفته وارثى را آشکار و تشدید مى کند نه اینکه خود آن تولید بیمارى کند.
حتّى بعضى، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتآ دورتر مانند عموزاده ها را با یکدیگر خوب نمى دانند و معتقدند خطر بیمارى هاى ارثى را تشدید مى نماید.(279)
ولى این مسأله اگر در خویشاوندان دور مشکلى ایجاد نکند ـ همان طور که غالبآ نمى کند ـ در خویشاوندان نزدیک که «همخونى» شدیدتر است، مسلّمآ تولید اشکال خواهد کرد.
به علاوه، در میان محارم جاذبه جنسى معمولاً وجود ندارد، زیرا محارم غالبآ با هم بزرگ مى شوند و براى یکدیگر یک موجود عادى هستند و موارد استثنایى نمى تواند مقیاس قوانین کلّى گردد و مى دانیم جاذبه جنسى شرط استحکام پیوند زناشویى است. بنابراین اگر ازدواجى در میان محارم صورت گیرد، ناپایدار و سست خواهد بود.
آن گاه به محارم رضاعى اشاره کرده، مى فرماید: «و مادرانى که شما را شیر مى دهند و خواهران رضاعى شما بر شما حرامند» (وَأُمَّهَاتُکُمُ الَّـتِى أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ).
گرچه قرآن در این قسمت از آیه تنها به دو دسته یعنى خواهران و مادران رضاعى اشاره کرده، طبق روایات فراوانى که در دست است، محارم رضاعى منحصر به اینها نیستند بلکه طبق حدیث معروفى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : «یَحرُمُ مِنَ الرِّضاعِ ما یَحرُمُ مِنَ النَّسَبِ؛ تمام کسانى که از نظر ارتباط نسبى حرامند، از نظر شیرخوارگى نیز حرام مى شوند». (280)
البتّه مقدار شیرخوارگى که تأثیر در محرمیّت مى کند و نیز شرایط و کیفیّت آن، ریزه کارى هاى فراوانى دارد که در کتاب هاى فقهى آمده است.
فلسفه تحریم محارم رضاعى این است که با پرورش گوشت و استخوان آنها با شیر شخص معیّنى، شباهت به فرزندان او پیدا مى کند. مثلاً زنى که کودکى را به قدرى شیر مى دهد که بدن او با آن شیر نموّ مخصوصى مى کند، نوعى شباهت در میان آن کودک و سایر فرزندان آن زن پیدا مى شود، و در حقیقت هر کدام جزئى از بدن آن مادر محسوب مى گردند و همانند دو برادر نسبى هستند.
پس از آن با اشاره به دسته سوم از محارم، آنها را ذیل چند عنوان بیان مى کند :
1. «و مادران همسرانتان» (وَ أُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ).
یعنى به محض اینکه زنى به ازدواج مردى درآمد و صیغه عقد جارى شد، مادر او و مادرِ مادر او و هرچه بالاتر روند، بر او حرام ابدى مى شوند.
2. «و دختران همسرانتان که در دامانِ شما پرورش یافته اند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشته اید» (وَ رَبَائِبُکُمُ الَّـتِى فِى حُجُورِکُمْ مِنْ نِسَائِکُمُ الَّـتِى دَخَلْتُمْ بِهِنَّ).
یعنى تنها با عقد شرعى یک زن، دختران او که از شوهر دیگرى بوده اند، بر شوهر حرام نمى شوند، بلکه مشروط بر این است که اضافه بر عقد شرعى، با آن زن همبستر نیز شده باشد.
وجود این قید در این مورد تأیید مى کند که حکم مادر همسر که در جمله سابق گذشت مشروط به چنین شرطى نیست، و به اصطلاح اطلاق حکم را تقویت مى کند.
ظاهر قید «فِى حُجُورِکُم» (در دامان شما باشند) چنین مى فهمانَد که اگر دختر همسر از شوهر دیگر در دامان انسان پرورش نیابد بر او حرام نیست، ولى به قرینه روایات(281) و مسلّم بودن حکم، این قید به اصطلاح قید احترازى نیست بلکه در واقع
اشاره به نکته تحریم است، زیرا این گونه دختران که مادرانشان اقدام به ازدواج مجدّد مى کنند، معمولاً در سنین پایین هستند و غالبآ در دامان شوهر جدید پرورش مى یابند.
آیه مى گوید اینها در واقع همچو دختران خود شما هستند، آیا کسى با دختر خود ازدواج مى کند؟
و انتخاب عنوان «رَبائِب» جمع «رَبیبَه» به معناى تربیت شده نیز به همین جهت است.
به دنبال این قسمت، براى تأکید مطلب اضافه مى کند: «اگر با آنها آمیزش جنسى نداشتید، دخترانشان بر شما حرام نیستند» (فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ).
3. «و همسران فرزندانتان که از نسل شما هستند» (وَ حَلاَئِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ). (282)
در حقیقت تعبیر «مِن أصلابِکُم» (فرزندانتان که از نسل شما هستنند) براى این است که روى یکى از رسوم غلط دوران جاهلیّت خطّ بطلان کشیده شود، زیرا در آن زمان معمول بود افرادى را به عنوان فرزند خود انتخاب مى کردند؛ یعنى کسى که
فرزند شخص دیگرى بود به نام فرزند خود مى خواندند، و فرزندخوانده مشمول تمام احکام فرزند حقیقى بود، و به همین دلیل با همسران فرزندخوانده خود ازدواج نمى کردند.
باید توجّه داشت فرزندخواندگى و احکام آن در اسلام به کلّى بى اساس است.
4.«و نیزحرام شده است براى شما جمع میان دو خواهر»(وَأَنْ تَجْمَعُوابَیْنَ الاْخْتَیْنِ).
یعنى ازدواج با دو خواهر در زمان واحد مجاز نیست. بنابراین اگر با دو خواهر یا بیشتر در زمان هاى مختلف و بعد از جدایى از خواهر قبلى انجام گیرد مانعى ندارد.
واز آنجا که در زمان جاهلیّت جمع میان دو خواهر رایج بود، و افرادى مرتکب چنین ازدواج هایى شده بودند، قرآن بعد از جمله فوق مى فرماید: «مگر آنچه در گذشته واقع شده» (إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ).
یعنى این حکم (همانند احکام دیگر) عطف به گذشته نمى شود، و کسانى که قبل از نزول این قانون چنین ازدواجى انجام داده اند کیفر و مجازاتى ندارند، اگرچه اکنون باید یکى از آن دو را برگزینند و دیگرى را رها کنند.
در پایان آیه مى فرماید:«خداوند آمرزنده و مهربان است»(إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًارَحِیمًا).
شاید رمز اینکه اسلام از چنین ازدواجى جلوگیرى کرده این باشد که دو خواهر به حکم نسب و پیوند طبیعى نسبت به یکدیگر علاقه شدیدى دارند، ولى به هنگامى که رقیب هم شوند طبعآ نمى توانند آن علاقه سابق را حفظ کنند، و به این ترتیب یک نوع تضادّ عاطفى در وجود آنها پیدا مى شود که براى زندگى آنها زیانبار است، زیرا دائمآ انگیزه «محبّت» و «رقابت» در وجود آنها در حال کشمکش و مبارزه اند.
بعضى از مفسّران احتمال داده اند جمله «اِلّا ما قَد سَلَفَ» به تمام محارمى که در آیه به آن اشاره شده برگردد؛ یعنى اگر قبل از نزول این آیه ـ طبق قوانین متداول آن زمان ـ اقدام به ازدواج با یکى از محارم کرده باشید، حکم تحریم شامل آن ازدواج ها نمى شود، و فرزندان آنها فرزندان مشروع خواهند بود. البتّه پس از نزول این آیه لازم بوده فورآ جدا شوند.
پایان آیه یعنى جمله «إنَّ اللّهَ کانَ غَفورآ رَحیمآ» نیز متناسب با این معنى است (ر.ک: ج 3، ص 412 ـ 418).

حکم زن و مرد زنا کار

(الزَّانِیَةُ وَالزَّانِى فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِى دِینِ اللهِ إِنْ کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ * الزَّانِى لاَ یَنکِحُ إلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لاَ یَنکِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ)
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مومنان مجازاتشان را مشاهده کنند! * مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمى کند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود در نمى آورد؛ و این کار بر مومنان حرام شده است! (سوره نور، آیات 2-3)

تفسیر :