فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

نیكى به مادر و مرز اطاعت از والدین

(وَوَصَّیْنَا الاْنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنآ عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِى عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِى وَلِوَالِدَیْکَ إِلَىَّ الْمَصِیرُ * وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِى مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِى الدُّنْیَا مَعْرُوفآ وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَىَّ ثُمَّ إِلَىَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانى روزافزون حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى یابد؛ (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت (همه شما) به سوى من است. * و هرگاه آندو تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى که از آن آگاهى ندارى (بلکه مى دانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایسته اى رفتار کن؛ و از راه کسانى پیروى کن که (توبه کنان) به سوى من آمده اند؛ سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه انجام مى دادید، باخبر مى سازم. (سوره لقمان، آیات 14-15)

تفسیر :

این دو آیه، در حقیقت جمله هاى معترضه اى است که در لابه لاى اندرزهاى لقمان از سوى خداوند بیان شده است، امّا معترضه نه به معناى بى ارتباط، بلکه به معناى سخنان الهى که ارتباط روشنى با سخنان لقمان دارد، زیرا در این دو آیه بحث از نعمت وجود پدر و مادر و زحمات و خدمات و حقوق آنهاست و قرار دادن شکر پدر و مادر در کنار شکر «اللّه».
به علاوه تأکیدى بر خالص بودن اندرزهاى لقمان به فرزندش نیز محسوب مى شود، چرا که پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیّت ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند.
نخست مى فرماید: «ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم» (وَوَصَّیْنَا الاْنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ).
آن گاه به زحمات فوق العاده مادر اشاره کرده مى گوید: «مادرش او را حمل کرد در حالى که هر روز ضعف و سستى تازه اى بر ضعف او افزوده مى شد» (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ). (210)
این مسأله از نظر علمى ثابت شده و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران باردارى گرفتار وهن و سستى مى شوند، چرا که شیره جان و مغز استخوانشان را به پرورش جنین خود اختصاص مى دهند و از تمام موادّ حیاتى وجود خود بهترین آن را تقدیم او مى دارند.
به همین دلیل مادران در دوران باردارى گرفتار کمبود انواع ویتامین ها مى شوند که اگر جبران نگردد ناراحتى هایى براى آنها به وجود مى آورد، حتّى این مطلب در دوران شیردادن نیز ادامه مى یابد، زیرا شیر شیره جان مادر است.
لذا به دنبال آن مى افزاید: «پایان دوران شیرخوارگى او دو سال است» (وَفِصَالُهُ فِى عَامَیْنِ).
همان گونه که در جاى دیگر قرآن نیز اشاره شده است: (وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ) «مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر مى دهند». (211)
البتّه منظور دوران کامل شیرخوارگى است، هر چند ممکن است گاهى کمتر از آن انجام شود.
به هر حال مادر در این سى و سه ماه (دوران حمل و دوران شیرخوارگى) بزرگ ترین فداکارى را هم از نظر روحى و عاطفى، هم از نظر جسمى، هم از جهت خدمات در مورد فرزندش انجام مى دهد.
جالب اینکه در آغاز توصیه درباره هر دو مى کند، ولى هنگام بیان زحمات و خدمات تکیه روى زحمات مادر مى کند تا انسان را متوجّه ایثارگرى ها و حقّ عظیم او سازد.
سپس مى گوید: «توصیه کردم که هم شکر مرا به جاى آور و هم شکر پدر و مادرت را» (أَنِاشْکُرْ لِى وَلِوَالِدَیْکَ).
شکر مرا به جا آور که خالق و منعم اصلى توام، و چنین پدر و مادر مهربانى به تو داده ام، و هم شکر پدر و مادرت را که واسطه این فیض و عهده دار انتقال نعمت هاى من به تو مى باشند.
و چقدر جالب و پرمعنى است که شکر پدر و مادر درست در کنار شکر خدا قرار گرفته.
و در پایان آیه با لحنى که خالى از تهدید و عتاب نیست، مى فرماید: «بازگشت همه شما به سوى من است» (إِلَىَّ الْمَصِیرُ).
آرى اگر در اینجا کوتاهى کنید در آنجا تمام این حقوق و زحمات وخدمات مورد بررسى قرار مى گیرد و موبه مو حساب مى شود. باید از عهده حساب الهى در مورد
شکر نعمت هایش و نیز در مورد شکر نعمت وجود پدر و مادر و عواطف پاک و بى آلایش آنها برآیید.
بعضى از مفسّران در اینجا به نکته اى توجّه کرده اند که در قرآن مجید تأکید بر رعایت حقوق پدر و مادر کراراً آمده است، امّا سفارش نسبت به فرزندان کمتر دیده مى شود (جز در مورد نهى از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت استثنایى در عصر جاهلیّت بوده است).
این به خاطر آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان کمتر ممکن است فرزندان را به دست فراموشى بسپارند، در حالى که زیاد دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را مخصوصاً هنگام پیرى و ازکارافتادگى فراموش مى کنند، و این دردناک ترین حالت براى آنها و بدترین ناشکرى براى فرزندان محسوب مى شود. (212)
و از آنجا که توصیه به نیکى در مورد پدر و مادر ممکن است این توهّم را براى بعضى ایجاد کند که حتّى در مسأله عقاید و کفر و ایمان باید با آنها مماشات کرد، در آیه بعد مى افزاید: «هرگاه آن دو بکوشند که چیزى را شریک من قرار دهى که از آن (حدّاقل) آگاهى ندارى، از آنها اطاعت مکن» (وَ إِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِى مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا).
هرگز نباید رابطه انسان و پدر و مادرش مقدّم بر رابطه او با خدا باشد، و هرگز نباید عواطف خویشاوندى حاکم بر اعتقاد مکتبى او گردد.
تعبیر «جاهَداک» اشاره به این است که پدر و مادر گاه به گمان اینکه سعادت فرزند را مى خواهند مى کوشند او را به عقیده انحرافى خود بکشانند، و این در مورد همه پدران و مادران دیده مى شود.
وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند و استقلال فکرى خود را حفظ کرده، عقیده توحید را با هیچ چیز معاوضه نکنند.
ضمناً جمله «ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ» (چیزى که به آن علم و آگاهى ندارى) اشاره به این است که اگر فرضاً دلایل بطلان شرک را نادیده بگیریم، حدّاقل دلیلى بر اثبات آن نیست، و هیچ شخص بهانه جویى نیز نمى تواند دلیلى بر اثبات شرک اقامه کند.
از این گذشته، اگر شرک حقیقتى داشت باید دلیلى بر اثبات آن وجود داشته باشد، و چون دلیلى بر اثبات آن نیست خود دلیلى بر بطلان آن است.
باز از آنجا که ممکن است این فرمان این توهّم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدّت عمل و بى حرمتى به خرج داد، بلافاصله اضافه مى کند: عدم اطاعت آنها در مسأله کفر و شرک دلیل بر قطع رابطه مطلق با آنها نیست، بلکه در عین حال «با آنها در دنیا به طرز شایسته اى رفتار کن» (وَ صَاحِبْهُمَا فِى الدُّنْیَا مَعْرُوفًا).
از نظر دنیا و زندگى مادّى با آنها مهر و محبّت و ملاطفت کن، و از نظر اعتقاد و برنامه هاى مذهبى تسلیم افکار و پیشنهادهاى آنها نباش. این درست نقطه اصلى اعتدال است که حقوق خدا و پدر و مادر در آن جمع است.
لذا بعداً مى افزاید: «راه کسانى را پیروى کن که به سوى من بازگشته اند» راه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستین (وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَىَّ).
چرا که بعد از آن، «بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه در دنیا عمل مى کردید آگاه مى سازم» و بر طبق آن پاداش و کیفر مى دهم (ثُمَّ إِلَىَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
نفى و اثبات هاى پى درپى و امر ونهى ها در آیات فوق براى این است که مسلمانان در این گونه مسائل که در بدو نظر تضادّى در میان اداى دو وظیفه لازم تصوّر مى شود، خطّ اصلى را پیدا کنند و بدون کمترین افراط و تفریط در مسیر صحیح قرار گیرند، و این دقّت و ظرافت قرآن در این ریزه کارى ها از چهره هاى فصاحت و بلاغت عمیق آن است.
به هر حال آیه فوق کاملاً شبیه چیزى است که در آیه 8 سوره عنکبوت آمده است که مى گوید: (وَ وَصَّیْنَا الاْنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَ إِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِى مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا إِلَىَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) (ر.ک: ج 17، ص 50 ـ 54).

یادى از رنج مادر

(وَوَصَّیْنَا الاْنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانآ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهآ وَوَضَعَتْهُ کُرْهآ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْرآ حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْأَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِى أَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلَى وَالِدَىَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحآ تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِى فِى ذُرِّیَّتِى إِنِّى تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّى مِنَ الْمُسْلِمِینَ)
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى کند و با ناراحتى وضع حمل مى نماید؛ و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سى ماه است؛ تا زمانى که به نیرومندى و کمال خود مانع گردد و به چهل سالگى مى گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتى را که به من و پدر و مادرم دادى به جا آورم و کار شایسته اى انجام دهم که از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوى تو بازگشتم (و توبه کردم)، و من از مسلمانانم». (سوره احقاف، آیه 15)
تفسیر :