نظام جنسیت در جهان بشریت
با تمام گفت وگوهایى که درباره عوامل جنسیت جنین شده، و اینکه تحت تأثیر چه امورى تبدیل به جنس «مذکّر» یا «مؤنّث» مى شود، هنوز هیچ کس به درستى نمى داند که عوامل اصلى چیست؟
درست است که بعضى از مواد غذایى یا پاره اى از داروها ممکن است در این مسأله بى تأثیر نباشد. ولى یقیناً هیچکدام عامل تعیین کننده محسوب نمى شود، و به تعبیر دیگر، این مطلبى است که علمش نزد خداوند عالم است.
از سوى دیگر، همواره یک تعادل نسبى در میان این دو جنس در همه جوامع دیده مى شود گرچه در غالب جوامع تعداد زنان کمى بیشتر و ندرتا در بعضى جوامع تعداد مردان کمى زیادتر است ولى روى هم رفته یک تعادل نسبى در میان این دو جنس وجود دارد.
اگر فرضاً روزى فرا رسد که این تعادل به هم بخورد، و مثلاً تعداد زنان ده برابر مردان، یا تعداد مردان ده برابر زنان شود، فکر کنید چگونه نظام جامعه انسانى به هم مى خورد؟ و چه مفاسد عجیبى از این رهگذر به وجود مى آید که در برابر هر یک زن ده مرد، و یا در برابر هر ده مرد یک زن وجود داشته باشد، و چه جنجالى بر پا مى شود.
آیات فوق که مى گوید: «فَجَعَلَ مِنهُ الزَّوجَینِ الذَّکَرَ وَ الأُنثى» اشاره لطیف و سر بسته اى به این دو موضوع است: از یک سو، به تنوع مرموز انسان ها، و تقسیم آنها به این دو جنس در دوران جنین اشاره مى کند، و از سوى دیگر، به این تعادل نسبى(188) (ر.ک: ج 25، ص 324 و 325).
زوجیت در خلقت بشر
(وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجآ)
و شما را بصورت زوجها آفریدیم! (سوره نبأ، آیه 8)
تفسیر :
بعد از بیان این دو نمونه از مواهب و آیات آفاقى، به سراغ مواهب درونى وجودى انسان و آیات انفسى مى رود، مى فرماید: «ما شما را زوج ها آفریدیم» (وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا). (189)
«أَزواج» جمع «زوج»، به معنى جفت، و جنس «مذکّر ومؤنّث» است، و آفرینش انسان از این دو جنس، علاوه بر اینکه ضامن بقاى نسل اوست، سبب آرامش جسم و جان او محسوب مى شود، چنانکه در آیه 21 سوره روم مى خوانیم: (وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً) «از نشانه هاى (عظمت) خداوند این است که: همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش بیابید، و در میان شما محبت و رجعت قرار داد».
و به تعبیر دیگر، جنس مذکّر و مؤنّث هر کدام مکمل وجود دیگرى و برطرف کننده کمبودهاى طرف مقابل مى باشد.
و از آنجا که «أَزواج» در لغت به معنى «اصناف و انواع» نیز آمده، بعضى این آیه را اشاره به اصناف مختلف انسان ها مى دانند، و تفاوت هایى که از نظر رنگ، نژاد، روحیات و استعدادهاى مختلف در میان انسان ها است، آن نیز از نشانه هاى عظمت حق و مایه تکامل جامعه انسانى است (ر.ک: ج 26، ص 31 ـ 32).
هم سن و سالى همسران
(إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازآ * حَدَائِقَ وَأَعْنَابآ * وَکَوَاعِبَ أَتْرَابآ)
به یقین براى پرهیزگاران نجات و رستگارى بزرگى است: * باغ هایى سرسبز، و انواع انگورها، * و حوریانى بسیار جوان و همسن و سال. (سوره نبأ، آیات 31-33)
تفسیر :
آن گاه به همسران بهشتى که یکى دیگر از مواهب پرهیزگاران است اشاره کرده، مى افزاید: «براى آنها حوریانى است بسیار جوان که تازه برآمدگى سینه آنها ظاهر شده، و هم سن و سالند» (وَ کَوَاعِبَ أَتْرَابًا).
«کَواعِب» جمع «کاعب» به معنى دوشیزه اى است که تازه برآمدگى سینه او آشکار شده، و اشاره به آغاز جوانى است، و «أَتراب» جمع «ترب» (بر وزن حزب) به معنى افراد هم سن و سال است، و بیشتر در مورد جنس مؤنّث به کار مى رود، و به گفته بعضى در اصل از «ترائب» به معنى دنده هاى قفسه سینه گرفته شده که شباهت زیادى با هم دارند.
این هم سن و سال بودن، ممکن است در میان خود زنان بهشتى باشد، یعنى همگى جوان، و همسان در زیبایى و حسن و جمال و اعتدال قامتند، و یا میان آنها و همسرانشان؛ چراکه توافق سنى میان دو همسرسبب مى شود بهتر احساسات یکدیگر را درک کنند، ولى تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد (ر.ک: ج 26، ص61ـ62).