باز هم همسران بهشتى
در ادامه شرح نعمت هاى دو بهشتى که در آیات سابق آمده، در این آیات به قسمت هاى دیگرى از این مواهب اشاره شده است.
نخست مى فرماید: «در این دو بهشت نیز زنانى اند نیکوخلق و زیبا» (فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ).(176) زنانى که جمع میان «حسن سیرت» و«حسن صورت» کرده اند، چرا که «خَیر» غالباً در مورد صفات نیک و جمال معنوى به کار مى رود و «حسن» غالباً در زیبایى و جمال ظاهر.
روایاتى که در تفسیر این آیه وارد شده، صفات نیک بسیارى براى همسران بهشتى شمرده که مى تواند اشاره اى به صفات عالى زنان دنیا نیز باشد، و الگویى براى همه زنان محسوب شود، از جمله خوش زبان بودن، نظافت و پاکى، آزار نرسانیدن، نظر به بیگانگان نداشتن و مانند آن.
خلاصه اینکه تمام صفات کمال و جمال که در یک همسر مطلوب است در آنها جمع است و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند. به همین دلیل، قرآن در یک تعبیر
کوتاه و پرمعنى از آنها به «خَیراتٌ حِسان» تعبیر کرده است. (177)
و به دنبال ذکر این نعمت باز مى افزاید: «پس کدامین نعمت هاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟» (فَبِأَىِّ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ).
و در ادامه وصف این زنان بهشتى اضافه مى کند: «آنها حوریانى اند که در خیمه هاى بهشتى مستورند» (حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِى الْخِیَامِ).
«حُور» جمع «حوراء» و «احور» به کسى مى گویند که سیاهى چشمش کاملاً مشکى و سفیدى آن کاملاً شفّاف باشد و گاه به زنان سفیدچهره نیز اطلاق شده است.
تعبیر «مَقصورات» اشاره به این است که آنها تنها تعلّق به همسرانشان دارند و از دیگران مستور و پنهانند.
«خِیام» جمع «خیمه» است، ولى به طورى که در روایات اسلامى آمده، خیمه هاى بهشتى از نظر گستردگى، وسعت و زیبایى، شباهتى به خیمه هاى این جهان ندارند.
این نکته نیز قابل توجّه است که «خیمه»، طبق آنچه علماى لغت و برخى مفسّران گفته اند، تنها به معنى خیمه هاى پارچه اى که در میان ما معروف است نمى باشد، بلکه به خانه هاى چوبى یا حتّى هر خانه مدورى کلمه «خیمه» اطلاق مى شود. گاه گفته شده «خیمه» عبارت است از هر خانه اى که از سنگ و مانند آن ساخته نشده است. (178)
و بار دیگر همان سؤال پرمعنى را تکرار کرده مى گوید: «پس کدامین نعمت هاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟» (فَبِأَىِّ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ).
آیه بعد وصف دیگرى است درباره حوریان بهشتى. مى فرماید: «هرگز پیش از این جنّ و اِنس دیگرى با آنها تماس نگرفته و دوشیزه اند» (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لاَ جَانٌّ). (179)
البتّه چنانکه از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود زنان و مردانى که در این دنیا همسر یکدیگرند، هرگاه هر دو باایمان و بهشتى باشند در آنجا به هم ملحق مى شوند
و با هم در بهترین شرایط و حالات زندگى مى کنند. (180)
و حتّى از روایات استفاده مى شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحى که در این جهان انجام داده اند(181) (ر.ک: ج 23، ص193ـ195).
امان از دست همسر و فرزند بد
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلاَدِکُمْ عَدُوّآ لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)
اى کسانى که ایمان آورده اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمن شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را مى بخشد)، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره تغابن، آیه 14)
شأن نزول :
در روایتى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم که در مورد آیه (إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ...) فرمود : منظور این است که وقتى بعضى از مردان مى خواستند هجرت کنند، پسر و همسرش دامان او را گرفته، مى گفتند: تو را به خدا سوگند هجرت نکن، زیرا اگر بروى ما بعد از تو بى سرپرست خواهیم شد؛ بعضى مى پذیرفتند و مى ماندند. آیه فوق نازل شد و آنها را از قبول این گونه پیشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در این زمینه ها برحذر داشت.
امّا بعضى دیگر اعتنا نمى کردند و مى رفتند، ولى به خانواده خود مى گفتند: به خدا اگر با ما هجرت نکنید و بعداً در (دارالهجرة) مدینه نزد ما آیید، ما مطلقاً به شما اعتنا نخواهیم کرد، ولى به آنها دستور داده شد که هر وقت خانواده آنها به آنها پیوستند، گذشته را فراموش کنند و جمله (وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ) ناظر به همین معناست.(182)
تفسیر :