فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

ازدواج و خوردن غذاى اهل کتاب

در این آیه که مکمّل آیات قبل است، نخست مى فرماید: «امروز آنچه پاکیزه است براى شما حلال شده و غذاهاى اهل کتاب براى شما حلال و غذاهاى شما براى آنها حلال است» (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ).
در اینکه منظور از «الیوم» (امروز) چیست؟ به عقیده جمعى از مفسّران روز عرفه و به عقیده برخى بعد از فتح خیبر است. ولى بعید نیست همان روز غدیر خم و پیروزى کامل اسلام بر کفّار بوده باشد، چنانکه اشاره خواهد شد.
و منظور از ذکر حلال بودن «طیّبات» در اینجا با اینکه قبل از این روز هم حلال بوده، این است که مقدّمه اى براى ذکر حکم طعام اهل کتاب باشد.
امّا اینکه منظور از «طعام اهل کتاب» که در این آیه حلال شمرده شده چیست؟ بیشتر مفسّران و دانشمندان اهل سنّت معتقدند هر نوع طعامى را شامل مى شود، خواه گوشت حیواناتى باشد که به دست خود آنها ذبح شده و یا غیر آن.
ولى بیشترمفسّران و فقهاى شیعه براین عقیده اندکه منظور از آن غیر از گوشت هایى است که ذبیحه آنها باشد. تنها عدّه کمى از دانشمندان شیعه پیرو نظریّه اوّلند.
روایاتى که از ائمّه اهل بیت علیهم السلام نقل شده است این مطلب را تأکید مى کند که منظور از طعام در این آیه، غیر ذبیحه هاى اهل کتاب است.
امام صادق (علیه السلام) درباره تفسیر آیه فوق فرمود: «عَنّى بِطَعامِهِم هاهُنا الحُبوبَ وَالفاکِهَةَ غَیرَ الذَّبائِحِ الَّتى یَذبَحونَ فَاِنَّهُم لا یَذکُرونَ اسمَ اللّهِ عَلَیها؛ منظور از طعام اهل کتاب، حبوبات و میوه هاست نه ذبیحه هاى آنها، زیرا آنان هنگام ذبح، نام خدا را نمى برند». (138)
دقّت در روایات متعدّد دیگرى که در وسائل الشیعه(139) مذکور است، و دقّت در آیات گذشته، نشان مى دهد که تفسیر دوم (تفسیر طعام به غیر ذبیحه) به حقیقت نزدیک تر است، زیرا همان طور که امام صادق (علیه السلام) در روایت فوق اشاره فرموده است، اهل کتاب غالب شرایط ذبح اسلامى را رعایت نمى کنند؛ نه نام خدا را مى برند و نه رو به سوى قبله حیوان را ذبح مى کنند. همچنین پایبند به رعایت سایر شرایط نیستند. چگونه ممکن است در آیات قبل چنین حیوانى صریحآ تحریم شده باشد و در این آیه حلال شمرده شود؟
بعد از بیان حلّیّت طعام اهل کتاب، درباره ازدواج با زنان پاکدامن از مسلمانان و اهل کتاب سخن مى گوید مى فرماید: «زنان پاکدامن از مسلمانان و از اهل کتاب براى شما حلال هستند و مى توانید با آنها ازدواج کنید به شرط اینکه مهر آنها را بپردازید» (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُوْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ).
«وبه شرط اینکه از طریق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشکار، و نه به صورت انتخاب دوست پنهانى» (مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَ لاَ مُتَّخِذِى أَخْدَانٍ). (140)

در حقیقت این قسمت از آیه محدودیت هایى را که درباره ازدواج مسلمانان با غیرمسلمانان بوده تقلیل مى دهد، و ازدواج آنها با زنان اهل کتاب را با شرایطى تجویز مى نماید.
امّا اینکه آیا ازدواج با اهل کتاب به هر صورت، خواه ازدواج دائم باشد یا موقّت مجاز است، و یا منحصرآ ازدواج موقّت جایز است، در میان فقهاى اسلام گفت وگوست.
دانشمندان اهل تسنن فرقى میان این دو نوع ازدواج نمى گذارند و معتقدند آیه فوق تعمیم دارد، ولى در میان فقهاى شیعه جمعى معتقدند آیه منحصرآ ازدواج موقّت را بیان مى کند و بعضى از روایات ائمّه اهل بیت علیهم السلام نیز این نظر را تأیید مى نماید. (141)
قرائنى در آیه موجود است که ممکن است شاهد این قول باشد :
نخست اینکه مى فرماید: (اِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ) «به شرط اینکه اجر آنها را بپردازید» درست است که کلمه «اجر»، هم در باره مهر عقد دائم و هم در باره مهر ازدواج موقّت گفته مى شود، ولى بیشتر در مورد ازدواج موقّت ذکر مى گردد؛ یعنى با آن تناسب بیشترى دارد.
و دیگر اینکه تعبیر به (غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَ لاَ مُتَّخِذِى أَخْدَانٍ) «به شرط اینکه از راه زنا و گرفتن دوست پنهانى نامشروع وارد نشوید» نیز با ازدواج موقّت متناسب تر است، چه اینکه ازدواج دائم هیچ گونه شباهتى با مسأله زنا یا انتخاب دوست پنهانى نامشروع ندارد که از آن نهى شود، ولى گاهى افراد نادان و بى خبر، ازدواج موقّت را با زنا یا انتخاب دوست پنهانى اشتباه مى کنند.
و از همه گذشته این تعبیرات عینآ در آیه 25 سوره نساء دیده مى شود و مى دانیم آن آیه درباره ازدواج موقّت است.
با این همه جمعى از فقها ازدواج با اهل کتاب را مطلقآ مجاز مى دانند و قراین فوق را براى تخصیص آیه کافى نمى بینند، و به بعضى از روایات نیز در این زمینه استدلال مى کنند (شرح بیشتر در این باره باید در کتاب هاى فقهى مطالعه شود). ناگفته نماند در دنیاى امروز که بسیارى از رسوم جاهلى در اشکال مختلف زنده شده است نیز این تفکّر به وجود آمده است که انتخاب دوست زن یا مرد براى افراد مجرّد بى مانع است، نه تنها به شکل پنهانى، آن گونه که در زمان جاهلیّت قبل از اسلام وجود داشت، بلکه به شکل آشکار نیز هم.
در حقیقت دنیاى امروز در آلودگى و بى بندوبارى جنسى از زمان جاهلیّت پا را فراتر نهاده است، زیرا اگر در آن زمان تنها انتخاب دوست پنهانى را مجاز مى دانستند، اینها آشکارش را نیز بى مانع مى دانند و حتّى با نهایت وقاحت به آن افتخار مى کنند.
این رسم ننگین که یک فحشاى آشکار و رسوا محسوب مى شود، از سوغات هاى شومى است که از غرب به شرق انتقال یافته و سرچشمه بسیارى از بدبختى ها و جنایات شده است.
ذکر این نکته نیز لازم است که در مورد طعام اهل کتاب، هم اجازه داده شده که از طعام آنها خورده شود (به شرایطى که ذکر شد) و هم به آنها اطعام شود. امّا در مورد ازدواج، تنها گرفتن زن از آنان تجویز شده است، ولى زنان مسلمان به هیچ وجه مجاز نیستند با مردان اهل کتاب ازدواج کنند، چنانکه ظاهر آیه نیز چنین اقتضا مى کند (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُوْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ). و فلسفه آن ناگفته پیداست، زیرا زنان به سبب آنکه عواطف رقیق ترى دارند زودتر ممکن است عقیده همسران خود را بپذیرند تا مردان.
و از آنجا که تسهیلات فوق، درباره معاشرت با اهل کتاب و ازدواج با زنان آنها ممکن است مورد سوءِ استفاده بعضى قرار گیرد و، آگاهانه یا غیر آگاهانه، به سوى آنها کشیده شوند، در پایان آیه به مسلمانان هشدار داده مى فرماید: «کسى که نسبت به آنچه باید به آن ایمان بیاورد، کفر بورزد و راه مؤمنان را رها کرده، در راه کافران قرار گیرد، اعمال او بر باد مى رود و در آخرت در زمره زیانکاران خواهد بود» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالاِْیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِى الاَْخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ).
اشاره به اینکه تسهیلات مزبور علاوه بر اینکه گشایشى در زندگى شما ایجاد مى کند، باید سبب نفوذ و توسعه اسلام در میان بیگانگان گردد، نه اینکه شما تحت تأثیر آنها قرار گیرید و دست از آیین خود بردارید که در این صورت مجازات شما بسیار سخت و سنگین خواهد بود.(142)
در تفسیر این قسمت از آیه با توجّه به پاره اى از روایات و شأن نزولى که نقل شده است، احتمال دیگرى نیز هست و آن این است که بعضى از مسلمانان پس از نزول آیه فوق و حکم حلّیّت طعام اهل کتاب و زنان آنها از قبول چنین حکمى اکراه داشتند، قرآن به آنها هشدار مى دهد: اگر نسبت به چنین حکمى که از طرف خدا نازل شده اعتراضى داشته باشند و انکار کنند، اعمال آنها بر باد خواهد رفت و زیانکار خواهند بود (ر.ک: ج 4، ص 356 ـ 361).

همسر مایه آرامش

(هُوَ الَّذِى خَلَقَکُمْ مِّنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلا خَفِیفآ فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَّعَوَا اللهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحآ لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ * فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحآ جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاءَ فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ)
اوست کسى که (همه) شما را از یک فرد آفرید؛ و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید. سپس هنگامى که با او آمیزش کرد، حملى سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهاى خود ادامه مى داد؛ و چون سنگین شد، هر دو از خدایى که پروردگارشان است خواستند: «اگر فرزند صالحى به ما دهى، به یقین از شاکران خواهیم بود.» * امّا هنگامى که خداوند فرزند صالحى به آنها ]= پدران و مادران از نسل آدم [داد، (موجودات دیگر را در این موهبت مؤثّر دانستند؛ و) براى خدا، در این نعمت که به آنها بخشیده بود، همتایانى قائل شدند؛ خداوند برتر است از آنچه همتاى او قرار مى دهند. (سوره اعراف، آیات 189-190)
تفسیر :

کفران یک نعمت بزرگ

در این آیات به گوشه دیگرى از حالات مشرکان و طرز تفکّر آنها وپاسخ به اشتباهاتشان اشاره شده است. واز آنجا که آیه گذشته سود و زیان وآگاهى از علم غیب را منحصر به خدا معرّفى مى کرد، ودر حقیقت اشاره به توحید افعالى خدا بود، این آیات مکمّل آنها محسوب مى شود، زیرا اینها نیز اشاره به توحید افعالى خداست. نخست مى فرماید: «او خدایى است که (همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنارش بیاساید» (هُوَ الَّذِى خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا).
این دو در کنار هم زندگى آرام بخشى داشتند، «سپس هنگامى که با او آمیزش کرد، حملى سبک برداشت که با وجود آن، به کارهاى خود ادامه مى داد» (فَلَمَّا تَغَشَّیهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ). (143)
به گونه اى که در آغاز کار، این حمل براى او مشکلى ایجاد نمى کرد.
امّا با گذشت روزها، حمل او رفته رفته سنگین شد «و چون سنگین بار شد» (فَلَمَّا أَثْقَلَتْ).
در این هنگام دو همسر انتظار فرزندى را مى کشیدند و آرزو داشتند خداوند فرزند صالحى به آنها مرحمت کند، از این جهت «متوجّه درگاه خدا شدند و پروردگار خویش را چنین خواندند: بارالها، اگر فرزند صالحى به ما دهى از شاکران خواهیم بود» (دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحًا لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ).
«امّا هنگامى که خداوند فرزند صالحى (با تناسب اندام و شایستگى کامل) به آنان داد، براى خدا در این نعمت بزرگ همتایانى قائل شدند، و خداوند برتر و بالاتر است از آنچه همتاى او قرار مى دهند» (فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاءَ فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ).
در سومین آیه، قرآن بار دیگر فکر و عقیده بت پرستى را با بیان روشن و کوبنده اى محکوم مى کند، مى فرماید: «آیا موجوداتى را همتاى او قرار مى دهند که چیزى را نمى آفرینند و خودشان مخلوقند؟» (أَیُشْرِکُونَ مَا لاَ یَخْلُقُ شَیْئًا وَ هُمْ یُخْلَقُونَ).
به علاوه «این معبودهاى ساختگى در هیچ یک از مشکلات قادر نیستند پرستش کنندگان خود را یارى دهند، و حتّى قادر نیستند خود را نیز در برابر مشکلات یارى دهند» (وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَ لاَ أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ).
و مى افزاید: این معبودها آن چنان هستند که «اگر شما بخواهید آنها را هدایت کنید،
از شما پیروى نخواهند کرد» و حتّى عقل و شعور آن را ندارند (وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَیَتَّبِعُوکُمْ).
آنها که چنین هستند و نداى هادیان را نمى شنوند، چگونه مى توانند دیگران را هدایت کنند؟
برخى از مفسّران احتمال دیگرى در تفسیر این قسمت از آیه داده اند و آن این است که ضمیر «هُم» به مشرکان برمى گردد، یعنى گروهى از آنها به قدرى لجوج و متعصّب اند که هر چه آنها را دعوت به توحید کنید تسلیم نمى شوند. (144)
این احتمال نیز هست که منظور این باشد که اگر شما از آنها تقاضاى هدایت کنید، تقاضایتان انجام نخواهد شد، به هر حال «براى شما مساوى است، خواه آنها را دعوت به سوى حق کنید و یا در برابرشان خاموش باشید» (سَوَاءٌ عَلَیْکُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُونَ).
در هر دو صورت این گروه بت پرستان لجوج دست بردار نیستند.
طبق تفسیر اوّل معنى جمله این است: براى شما یکسان است، خواه از بت ها تقاضاى چیزى کنید، یا خاموش باشید، در هر دو صورت نتیجه منفى است، زیرا بت ها اثرى در سرنوشت کسى ندارند و قادر به انجام خواست کسى نیستند.
فخر رازى در تفسیر خود در ذیل این آیه مى نویسد: مشرکان هنگامى که به مشکلى گرفتار مى شدند دست تضرّع به سوى بت ها برمى داشتند، و هنگامى که مشکلى براى آنها واقع نمى شد، ساکت و خاموش بودند. قرآن مى گوید: خواه در برابر آنها تضرّع و زارى کنید و خواه خاموش بمانید هیچ تفاوتى نمى کند.
نکته ها :