3. ازدواج موقّت، یک ضرورت اجتماعى
این یک قانون عمومى است که اگر به غرایز طبیعى انسان به صورت صحیح پاسخ گفته نشود، براى اشباع آنها متوجّه راه هاى انحرافى خواهد شد، زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعى را نمى توان از بین برد، و فرضآ هم بتوانیم از بین ببریم چنین اقدامى عاقلانه نیست، زیرا این کار نوعى مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از راه معقولى اشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم.
این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى یکى از نیرومندترین غرایز انسانى است تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و غرایز دیگر را به آن بازمى گردانند.
اکنون این سؤال پیش مى آید، در بسیارى از شرایط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصّى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا مأموریّت ها با مشکل عدم ارضاى غریزه جنسى روبه رومى شوند.
این موضوع خصوصآ در عصر ما که سنّ ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته و کمتر جوانى مى تواند در سنین پایین ـ یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى ـ اقدام به ازدواج کند، شکل حادترى به خود گرفته است.
با این وضع چه باید کرد؟ آیا باید مردم را ـ همانند راهبان و راهبه ها ـ به سرکوب کردن این غریزه تشویق نمود؟ یا اینکه آنها را در برابر بى بندوبارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟
و یا اینکه راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد ونه آن بى بندوبارى جنسى.
خلاصه اینکه ازدواج دائم نه در گذشته و نه در امروز به تنهایى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست، و ما بر سر دو راهى قرار داریم: یا باید فحشا را مجاز بدانیم، همان طور که دنیاى مادّى امروز عملاً بر آن صحه نهاده و آن را به رسمیّت شناخته است، و یا طرح ازدواج موقّت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که با ازدواج موقّت و فحشا مخالفت مى کنند چه راه حلّى براى این معضل اجتماعى دارند. در حالى که طرح ازدواج موقّت، نه شرایط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکّن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد ونه زیان هاى فجایع جنسى و فحشا را در بر دارد.
4. ایرادهایى که بر ازدواج موقّت مى شود
در اینجا اشکالاتى مى شود که باید به طور فشرده به آنها پاسخ گفت.
الف) گاهى مى گویند چه تفاوتى میان ازدواج موقّت و فحشا وجود دارد؟ هردو خودفروشى در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در حقیقت این نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشا وآلودگى هاى جنسى. تنها تفاوت آن دو در ذکر دو جمله ساده یعنى اجراى صیغه است.
پاسخ: آنها که چنین مى گویند گویى اصلاً از مفهوم ازدواج موقّت آگاهى ندارند، زیرا ازدواج موقّت تنها با گفتن دو جمله تمام نمى شود، بلکه مقرّراتى همانند ازدواج دائم دارد؛ یعنى چنان زنى در تمام مدّت ازدواج موقّت منحصرآ در اختیار این مرد باید باشد و به هنگامى که مدّت پایان یافت باید عدّه نگاه دارد؛ یعنى حدّاقل 45 روز باید از اقدام به هر گونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند تا اگر از مرد اوّل باردار شده وضع او روشن گردد، حتّى اگر با وسایل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده، باز هم رعایت این مدّت واجب است.
و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد.
در حالى که در فحشا هیچ یک از این شرایط و قیود وجود ندارد. آیا هرگز مى توان این دو را با یکدیگر مقایسه نمود؟!
البتّه ازدواج موقّت از نظر مسأله ارث (در میان زن وشوهر)(129) و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوت هایى با ازدواج دائم دارد، ولى این تفاوت ها هرگز آن را در ردیف فحشا قرار نخواهد داد، و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقرّرات ازدواج.
ب) «ازدواج موقت» سبب مى شود بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوءِ استفاده کرده و هر نوع فحشا را در پشت این پرده انجام دهند، تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج موقّت نمى دهند و زنان باشخصیّت از آن ابا دارند.
پاسخ: سوءِ استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟ آیا باید جلوى یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوءِ استفاده گرفت یا جلوى سوءِ استفاده کنندگان را؟! اگر فرضآ عدّه اى از زیارت خانه خدا سوءِ استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش موادّ مخدّر کردند، آیا باید جلوى مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم یا جلوى سوءِ استفاده کنندگان را؟!
و اگر مى بینیم امروز افراد محترم استفاده از این قانون اسلامى را کراهت دارند عیب قانون نیست، عیب عمل کنندگان به قانون و یا صحیح تر، سوءِ استفاده کنندگان از آن است.
اگر در جامعه امروز، هم ازدواج موقّت به صورت سالم درآید و حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقرّرات خاصّ این موضوع را به طور صحیح اجرا کند، هم جلوى سوءِ استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم ـ به هنگام ضرورت هاى اجتماعى ـ از آن کراهت نخواهند داشت.
ج) مى گویند ازدواج موقّت سبب مى شود افراد بى سرپرست همچون فرزندان نامشروع به جامعه تحویل داده شود.
پاسخ: از آنچه گفتیم جواب این ایراد کاملاً روشن شد، زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر، در حالى که فرزندان ازدواج موقّت کمترین و کوچکترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم حتّى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند.
گویى عدم توجّه به این حقیقت سرچشمه اشکال فوق شده است.
5. «راسل» و ازدواج موقّت
در پایان این سخن، یادآورى مطلبى که برتراند راسل دانشمند معروف انگلیسى در کتاب زناشویى و اخلاق ذیل عنوان «زناشویى آزمایشى» آورده است مفید به نظر مى رسد :
او پس از ذکر طرح یکى از قضات محاکم جوانان به نام بن بى لیندسى در مورد زناشویى دوستانه یا زناشویى آزمایشى چنین مى نویسد :
طبق طرح لیندسى، جوانان باید قادر باشند در نوعى زناشویى جدید وارد شوند که با زناشویى هاى معمولى (دائم) از سه جهت تفاوت دارد :
نخست اینکه طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند، ازاین رو باید بهترین طرق
پیشگیرى از باردارى را به آنها بیاموزند،
دیگر اینکه جدایى آنها به آسانى صورت پذیرد،
و سوم اینکه پس از طلاق، زن هیچ گونه حقّ نفقه نداشته باشد.
راسل بعد از ذکر پیشنهاد لیندسى که خلاصه آن در بالا بیان شد، چنین مى گوید : تصوّر مى کنم اگر چنین امرى به تصویب قانونى برسد، گروه کثیرى از جوانان از جمله دانشجویان دانشگاه ها تن به ازدواج موقّت بدهند و در یک زندگى مشترک موقّتى پاى بگذارند، زندگى اى که متضمّن آزادى است و رها از بسیارى نابسامانى ها و روابط جنسى پر هرج و مرج فعلى. (130)
همان طور که ملاحظه مى کنید طرح فوق درباره ازدواج موقّت از جهات بسیارى همانند طرح اسلام است منتهى شرایط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقّت آورده از جهاتى روشن تر و کامل تر است؛ در ازدواج موقّت اسلامى هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است، هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست (ر.ک: ج 3، ص421 ـ 438).