حقوق و مسئولیت متقابل همسران
(وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوءٍ وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِى ذَلِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلاَحآ وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)
زنان مطلّقه، باید تا سه مرتبه عادت ماهیانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند)؛ و اگر به خدا و روز بازپسین، ایمان دارند، براى آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحم هایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (به زندگى زناشویى) در این مدّت، (از دیگران) سزاوارترند؛ این در صورتى است که (به راستى) خواهان اصلاح باشند. و براى زنان، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته اى قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برترى دارند؛ و خداوند توانا و حکیم است. (سوره بقره، آیه 228)
حق و وظیفه جدایى ناپذیرند
در اینجا قرآن به یک اصل اساسى اشاره کرده و آن این است که هر جا «وظیفه اى»وجود دارد در کنار آن «حقّى» هم ثابت است. یعنى وظیفه هرگز از حق جدا نیست. مثلاً پدر و مادر وظایفى در برابر فرزندان خود دارند، همین سبب مى شود که حقوقى نیز به گردن آنها داشته باشند.
یا اینکه قاضى موظّف است براى بسط و تعمیم عدالت، حدّاکثر کوشش را بنماید. در مقابل، حقوق فراوانى هم براى او قرار داده شده است. این موضوع حتّى در مورد پیامبران و امّت ها نیز ثابت است.
در آیه مورد بحث نیز اشاره به این حقیقت شده است. مى فرماید: به همان اندازه که زنان وظایفى دارند، حقوقى هم برایشان قرار داده شده است و از تساوى این «حقوق» با آن «وظایف»، اجراى عدالت در حقّ آنان عملى مى گردد.
عکس این معنى نیز ثابت است که اگر براى کسى حقّى قرار داده شده، در مقابل وظایفى هم به عهده او خواهد بود. از این رو نمى توان کسى را یافت که حقّى در موردى داشته باشد بدون اینکه وظیفه اى بر دوش او قرار گیرد (ر.ک: ج 2، ص 193).
مهریه همسر
(لاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعآ بِالْمَعْرُوفِ حَقّآ عَلَى الْمُحْسِنِینَ * وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ)
اگر زنان را قبل از آمیزش جنسى یا تعیین مهر، (به عللى) طلاق دهید، گناهى بر شما نیست. و(در این موقع،) آنها را (با هدیه اى مناسب،) بهره مند سازید! آن کس که توانایى دارد، به اندازه تواناییش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه توانش، هدیه اى شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد. و این بر نیکوکاران، الزامى است. * و اگر زنان را، پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید (و آمیزش کنید) طلاق دهید، در حالى که مَهرى براى آنها تعیین کرده اید، باید نصف آنچه را تعیین کرده اید به آنها بدهید، مگر اینکه آنها گذشت کنند؛ یا (در صورتى که صغیر و سفیه باشند، ولىّ آنها، یعنى) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزگارى نزدیکتر است. و گذشت و نیکوکارى را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست. (سوره بقره، آیات 236-237)
تفسیر :